سلام به دوستان عزیز
دوستان فرض کنید یه شخصی هست که از لحاظ شغلی و اجتماعی در موقعیت بسیار بالاتری نسبت به شما هست و دوبرابر شما هم سن داره و شما هم یه جورایی کارتون بهش بستگی داره و هر از چندگاهی چشم تو چشمش میشید...
حالا این شخص یه کاریش پیش شما گیره و از طریق غیرقانونی (البته نه به اون معنا، یک کم معمولی تر) میخواد که شما براش این مساله رو حل کنید...خیلی هم حق به جانبه و اصلا نمیتونه تصور کنه که شما بهش نه بگید، یعنی اصلا و ابدا تو مخیله ش هم نمیگنجه که بهش نه بگید...
ولی شما به دلیل وجدانتون میخواید بهش بگید نه ، من نمیتونم....
دقیقا چی میگید که هم اون خیلی ناراحت نشه و قاطی نکنه و هم خودتون خیلی آدم بدی از نظر اون جلوه نکنید..
واقعا ممنون میشم ازتون که راهنمایی کنید، خیلی احتیاج به چند جمله قوی و موثر دارم که به اون شخص هم بفهمونه که فقط تو مهم نیستی که کارت راه بیفته شاید طرف مقابلت آدم با وجدانی باشه و این مساله ی خیلی جزئی از نظر تو شاید برای اون کوچیک نباشه و داره داغونش میکنه..
یک دنیا ممنون.
علاقه مندی ها (Bookmarks)