به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اردیبهشت 92 [ 18:40]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    43
    سطح
    1
    Points: 43, Level: 1
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تنها ترین دوقطبی دنیا

    به نام خدا.
    سلام به همه عزیزان. راستش نمیدونم از کجا بگم. تو این زمونه همه آدمها به نوعی با مشکلات زندگی دارن دست و پنجه نرم می کنند، یکی ازون آدمها هم منم. یک بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی یا همون bipolar disorder. الان تقریبا 25 سال دارم اما اونقدر در ارتباطات کلامی و به طور کلی ارتباط اجتماعی ضعیف هستم که حتی در رساندن ساده ترین مفاهیم هم با مشکل مواجهم.
    رفتارهای من اصلا طبیعی نیست، وقتی بیرون قدم میزنم، فقط بالا و پایین رفتن سر آدمها رو میبینم،حتی یه بار پدرم از کنارم رد و من اونو نشناختم، من اصلا تو لحظه "اکنون" نیستم! تو یه دنیای دیگه ام ، از درون دارم یخ میزنم نه از سرما، از افسردگی و تنهایی. تو این سن نمیتونم وارد اجتماع بشم، نمیتونم با اجتماع ارتباط برقرار کنم، روز به روز دارم تنها تر میشم... مخصوصا با این بیماری.
    حالا به نظر شما من حق دارم ازدواج کنم؟ چرا باید کسی رو وارد این مشکلات کنم؟ اصلا کسی حاضر میشه با یک دوقطبی زندگی کنه؟
    به نظر خودم باید تا آخر تنها زندگی کنم، نباید زندگی کسی رو خراب کنم.
    با همه این مشکلات، خدا رو شکر میکنم. هرچه از دوست رسد نیکوست. ممنون از وقتی برای خوندن نوشته هام گذاشتید.

  2. 2 کاربر از پست مفید mail.for.mob تشکرکرده اند .

    roze sepid (دوشنبه 16 اردیبهشت 92), sabr (شنبه 16 شهریور 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    89
    Array
    خیلی ساده است تو حال زندگی کن
    سعی کن از هر پنج حس (بینایی شنوایی چشایی بوایی و لامسه) همزمان استفاده کنی و همشونو احساس کنی
    از روزی 10 تا 20 ثانیه شروع کن
    و بعد مدت زمان تو حال رو بیشتر و بیشتر کن
    اگه درست انجام بدی خیلی حس خوبیه

    در ضمن میتونی موقع غذا خوردن امتحان کنی این تمرینو کاملا از 5 حس استفاده کن
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  4. 2 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    mail.for.mob (دوشنبه 16 اردیبهشت 92), reihane_b (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اردیبهشت 92 [ 18:40]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    43
    سطح
    1
    Points: 43, Level: 1
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوانه؟؟؟ نمایش پست ها
    خیلی ساده است تو حال زندگی کن
    سعی کن از هر پنج حس (بینایی شنوایی چشایی بوایی و لامسه) همزمان استفاده کنی و همشونو احساس کنی
    از روزی 10 تا 20 ثانیه شروع کن
    و بعد مدت زمان تو حال رو بیشتر و بیشتر کن
    اگه درست انجام بدی خیلی حس خوبیه

    در ضمن میتونی موقع غذا خوردن امتحان کنی این تمرینو کاملا از 5 حس استفاده کن
    ممنون از راهنماییتون. حتما امتحانش میکنم. اما یه نکته ای هست و اون بیماری منه. حالات بیماری رو نمیشه توضیح داد، مثلا حوصله نداری از جات پاشی، یا غذا بخوری. حس غم انگیزی من انگار انتقال پیدا میکنه. هرجا میرم یه جو سنگین حکم فرما میشه، انگار با خودم یخ حمل کنم!

  6. کاربر روبرو از پست مفید mail.for.mob تشکرکرده است .

    reihane_b (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    89
    Array
    فراموشش کن
    تمرینی که گفتم نیاز به هیچ کاری نداری هیچ توانی همین الانم میتونی انجامش بدی کافیه حس کنی
    فقط باید این 5 حسو داشته باشی تو هر شرایطی میتونی امتحانش کنی
    موقع غذا خوردن و دوش گرفتن عالیه
    امتحان کن و مطمئن باش نتیجه میده
    ناخودآگاه آدم لبخند میزنه
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  8. 2 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    mail.for.mob (دوشنبه 16 اردیبهشت 92), reihane_b (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    نقل قول نوشته اصلی توسط mail.for.mob نمایش پست ها
    حس غم انگیزی من انگار انتقال پیدا میکنه. هرجا میرم یه جو سنگین حکم فرما میشه، انگار با خودم یخ حمل کنم!
    :confused: چرا اینطور فکر میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    تا حالا برای درمانتون پیش روانپزشک ،روانشناس رفتید؟نتیجه نداشته؟

  10. 2 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    mail.for.mob (سه شنبه 17 اردیبهشت 92), راحیل خانوم (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 اسفند 98 [ 02:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-09
    نوشته ها
    274
    امتیاز
    9,988
    سطح
    66
    Points: 9,988, Level: 66
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    SocialVeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    2,955

    تشکرشده 2,268 در 375 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام.به تالار همدردی خوش اومدید :)

    میشه یه کم بیشتر خودتونو معرفی کنید؟من متوجه نشدم شما دخترید یا پسر :D

    اول برای کسانی که با بیماری افسردگی دو قطبی آشنا نیستن این تاپیک رو معرفی میکنم:
    http://www.hamdardi.net/thread-24066.html


    دوست عزیز من کاملا با این بیماری آشنا هستم.تو یه دوره ای حتما باید دارو درمانی انجام بشه.به تشخیص پزشک.اصلا نباید فکر کنید که میشه بدون پزشک این بیماری رو کنترل کرد

    علاوه بر این که باید زیر نظر پزشک باشید باید خودتون هم کاملا وقتتون رو پر کنید.مخصوصا ورزش.ورزش های هوازی.شنا هم خیلی خوبه
    کلاسای هنری هم برید و کارای هنری انجام بدید که به آرامش درونی کمک میکنه.درضمن این کلاسا روابط اجتماعی تون رو بیشتر میکنه و دوستای خوبی پیدا میکنید و از تنهایی درمیاید

    من برداشتم اینه که شما اعتماد به نفستون هم پایینه.ورزش و کسب مهارت های مختلف میتونه اعتماد به نفستون رو زیاد کنه.
    برای ارتباط اجتماعی هم خب دراین مورد مطالعه کنید.یه سرچ بزیند مطالب خوبی هستا

    درمورد ازدواج من شخصا میشناسم کسی رو که این بیماری رو داره،درسشو ادامه داده،الان دانشجوی دکترا است و ازدواج هم کرده.البته از همون اول هم طرفشون رو درجریان بیماریشون قرار دادن
    از همین شخص هم شنیدم که میگفت درمان با طب سنتی خیلی کمکش کرده،مثلا دو سه دور زالو انداخته و حجامت و فسد کرده (البته همزمان زیر نظر پزشک خودشم بوده ها)

    بیماری افسردگی دوقطبی بیماری هست که باید افسارشو به دست بگیرید وگرنه شما رو دنبال خودش میکشونه.خودتون باید مهارش کنید
    تا جایی که من اطلاع دارم این بیماری بعد از 25 سالگی افت و خیزش کمتر میشه

    اینا چیزی بود که به ذهن من رسید.امیدوارم موفق و سلامت باشید
    :)
    چشماتو بیند و تصورکن همه ی آدمای دنیا به این فرموده ی حضرت علی علیه السلام عمل میکنن:
    "هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند"
    دنیا چه شکلی میشه ؟؟؟

  12. 2 کاربر از پست مفید راحیل خانوم تشکرکرده اند .

    mail.for.mob (سه شنبه 17 اردیبهشت 92), reihane_b (چهارشنبه 18 اردیبهشت 92)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اردیبهشت 92 [ 18:40]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    43
    سطح
    1
    Points: 43, Level: 1
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reihane_b نمایش پست ها
    سلام

    :confused: چرا اینطور فکر میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    تا حالا برای درمانتون پیش روانپزشک ،روانشناس رفتید؟نتیجه نداشته؟
    من تحت نظر روانپزشک هستم، اما پیش روانشناس نرفتم. راستش من به دکترها اعتماد ندارم! درک عمیقی ندارند (نه همه)، خودشون رو باهوش تر از بیمار میدونند، در حالی که در بسیاری از موارد اینطور نیست، (از دکترها معذرت میخوام، اما این نظر شخصی من بود). البته روانپزشکم خیلی بهم کمک کرده، اما همچنان بیش از حد به داروها اعتقاد داره!
    من مجبورم همیشه لبخند های fake و مصنوعی به لب داشته باشم تا دیگران متوجه غم درونی من نشن، :(، به نظر شما روانشناس میتونه کمکی بکنه؟ من که فکر نمیکنم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط راحیل خانوم نمایش پست ها

    میشه یه کم بیشتر خودتونو معرفی کنید؟من متوجه نشدم شما دخترید یا پسر :D
    ممنون از توجه و وقتی که گذاشتید برای راهنمایی من.
    بنده پسر هستم. و فارغ التحصیل رشته مهندسی نرم افزار.

    نقل قول نوشته اصلی توسط راحیل خانوم نمایش پست ها
    دوست عزیز من کاملا با این بیماری آشنا هستم.تو یه دوره ای حتما باید دارو درمانی انجام بشه.به تشخیص پزشک.اصلا نباید فکر کنید که میشه بدون پزشک این بیماری رو کنترل کرد

    حق کاملا با شماست. چهار سال است درگیر این بیماری هستم، و کاملا روی آن شناخت دارم.و به ثبات خلقی رسیدم، اما مشکل من همون طور که گفتم عدم اعتماد به نفس و ضعف در برقراری ارتباط است، که شما فرمودید در کلاس های هنری شرکت کنم، اما فکر میکنم سن من مناسب این کلاسها نباشد. اما سعی میکنم ورزش را به طور جدی پیگیری کنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط راحیل خانوم نمایش پست ها
    بیماری افسردگی دوقطبی بیماری هست که باید افسارشو به دست بگیرید وگرنه شما رو دنبال خودش میکشونه.خودتون باید مهارش کنید
    تا جایی که من اطلاع دارم این بیماری بعد از 25 سالگی افت و خیزش کمتر میشه
    اینا چیزی بود که به ذهن من رسید.امیدوارم موفق و سلامت باشید
    :)
    باز هم ممنون از راهنمایی شما.

  14. کاربر روبرو از پست مفید mail.for.mob تشکرکرده است .

    reihane_b (چهارشنبه 18 اردیبهشت 92)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 93 [ 10:42]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mail.for.mob نمایش پست ها
    به نام خدا.
    سلام به همه عزیزان. راستش نمیدونم از کجا بگم. تو این زمونه همه آدمها به نوعی با مشکلات زندگی دارن دست و پنجه نرم می کنند، یکی ازون آدمها هم منم. یک بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی یا همون bipolar disorder. الان تقریبا 25 سال دارم اما اونقدر در ارتباطات کلامی و به طور کلی ارتباط اجتماعی ضعیف هستم که حتی در رساندن ساده ترین مفاهیم هم با مشکل مواجهم.
    رفتارهای من اصلا طبیعی نیست، وقتی بیرون قدم میزنم، فقط بالا و پایین رفتن سر آدمها رو میبینم،حتی یه بار پدرم از کنارم رد و من اونو نشناختم، من اصلا تو لحظه "اکنون" نیستم! تو یه دنیای دیگه ام ، از درون دارم یخ میزنم نه از سرما، از افسردگی و تنهایی. تو این سن نمیتونم وارد اجتماع بشم، نمیتونم با اجتماع ارتباط برقرار کنم، روز به روز دارم تنها تر میشم... مخصوصا با این بیماری.
    حالا به نظر شما من حق دارم ازدواج کنم؟ چرا باید کسی رو وارد این مشکلات کنم؟ اصلا کسی حاضر میشه با یک دوقطبی زندگی کنه؟
    به نظر خودم باید تا آخر تنها زندگی کنم، نباید زندگی کسی رو خراب کنم.
    با همه این مشکلات، خدا رو شکر میکنم. هرچه از دوست رسد نیکوست. ممنون از وقتی برای خوندن نوشته هام گذاشتید.
    سلام دوست عزیز
    راستش من هم همچین مشکلی داشتم و دارم و نمی دونستم اسم بیماریم چیه و تازه چند وقته فهمیدم.
    من هم مثل شما به شدت از ازدواج فرار می کردم چون می ترسیدم یکی دیگه رو هم مثل خودم خراب کنم. ولی آخرش به اصرار شدید پدر و مادر مجبور شدم تن به ازدواج بدم و بدبخت شدم.
    بیماریم بدتر شد و طولانی تر.
    چقدر گریه کردم این ازدواج شکل نگیره ولی نشد.
    الانم تمام تلاشم رو برای زندگیم دارم می کنم زن و بچه ام ازم راضی اند ولی خودم از این زندگی که براشون درست کردم راضی نیستم. این فشارهای روحی منو فلج کرده، شدم یک آدم غیرنرمال. وقتی بیرون می رم همین احساس شما رو دارم. در روابط اجتماعی خیلی ضعیفم در این حد که به جهت عدم توان دفاع از خود چند بار کارم رو از دست دادم.
    اخیرا دو ساله به دارو تن دادم کمی قدرت کنترل رو بیشتر می کنه ولی فهمیده ام که فقط اراده است که می تونه خوبم کنه و باید باهاش بجنگم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mail.for.mob نمایش پست ها
    به نام خدا.
    سلام به همه عزیزان. راستش نمیدونم از کجا بگم. تو این زمونه همه آدمها به نوعی با مشکلات زندگی دارن دست و پنجه نرم می کنند، یکی ازون آدمها هم منم. یک بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی یا همون bipolar disorder. الان تقریبا 25 سال دارم اما اونقدر در ارتباطات کلامی و به طور کلی ارتباط اجتماعی ضعیف هستم که حتی در رساندن ساده ترین مفاهیم هم با مشکل مواجهم.
    رفتارهای من اصلا طبیعی نیست، وقتی بیرون قدم میزنم، فقط بالا و پایین رفتن سر آدمها رو میبینم،حتی یه بار پدرم از کنارم رد و من اونو نشناختم، من اصلا تو لحظه "اکنون" نیستم! تو یه دنیای دیگه ام ، از درون دارم یخ میزنم نه از سرما، از افسردگی و تنهایی. تو این سن نمیتونم وارد اجتماع بشم، نمیتونم با اجتماع ارتباط برقرار کنم، روز به روز دارم تنها تر میشم... مخصوصا با این بیماری.
    حالا به نظر شما من حق دارم ازدواج کنم؟ چرا باید کسی رو وارد این مشکلات کنم؟ اصلا کسی حاضر میشه با یک دوقطبی زندگی کنه؟
    به نظر خودم باید تا آخر تنها زندگی کنم، نباید زندگی کسی رو خراب کنم.
    با همه این مشکلات، خدا رو شکر میکنم. هرچه از دوست رسد نیکوست. ممنون از وقتی برای خوندن نوشته هام گذاشتید.
    سلام دوست عزیز
    راستش من هم همچین مشکلی داشتم و دارم و نمی دونستم اسم بیماریم چیه و تازه چند وقته فهمیدم.
    من هم مثل شما به شدت از ازدواج فرار می کردم چون می ترسیدم یکی دیگه رو هم مثل خودم خراب کنم. ولی آخرش به اصرار شدید پدر و مادر مجبور شدم تن به ازدواج بدم و بدبخت شدم.
    بیماریم بدتر شد و طولانی تر.
    چقدر گریه کردم این ازدواج شکل نگیره ولی نشد.
    الانم تمام تلاشم رو برای زندگیم دارم می کنم زن و بچه ام ازم راضی اند ولی خودم از این زندگی که براشون درست کردم راضی نیستم. این فشارهای روحی منو فلج کرده، شدم یک آدم غیرنرمال. وقتی بیرون می رم همین احساس شما رو دارم. در روابط اجتماعی خیلی ضعیفم در این حد که به جهت عدم توان دفاع از خود چند بار کارم رو از دست دادم.
    اخیرا دو ساله به دارو تن دادم کمی قدرت کنترل رو بیشتر می کنه ولی فهمیده ام که فقط اراده است که می تونه خوبم کنه و باید باهاش بجنگم.

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    44
    Array
    صبر عزیز این تاپیک تاریخ گذشته هست. به تاریخ تاپیک ها توجه کنید.
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
    من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 93 [ 10:42]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    s
    نقل قول نوشته اصلی توسط shapoor نمایش پست ها
    صبر عزیز این تاپیک تاریخ گذشته هست. به تاریخ تاپیک ها توجه کنید.
    ...........
    متشکرم shapoor عزیز.
    پس لطفا بگید حداکثر زمان تاپیک چقدر باید باشه؟ پس چرا بسته نبود؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.