[align=justify]لطفا این سوالاتو از دوستتون بپرسید و بخواهید یه جواب کامل بهش بده.
اول اینکه علت این تصمیمی که گرفته چیه؟ به چه دلیل میخواد اینکارو بکنه؟ ... و دوم اینکه آیا ایشون میخوان هر دو تا خانوم را در جریان قرار بدن یا نه؟
جواب این دوتا سوال خیلی از مسائل را روشن میکنه، اونوقت میشه درست تر قضیه رو برسی کرد و راه حل بهتری هم ارائه داد. ما متوجه شدیم ایشون میخوان هر دو را حفظ کنن. ولی باید دید آیا اصلا چیزی که ایشون میخوان درست هست یا خیر؟ و آیا اصلا شدنیه؟ و اینکه آیا شبهه برانگیز بودن این قضیه طبیعیه و به این دوتا خانوم بستگی داره یا به خود آقا؟
آیا ایشون در تردید این تصمیم بسر میبرن که ازدواج مجدد بکنن یا خیر؟
یا اینکه تصمیمشونو گرفتن و فقط اومدن اینجا که راهی پیدا کنن تا این قضیه رو چطور عنوان کنن؟
این آقا و همسرشون و اون خانوم چند سال دارن و شرایطشون به چه صورته؟ از نظر تحصیلات و کار و درآمد؟
بهرحال این آقا باید به این پختگی رسیده باشن که بدونن مبنای تصمیم گیریهاشون چیه... نمیشه براساس یه تصمیم هوایی و رویایی ازدواج کرد، وگرنه کل زندگی آدم رو هواست!
ایشون قبل از گرفتن هر تصمیمی باید همه جوانب مثبت و منفی شو بسنجه (البته منظور از جوانب مثبت و منفی این نیست که ببینه این تصمیم چقدر به نفع یا ضرر خودشه بلکه منافع و مضرات رابطه رو در کل برای هر سه نفر درنظر بگیرن)
پیامدهای آینده این تصمیم رو درنظر بگیرن و باهاش روبرو بشن.
همه چیز را بطور روشن و واضح برای خودش مشخص کنه مثل دلیلش برای این کار، هدفش از اینکار و اینکه چه چیزایی بدست میاره و چه چیزایی رو از دست میده؟
شاید بگن الان وقت این حرفا نیست و من تصمیمو گرفتم، اتفاقا همین الان وقتشه البته اگر گوش شنوایی باشه!
بهرحال مسئولیت دو تا زندگی را به عهده گرفتن مسئله بی اهمیت و کمی نیست. نقش مرد تو زندگی این نیست که مثل ماشین اقتصادی خانواده عمل کنه. این یکی از مسئولیت های مرد هست اما این مسئولیتها فقط بخشی از نقش مرد را در زندگی شامل میشه.عشق برای سرگرمی نیست و همسر آدمم مشتری نیست. نمیشه عشق را تیکه تیکه کرد و هر تیکه شو بدیم به یکی باهاش سرگرم باشه.
فرض کنیم که ایشون راه حلی را پیدا کردن و قضیه رو مطرح کردن و هر دو خانوم راضی شدن که در این زندگی بمونن و به زندگی با ایشون ادامه بدن.
آیا تابحال شرایط بعد از این ازدواج را برای خودش ترسیم کرده؟
آیا تجسم کرده و رسیده به روزایی که وقتی پیش همسر اولشه به فکر همسر دیگرش باشه و یا وقتی همسر اولش به فکرشه این آقا پیشش نباشه! و همینطور بلعکس در مورد همسر دومشون!
تاحالا تجسم کردن شبی که برای گرفتن اولین سالگرد ازدواجشون با همسر دومشون به رستوران رفتن و درحال صحبتهای عاشقانه همسر اولشون با موبایل ایشون تماس بگیره؟ چکار میکنن؟ عکس العملشون چیه؟
آیا اصلا جوابشو میدن؟ و اگر داد و همسرش بگه خودتو سریع برسون بچه حالش خوب نیست و باید ببریمش دکتر! اونوقت چکار میکنه؟ آیا روزی را تجسم کرده که فرزندش به انتظار دیدن پدرشه اما پدر در خانه همسر دومشه و با فرزند دیگرش درحال شادمانی!؟
همه اینها در حالتیه که این قضیه رو مطرح کرده باشه و هر دو زن بر فرض این قضیه رو پذیرفته باشن. فعلا شرایط دیگرو بررسی نمیکنیم به همینا عمیقا فکرکنه و نتیجه فکراشو برای ما بگه.[/align]
تا در ره پیری به چه آیین رَوی ای دل*****باری، به غلط صرف شد ایام شَبابت
علاقه مندی ها (Bookmarks)