چون اطمینان نداری..چون خودتو خفه کردی
یه بچه رو تصور کن..یه بچه واقعی..فرض کن هی میاد طرفت که بهت محبت کنه..تو بزن تو سرش بهش بگو برو کنار..دفعه بعد بهش اهمیت نده..انگار نه انگار که داره محبت میکنه و ازت محبت میخواد...باز بزن تو سرش..برو کنار..بچه سریش..لوس بی معنی...اینکارو ادامه بده...هی بزن تو سرش و پسش بزن..فکر میکنی چیکار میکنه؟
اول تلاش میکنه تقلا میکنه تا بهش توجه کنی..از راههای مختلف امتحان میکنه..اما وقتی میبینه فایده نداره..گریه میکنه..اسباب بازیاشو پرت میکنه..کم کم این میشه ملکه ذهنش محبت کردن یعنی لوس بودن ..پس محبتشو مخفی میکنه..دیگه طرفت نمیاد..دیگه به هیچ کس محبت نمیکنه..ته دلش محبت میخواد عین اب و غذا چون تو فطرتشه.حتیبیشتر اما ذهنش پیغام میده محبت نکن..لوس میشی..همین ادم بزرگ که بشه هر نوع محبتی رو لوس میدونه.
کودک درون تو هم اوضاعش اینطوره..تو سرش زدی..
چه اشکال داره ادم واسه خودش لوس بشه..ناز خودشو بخره
علاقه مندی ها (Bookmarks)