تشکر های آقای sci پای پستهای صابر یعنی: "هستم ولی خستم"
آقای اس سی آی، جناب پروفسور! ندای هل من ناصر ینصرنی این بنده خدا خطاب ویژه اش شما بودید. بیایید یه چند تا از اون تمرینها بهش بدید بره سر بچمون گرم شه کلا بیخیال خشم و این حرفها بشه!
و اما آقا صابر سوال از شما (کپی برداری از محمد ابراهیمی):
"منم باید گزینش بشم؟"
12 سال پیش چه اتفاقی افتاده که خشمش هنوز هست؟
"یه اتفاق خیلی بد؛ این گزینش رو بلد نیستم گزینش بعدی رو بلدم بپرسید...جواب می دم"
"خانم بی دل عزیز بعضی از مسائل آنقدر درد آور است که نمی شود به راحتی به زبان آورد اما همین قدر بگم این اتفاق برای نابودی یک زندگی کافی بود"
چرا خودت رو منفعل میدونی؟
"چون در تایپیک چگونه منفعل نباشيم ؟ ویژگی های یک منفعل اسم برده شده و در من وجود داره."
چرا صابر تحمل دیدن نگاه ها و صداها و... را ندارد؟
"چون ازش انتظارات بی جایی دارن و داشتن."
از نظر صابر چه اتفاقی افتاده که دیدش به پدر و مادرش آنگونه که توصیف کرده شده؟
"توقعات بیجاشون انتظارات نابجاشون"
اینروزها غیر از هدفون و موسقی با صدای بلند و اتاق و تنهایی و... چه فعالیتهایی انجام میدی که بتون خودت رو با اونها معرفی بکنی؟ منظورم اینکه فعالیتهایی که در پی هدفی باشه و احیانا شما را درگیر روابط اجتماعی بکنه.
"دارم سعی می کنم درس بخونم برای امتحانات پایان ترم اما اصلا تمرکز برای درس ندارم"
چه هدفهای کوتاه مدت یا دراز مدتی برای خودت داری؟
کوتاه مدت:درسو هرچه زودتر تمام کنم و برای ارشد آماده بشم اگر شد از ایران برم اگر نشد دورترین شهر ممکن از خانه"
بلند مدت: رفتن
چه برنامه هایی بر مبنای اون اهداف برای خودت تعیین کردی؟
"درس خوندن برای رهایی"
علاقه مندی ها (Bookmarks)