به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Drool سالهاست این مشکلاتو دارم دنبال خودم میکشم! خسته شدم کمک میخوام

    سلام دوستان عزیز و پیشاپیش سال نو مبارک

    من یک سری مشکلات روانشناختی دارم که سالهاست رنجم میده. نمیدونم اینا به هم مربوطن و همشون یک مشکلند با شکل ظهور مختلف یا فرق دارن ولی به هر حال خلاصه وار میگم:


    1- شکای بیمورد

    مثال1: میرم آزمایش خون میدم همش شک میکنم مبادا کیت من با یکی دیگه اشتباه بشه. مدام تا لحظه آخر نگاه میکنم اسم خودم رو شیشه هست یا خیر؟

    مثال2: وقتی دانشجو بودم و حل ی مساله طولانی میشد و اون را پشت صفحه مینوشتم همش ترس داشتم استاد پشت برگمو نگاه نکنه و صدجا واسش مینوشتم ادامه حل پشت صفحه!

    مثال3: با 8 نفر از دوستان بلیط هواپیما گرفتیم برای عید. حالا دو نفر میخوان کنسل کنن و نیان. به آژانس هواپیمایی زنگ زدمو گفتم این دوتا را کنسل کنید! حالا همش میترسم منشیه تو شلوغی کار شب عید همه نفرات را کنسل کرده باشه و روز پرواز تو فرودگاه جلو همه سنگ رو یخ بشم

    مثال4: از خونه که میرم بیرون 10 بار چک میکنم قفل در را زدم یا نه!؟!

    و همه زندگیم مملو از این وسواس ها است!


    2-تازگیهادچار ترس های بیمورد میشم

    مثال1: تابستون با دوستام شرکت ثبت کردیم ولی بلافاصله من از ترس اینکه نکنه در آینده مالیات سنگین بهمون ببندن ترسیدم و از شرکت خارج شدم در حالی که میدونستم مالیات فرمول مشخصی داره و مربوط به همه است ولی باز قید شرکت را زدم.

    مثال2: قبلا دوستامو خیلی راهنمایی و نصیحت میکردم ولی الان از ترس اینکه مبادا ناراحتی پیش بیاد همه چیزو تو خودم نگه میدارم در حالیکه میدونم به نفع خودشونه تذکری را بدم میترسم و نمیدم

    3-اعتماد به نفسمو بشدت ازدست دادم:

    مثال1: قبلا برای حرف زدن تو جمع اعتماد بنفس عالی داشتم اما الان تا میام صحبت شروع کنم دلم هوری میریزه تو و طپش قلب میگیرم که باعث میشه صدام کمی شل بشه و این وضع را بدتر میکنه در حالی که قبلا میتونسم تو جمع حتا بخونم!

    مثال2: قبلا تو فوتبال بازیکن خوبی بودم و چند نفر را دریپ میزم و ... ولی حالا به محض اینکه توپ را بهم پاس میدن سریع دستپاچه میشم و دوباره پاس میدم یا سوتی میدم و توپو لو میدم!


    4-عدم تمرکز:

    توضیح: قصد خودتعریفی ندارم و کوچیکترین عضوسایتم ولی بنا به قول دوستان دارای ضریب هوشی خیلی بالایی هستم (رتبه زیر 50 تو کنکور کارشناسی ارشدسال 86 آوردم)

    اما

    مثال1: محال که جایی برم و یک چیزی مثل کلید یا موبایلمو جا نذارم. یا یادم میره مسایل زیادی بطوریکه تازگیها همش مهر گیج و هالومسلک و آقای حواس پرت میخورم!

    مثال2: تصادف های جزئی تو رانندگی خیلی برام اتفاق میافته!!



    5- کندن ابرو که این عادت را از زمان کنکور لیسانس داشتم!

    6- احساس غم واندوه زیاد و بعضی وقتها افسردگی


    بعضی وقتها همسرم میپرسه از ازدواج با من پشیمون شدی که اینقدر تو خودتی و آهنگای غمگین گوش مکنی!؟!

    اینم خلاصه بگم ازدواج موفقی(الحمدلله) داشتم و از نظر اجتماعی و کاری در شرایط خوبی هستم. 32 سال سن و بجز یک بحران عاطفی که لینکشو در زیر میذارم (قبلا دوستان محبت کردن و به خوبی کمک کردن) مشکل اساسی تو زندگیم نبوده. نمیدونم این مشکلاتم در اثر مشکل لینک زیره یامستقلا هست یا اصلا مشکل لینک زیر بدلیل مشکلا بالاست؟ در کل موندم توش دیگه!

    http://www.hamdardi.net/thread-26729.html

    ببخشید طولانی شد. خیلی در رنج و عذابم. منتظر دستای گرمتونم
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  2. 5 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    Ayeh (پنجشنبه 24 اسفند 91), rozaneh (چهارشنبه 30 اسفند 91), roze sepid (چهارشنبه 23 اسفند 91), میشل (جمعه 25 اسفند 91), دختر مهربون (سه شنبه 22 اسفند 91)

  3. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    جمعه 29 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 135 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دروود
    دوست عزیز پست قبلیتو خوندم . و پست جدیدتو.
    تمام موارد شماره 2 به بعد رو که گفتی ناشی از شماره 1 هست یعنی دچار وسواس شدی اونم بیش از اندازه. وسواس اعتماد به نفس رو پایین می یاره . فرد رو دچار شک و تردید می کنه و.....
    شاید این وسواس به خاطر اینکه دیگه نمیخوای اشتباهی تو زندگیت بکنی بیشتر شده.
    نیاید زیاد روی مسائل وسواس نشون یدی . به خودت اعتماد کن . مثلا: در رو قفل کردی برنگرد و نگاه نکن پیر که نشدی آلزایمر گرفته باشی بستی مطمئن باش.
    زیاد فکرتو درگیر کارهایی که طی روز انجام دادی نکن یعنی من فلان کار را کردم نکنه طوری بشه که اون کار رو نمی خواستم بکنم. وقتی این فکر ها سراغت اومد یه چیزی رو به خودت بگو: من موقع به خوبی فکر کردم و عملم هم درست بوده پس جایی برای این فکرا نمی مونه.
    حتما یه وقتی تو زندگیت برای تفریحت بذار تا حتی برای چند دقیقه از این افکار رها بشی. ورزش بهترین گزینه هست.
    اعتماد به نفست بالا بره همه چیز حله.
    نگاه کن به گذشته ببین تا به حال چند بار وسواس روی یه کاری نشون دادی ولی بعدش فهمیدی که کارات درست بوده و نیازی به این وسواس نبوده .
    دعا و نزدیک تر شدن به خدا خیلی چیزا بهت میده .
    اگه خودت نتونستی مشکلتو حل کنی به یه روانپزشک حتما مراجعه کن.
    بدروود

  4. 3 کاربر از پست مفید masom تشکرکرده اند .

    کامران (سه شنبه 22 اسفند 91), میشل (جمعه 25 اسفند 91), باران بهاری11 (چهارشنبه 30 اسفند 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    خوشحالم اون اشتباه قبلي رو كنار گذاشتيد.اما دوستمون درست ميگن بيشتر علائم ناشي از رابطه قبلي واسترسهاي گذشته است.نميدونم اعتقاداتتون چطوره اما خدارو حتما قبول داريد پس كار درستو انجام بديد وبقيشو بسپاريد به خالق داناي توانا.آرامشي كه اون ميده باعث ميشه اعتماد به نفستون بيشتر بشه واز تمام زندگيتون لذت ببريد.موفق باشيد

  6. 4 کاربر از پست مفید roze sepid تشکرکرده اند .

    masom (چهارشنبه 23 اسفند 91), کامران (پنجشنبه 24 اسفند 91), میشل (جمعه 25 اسفند 91), باران بهاری11 (چهارشنبه 30 اسفند 91)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسخاتون. بله میدونم تنها امید و آخرین امید خداست.
    این تایپیک را زدم واسه اینکه دوستان راهکارای عملی بدن که بر مشکلات بالا غلبه کنم وگرنه خودم میدونم ریششون در کجاهاست. آیا با تمرینات ذهنی
    (ریلکسیشن، هیپنوتیزم و ....) میشه فائق شد؟ یا توصیه میکنید برم پیش یک روانشناس یا حتا روانپزشک؟؟؟؟
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  8. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا تو مسایل عشقی سریع تایپیک به 50 میرسه و قفل میشه ولی تو مسایل روانشناسی و ... سایت قوی عمل نمیکنه (به عنوان یک انتقاد)
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  9. کاربر روبرو از پست مفید کامران تشکرکرده است .

    reihane_b (چهارشنبه 21 فروردین 92)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    من اگه مثل شما انقد توی رفتارام دقیق شم و تجزیه تحلیل کنم لیستم از این خیلی بلندتر بشه!ولی خب تا حالا جراتشو نداشتم شما که انقد قشنگ مشکلاتتونو پیدا کردین خب برای درمانشم یه راه اصولی پیدا کنینو با یه روانشناس صحبت کنین. فکر نمیکنم مشکلتون اینجا حل بشه چون کارشناسا کمتر نظر میدن. ما هم فقط میتونیم باهاتون همدردی کنیم. ;) البته بیشتر چیزایی که نوشتینو من زیاد توو آدمای دوروبرم میبینم و بعید میدونم نیاز به روانپزشک یا درمان با دارو داشته باشین (یعنی امیدوارم نداشته باشین)

  11. کاربر روبرو از پست مفید sara 65 تشکرکرده است .

    کامران (جمعه 25 اسفند 91)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamrava نمایش پست ها

    این تایپیک را زدم واسه اینکه دوستان راهکارای عملی بدن که بر مشکلات بالا غلبه کنم وگرنه خودم میدونم ریششون در کجاهاست. آیا با تمرینات ذهنی
    (ریلکسیشن، هیپنوتیزم و ....) میشه فائق شد؟ یا توصیه میکنید برم پیش یک روانشناس یا حتا روانپزشک؟؟؟؟
    قطعا و صد درصد توصیه میشه برید پیش یک روانشناس (و اگه نیاز باشه ایشون ارجاع میده به روانپزشک در صورتی که نیاز به دارودرمانی باشه، که به نظر من هست). شما به نظر میاد OCD داشته باشید که مشکل شایعی هم هست.

    هیبنوتیزم هم راه درمان نیست، روانپزشک ممکنه از هیبتونیزم استفاده کنه برای تشخیص دلایلی که ممکنه این وسواس شما پدید اومده باشه (که در درجه اول ژنتیک هست و در درجه دوم در کودکی و معمولا قبل از 3 سالگی است) تا ببینه قابل رفع هستند یا خیر.

    با حرف های کوچه و بازار مثل توکل به خدا و تمرکز و آرامش و ورزش و تغذیه مناسب و این چیزها هم حال شما خوب نمیشه، هر وقت این کارها تونست حال کسی که دستش شکسته رو خوب کنه (به جای دکتر و گچ گرفتن) حال شما رو هم می تونه خوب کنه. شما قطعا نیاز به روانشناس و به احتمال زیاد نیاز به دارودرمانی دارید و مشکلتون تا حد بسیار زیادی قابل کنترله و هر چه زودتر این کار رو انجام بدید زندگیتون سریعتر به روال مناسب برمی گرده.

  13. 5 کاربر از پست مفید Sinéad تشکرکرده اند .

    roze sepid (جمعه 25 اسفند 91), sanjab (جمعه 25 اسفند 91), sara 65 (جمعه 25 اسفند 91), کامران (جمعه 25 اسفند 91), باران بهاری11 (چهارشنبه 30 اسفند 91)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    با حرف های کوچه و بازار مثل توکل به خدا و تمرکز و آرامش و ورزش و تغذیه مناسب و این چیزها هم حال شما خوب نمیشه، هر وقت این کارها تونست حال کسی که دستش شکسته رو خوب کنه (به جای دکتر و گچ گرفتن) حال شما رو هم می تونه خوب کنه.
    من نتيجشو ديدم كه ميگم.اما حرفتون درسته چون خدا هم نگفته هيچ كاري نكنيد وفقط توكل كنيد.

  15. 2 کاربر از پست مفید roze sepid تشکرکرده اند .

    کامران (جمعه 25 اسفند 91), باران بهاری11 (چهارشنبه 30 اسفند 91)

  16. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بدی کارم اینجاست که تو دنیای واقعی نمیتونم مشکلاتمو با دوستانم مطرح کنم چون : اول اینکه من همیشه در جایگاه کمک کننده و مشاور برای اکثر دوستام بودم و فکر میکنن من چه آدم محکم و قویی هستم! حالا اگه مشکلاتی که بالا نوشتم را بگم آبرو و حیصیتم میره! در ثانی بعد که مشکلم ی روزی حل بشه انشالله بعدش جلوشون کوچیک میشم و پشیمون میشم که مشکلمو گفتم! در ثالث تخصصی ندارن که کمکم کنن!
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 بهمن 93 [ 01:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-26
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,440
    سطح
    21
    Points: 1,440, Level: 21
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    منم مثل شما بودم البته کمی بدتر مثالا قبل از اینکه با ماشین از خونه خارج بشم چندبار ترمز رو چک می کردم یا پیچ تایرها رو چند بار چک می کردم یادم میاد یکبار توی پارکینک مسول اونجا فکر کرد می خوام ماشین رو بدزدم
    وسواس هام خیلی دوستام را اذیت می کرد البته از لحاظ فکری هم وسواس پیدا کرده بودم و درسام رو با مشکل مواجه کرده بود درنهایت یکی از دوستام منو با یکی از اقوامش که دانشجوی روانشناسی اشنا کرد و منم بعد از 3 ماه دیگه کاملا وسواس فکری رو کنار گذاشتم الان بعضی وقتا خیلی کم پیش میاد که روی کاری وسواس به خرج بدم پیشنهاد می کنم که حتما یک روانشناس برید چونکه در دراز مدت خیلی عذاب آوره هم برای خودتون هم خانوادتون
    موفق باشید

  18. 2 کاربر از پست مفید kodak تشکرکرده اند .

    کامران (چهارشنبه 30 اسفند 91), باران بهاری11 (چهارشنبه 30 اسفند 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 آبان 93, 09:59
  2. کسی هست الان کمکم کنه تو بحران بدی هستم و نمیدونم چه عکس و العملی نشون بدم.
    توسط یکی یک دونه در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 آبان 92, 00:02
  3. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20
  4. بستگی داره تو دست کی باشه
    توسط جوانه؟؟؟ در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 بهمن 90, 20:08
  5. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.