به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مرداد 90 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1390-5-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,180
    سطح
    18
    Points: 1,180, Level: 18
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    [/color][size=small][size=medium][size=x-large][size=large][size=medium]نمیدونم از کجا شروع کنم . . . احساس میکنم توی بن بستی گیر کردم که هرچی بیشتر دست وپا میزنم و برای رهایی تلاش میکنم بیشتر تو این اسیری فرو میرم .....

    من الان 21 سال دارم و 2 سال پیش وقتی 19 سال داشتم و وارد دانشگاه شدم تو همون ترم اول مجذوب یکی از پسرای همکلاسیم شدم اما هیچی نگفتم

    هر 2تامون نماینده بودیم و این باعث شد با هم راحت باشیم تا اینکه اخرای ترم یک بهم پیشنهاد دوستی داد اولش فکر کردم یه دوستی ساده همکلاسی منظورشه واسه همین قبول کردم چون خداییش خودم هم اون رو دوس داشتم ... دوستی صمیمانمون در حد چت و تلفن فقط 12 روز دووم داشت . . . شاید هدف من از دوستی اشنایی بیش تر و ازدواج بود اما بعد از 12 روز ایشون برگشتن و بهم گفتن ما به درد ازدواج با هم نمیخوریم با اوردن این دلیل که من دختری بسیار حساس و ایشون پسری کم توجه ان

    و از اونجایی که منم اصلا رابطه ای که معلومه به ازدواج ختم نمیشه رو قبول نداشتم ( الان اصلان داشتن رابطه رو به هر دلیلی قبول ندارم مگر اینکه خانواده ها در جریان باشن ) گفتم پس خدافظ !

    اما 2 روز طول نکشید که بخاطر علاقه و وابستگی شدیدی که پیدا کرده بودم برگشتم اون نپذیرفت ! اصرار کردم ! محکم تر بر خورد کرد ! و اصلا کوتاه نیومد که دوباره رابطه بر قرار بشه ! و من همچنان زجر میکشیدم ! چون هر روز تو دانشگاه سر کلاس تو اتوبوس تو ولاگ کلاس به صورت فعال و پر رنگ حضورش رو میدیدم و حس میکردم و نمی تونستم فراموش کنم و هر روز به توجه اش تشنه تر می شدم .... تا اینکه چند بار با من برخورد بدی داشتن و حتی تو محیط عمومی وبلاگ به من توهین کردن . . . دلخور شدم و بالاخره تو فاصله یک ماهه بین ترم یک و 2 با هزار مکافات عشقش رو فراموش کردم و یا به کینه و دلخوری و نفرت ازش تبدیل کردم طوری که بر خلاف سابق حتی به اون سلام هم نمیکردم .... انگار که نمیبینمش !


    احساس میکردم تحمل این بی تفاوتی رو نداره اما به روی خودم نیاوردم تو مدت یک ماه 2 بار بابت رفتار گذشتش معذرت خواهی کرد اما نبخشیدم حتی شب تولدم با اس ام اس تبریکش غافل گیر شدم اما باز محکم ایستادم البته به ظاهر هیچ وقت خواهان برقراری 2باره رابطه نبود فقط میخواست دلخوری و در پی اون بی توجهی در جمع نباشه ! هر چی بود همکلاسی ها میدونستن ما به عنوان 2 تا نماینده خیلی با هم راحت بودیم حالا چی شده که حتی سلام هم نمیکنن ! ؟

    اوضاع به همین منوال گذشت تا شب عید نوروز. . . مشهد بودم و گفتم بیا کینه هارو از دل پاک کنیم اس ام اس دادم و گفتم که دیگه از دستشون ناراحت نیستم و از این به بعد به چشم داداش بهشون نگاه میکنم. . .

    راستی یادم رفت بگم ایشون 6 ماه از من کوچیکترن !

    تا اینکه تو ایام عید من خواستکاری داشتم از بچه های دانشگاه ! از اون جایی که با ایشون راحت بودم ازشون در مورد طرف پرسیدم که میشناسن یا نه که از قضا میشناختن چون که امار منو از پسرای همکلاسیم پرسیده بود این اقای خواستگار و این موضوع باعث شد ایشون منو دوباره یاد خاطراتی بندازه که با هم داشتیم و احساسات من دوباره بر انگیخته شد ! انگار تحمل نداشت ببینه کس دیگه ای هم منو میخواد !

    از اون زمان تا الان که یک سال و نیم میگذره من نتونستم ذره یی دوس داشتنم رو کم کنم با این اوصاف که از همون عید تا اول شهریور یعنی 5 ماه با هم فقط رابطه تلفنی داشتیم و در تمام این 5 ماه رابطه یک طرفه از جانب من بود چون ایشون همچنان بر عدم ازدواج اصرار داشتن و دوس داشتن منو رد میکردن ! حتی واسه تبدیل عشق من به تنفر گفتن که به صمیمیترین دوست من که همکلاسیمونه علاقه دارنو میخوان با ایشون ازدواج کنن ! و من اونقدر عاشق بودم که خودم شرایط رو فراهم کردم تا از طریق چت ایشون ار دوستم خواستگاری کنه ! بعدش هم متن چتشون رو داد خوندم ! دوستم چون اهل تسنن بود همونجا بی درنگ بهش جواب منفی رو داد !


    از این حرصم میگرفت که به من که این همه وجه اشتراک داریم میگفت با هم جور نیستیم و به درد ازدواج نمیخوریم اما به اون که اهل تسنن بود ! ! ! و هیچ شناخت و رابطه ایی نداشت حتی یک کلمه ! پیشنهاد ازدواج میداد !


    یعد از این موضوع خیلی به هم ربخت و ناراحت شد ! اونجا بود که متوجه شدم چقدر دوستم رو دوس داشته ! هرچند بعدها گفت این کارا رو فقط واسه متنفر شدن تو از من کردم ! اما من هیچ وقت باور نکردم !

    واسه تولدش یه عالمه کادو خریدم و فرستادم دم در خونشون ! و عشقم همچنان پا بر جا بود !

    اما تو این مدت 5 ماه احساساتم غرورم شخصیتم و . . . نابود شد . . . تنها خوبی این قضیه این بود که هیچ کس از موضوع ما 2تا خبر نداشت ! چون هیچ کدوم تمایل نداشتیم احدی چیزی بدونه مخصوصا ایشون بیشتر اصرار داشتن بر کتمان ماندن موضوع !

    تا ابنکه چند روز بعد از تولدش من دیگه واقعا تحمل بی اعتنایی و خورد شدنم رو نداشتم چون همیشه این امر واضحی بود که من از هر نظر از ایشون برتری داشتم این بارها و بارها بهم ثابت شده بود ! حتی بعدن اطرافیانم بارها تاکید کرده بودن که من لایق بهتر از اونم !

    چند روز بعد از تولدش رابطمو باهاش کات کردم ! اونم با وضع وحشتناکی ! با بیان این موضوع از جانب هر 2 طرف که تو دیگه واسم مردی و فکر میکنم اصلا همچین همکلاسی ندارم ! چون همیشه احساس میکردم با پا پیش میکشه با دس پس میزنه ! منم که حسابی داغون شدم !

    3 ماه از هم هیچ خبری نداشتیم حتی سکشن های کلاسیمو به جوری تنطیم میکردم که نبینمش ! اونم مثل من کاملا بی تفاوتی نشون میداد ! اما تو این 3 ماه واسه جبران نبودنش با 3 پسر دیگه دوس شدم ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !! ! ! ! ! ! !! البته نه هم زمان !

    اما هیچ کدوم نتونستن جای اون واسم پر کنن ! و تو این 3 ماه زجر هایی کشیدم که زجرهای اون 5 ماه بودن با هم هیچ بود در مقابلش ! زجرهایی کشیدم که هیچ وقت تو عمرم نکشیدم ! اصلا نمیدونستم چی میخوام ! دارم چی کار میکنم ! اکتر کلاس هامو غیبت میکردم !و درسم به شدت افت کرد ! که اگر استعداد و زمینه تحصیلی موفق گذشتم نبود حتما مشروط میشدم ! اونقدر اون دوران بد بود که هر موقع یادم میاد رعشه ای از درد بر بدنم جاری میشه ! ! !! !

    تا اینکه بالاخره بعد از 3 ماه دل و به دریا زدم و دوباره اس ام اس دادم چون واقعا ادامه دادن بی او برام غیر ممکن بود اما مثل همیشه مقاومت کرد . . اما به مرور با اصرار های من نرم شد ! اون حتی به صراحت تمام بهم گفت من به هیچ عنوان برای ازدواج به تو فکر نمیکنم ! اما من گفتم من اعتقادم عوض شده ما که تا 4 یا 5 سال دیگه نمیخواییم ازدواج کنیم ( آخه ما 6 سال باید همکلاسی باشیم ) پس تا زمانی که مجردیم با هم دوست میمونیم فقط . . . . این شد که دوباره رابطه فقط در حد تلفن برقرار شد باز هم تا حدود 90 درصد یکطرفه بود و من باز هم زجرها میکشیدم اما از ترس تکرار اون 3ماه جرئت هبچ اعتراضی در مقابل خورد شدن شخصیتم با شوخی هاش و حرفاش نداشتم !

    دوباره بعد از 5 ماه خورد شدن و خورد شدن و خورد شدن ! ( مثلا ابراز علاقه به یکی دیگه از دختر های کلاس و حرف زدن در مورد اونا جلو من کاملا به صورت شوخی ! )

    کم کم و به تدریج داشتم خودم رو میساختم که وقتی مطمعن شدم که میتونم یک بار برای همیشه بزارمش کنار بگم خدافظ و برم ! چون اون به ظاهر همیشه از خداش بود من از بند دوس داشتن اون خلاص شم ! همیشه هم میگفت تو لایق بهترین هایی !

    اما تو این 5 ماه هیچ وقت از کات کردن نگفتم فقط شبایی که خورد میشدم تو خلوت و تنهایی شب گریه میکردمم و عزمم رو واسه رفتن جزم تر میکردم !

    داشتم به هدفم نزدیک میشدم که به یکباره در عرض یک هفته رابط اش با من خوب و 2 طرفه شد ! و بعد از 2 سال در به دری گفت که اونم عاشقم شده و دوسم داره !

    میخواد از این به بعد قدر دوس داشتنمو بدونه و به عشقم جواب بده ! تا یک ماه رابطه 2 طرفه بود و من تو دنیای سردر گمی خودم غلط میزدم ! اخخ 5 ماه بود من داشتم پنهانی رو خودم کار میکردم واسه قطع کردن رابطه و حالا که به مرحله ی اجرا نردیک شده یود .. . . همه چی عوض شد !!!!!!! ؟؟؟؟؟؟

    با همه ی این اتفاقا نمیتونستم شکستنامو به یاد بیارم و به روی خودم نیارم ! حالا خوشحال تر و مصمم تر هم یودم چون که دیگه بهم گفته بود دوست دارم و تو دلم عقده نشده یود که شخصی بود که با اینکه من خیلی از اون سر بودم ولی بهم ابراز علاقه نکرد !

    پس سر تصمیمم موندم و گفتم کات !

    اما برای اولین بار بعد 2 سال ! پسری که این همه مغرور بود جلو من و به هیچ صراطی مستقیم نبود ! التماسم کرد که بمونم و ترکش نکنم ! اینکه بهم وابسته شده و نمیتونه بدون من !

    منم گفتم باشه چون بی مقدمه گفتم و اصلا انتظار نداشته یه تایمی بهت میدم تا کنار بیایی ! اما بعد از اون قضیه هم بخاطر رفتار پر محبت و ابراز علاقه ای که من 2 سال تشنه اش بودم و هم بخاطر عشقی که هنوز در من وجود داشت رابطمون ادامه پیدا کرد تا اینکه 20 روز بعدش بهم پیشنهاد ازدواج داد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!

    من جوابی ندادم با این که فکر میکرد من از خدامه باهاش ازدواج کنم !
    اما اون واقعا ایده ال های منو نداره !

    الان 2 ماهه که رابطمون 2 طرفه و کاملا صمیمیه ! اما میدونم این شخصی نیست که خانوادم بپذیرن و خودم بخوام ! به خودشم گفتم اونم گفت الان چون سن هر2تامون کمه 2 یا 3 سال صیر میکنیم تا شرایط اونم بهتر شه خونواده من هم حرف منو بیشتر بپذیرن اخه من بهش نگفتم که اون معیار های منو نداره ! فقز گفتم خونوادم سخت گیری میکنه ! چون اگه بگم معیارهامو نداره دوس داشتن و عشق این 2 سالم زیر سوال میره !

    تو این مدت 2 ماهی که رابطمون خوب و 2 طرفه شده 2 بار متن چت هایی مربوط به 4 یا 5 ماه پیش از ایشون با دوستشون و یکی از خانوم های کلاس دیدم که متوجه شدم چند نفری از این موضوع خبر دارن ! و حتی تو اون 3 ماهی که رابطمون قطع بود ایشون بخاطر نبود من رفتن از یکی دیگه از همکلاسی هام که اتفاقا اونم تو اون دوران دوست صمیمی من بود خواستگاری کرده بودن که ایشونم جواب داده بودن که تا 27 8 سالگی قصد فکر کردن به ازدواج ندارن ! اما باز تا 4 5 ماه بعدش حتی زمانی که با من رابطه دوستی تلفن داشتن به ایشون فکر میکردن ! و این موضوع خیلی از باور های منو راجع به شخصیتشون عوض کرد !!

    وقتی این موضوع هارو فهمیدم گفتن اشتباه کردن ! معذرت خواستن و قول دادن جبران میکنن و اونجوری میشن که من میخوام !

    و منم بخشیدم !

    با همه ی این اوصاف این منم که سر در گمم !

    از طرفی اون مرد رویاهای من نیست و من دوس ندارم باهش رابطه داشته باشم ! دیگه از داشتن رایطه پنهانی خسته شدم ! 2 سال از زندگیم وقتم جونیم رفته و فقط درد و داغ اشتباهام برام مونده ! می خوام 2 یا 3 سال ازاد باشم و خودمو شخصیت و احساسم رو از نو بسازم !

    اما از طرفی این عشق و وابستگی شدید بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم اسیرم کرده ! مخصوصا اینکه همکلاسیمه و چو شخصیت فعالی داره نماینده و مدیر وبلاگه و من همه جای زندگیم بهش بر میخورم اسمش و حضورش همه جه هست و این فراموش کردنش رو برام غبر ممکن میکنه چون هر روز میبینمش و جلو چشامه !!! !!!!!!

    تا پریروز فکر میکردم که اول و اخرش باید ابن رابطه رو قطع کنم بیش تر هم بخاطر ابن موضوع که از نظر خودم داشتن این رابطه اشتباهه حتی اگه بخواییم با هم ازدواج هم بکنیم دلیل نداره تا 3 سال دیگه پنهونی در ارتباط باشیم ! این مسئله رو به خودشون گفتم و رابطه رو تموم کردم اما فقط 24 ساعت دووم اوردم ! اخر سر هم بهم گفت:
    ( اگه میخوای برگردی دیگه هر 2 هفته یه بار نگو کات! کات ! من دیگه تحمل این رفتن و اومدن ها رو ندارم ! خودتم میدونی تو ادمی نیستی که بدون من دووم بیاری پس بشین زندگیتو بکن و هی به این چیزا فکر نکن ! )

    منم بعد از اخرین تلاشم واسه ازادی از بند این وابستگی و نتیجه نگرفتن تسلیم شدم ! شاید حق با اونه ! من تو این 2 سال نتونستم و شاید دیگه هیچ وقتم نمیتونم بدون اون زندگی کنم !!!!!...........

    اما این تسلیم شدن یعنی به گور بردن تمام ارزوهام ! و این یعنی مرگ !
    واقعا مستاصل و درمانده شدم ! واقعا دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط ! دیگه فرصت ریسک کردن ندارم !
    خواهش میکنم راهنماییم کنید ! دارم به مرز نابودی میرسم !
    ببخشید که طولانی شد میخواستم کاملا شرایطم رو درک کنین !
    [/size][/size][/size][/size][/size][color=#000080]

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    96
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    سلام
    خوش اومدي
    واقعا اسوه و نمونه اشتباهات ارتباطي هستي!!!
    درسته كش و قوس فراوان داشتي و بلاخره بهت پيشنهاد ازدواج داد اما صرف رسيدن به پيشنهاد ازدواج يك پسر، پيروزي محسوب نمي شه. كمااينكه خودتم هنوز دچار تضاد در معيارهاي انتخاب هستي و بين دل و عقلت گير كردي.
    البته سن تو زياد نيست و بعيد نيست كه در دريا كه چه عرض كنم، در اقيانوسي از احساسات متلاطم غرق بشي...
    متاسفانه اكثر فيلمها و داستانها اينجوري به آدم القا مي كنن كه عشق يه چيزي هست از بيرون مياد و تو بايد در راه حفظش جانفشاني كني و هرچي بيشتر جانفشاني كردي يعني عشقت بالاتره و گاهي اوقات اين افكار آدم رو تا مرز پايين آوردن عزت نفس و حتي هويت آدم به زير مياره!
    چند تا درس رو سعي كن ياد بگيري.
    اول اينكه زن مظهر ناز است و مرد مظهر نياز. سعي نكن جاي اين دو تارو عوض كني. اعتماد بنفس زن جزء زيبايي هاش محسوب مي شه.
    دوم وقتي در رابطه اي شكست مي خوري يا كم مياري به اشخاص ديگه پناه نبر. چون مانع از درك واقعيتهاي زندگيت مي شه. مانع ميشه درسهايي كه از رابطه قبلي بايد ياد بگيري رو متوجه بشي و بيشتر گير مي كني.
    سوم احساس داشتن خوبه اما در حد تعادل، اينكه هي باهاش كات مي كردي و هي خودت بهش پيشنهاد برگشت مي دادي و شروع مي كردي برات اصلا خوب نيست. براي عزت نفس خودت ميگم. بازم ميگم اينكه تو يك پسري رو بخواي اينجوري بدست بياري و خودتو خوار و خفيف كني اصلا قشنگ نيست.
    دخترجان! يادت نره ازدواج پايان راه نيست بلكه شروع يك زندگي جديده. دو نفر تازه بعد از ازدواج چشمهاشون بروي عيبهاي همديگه باز مي شه.
    با وضعي كه داري همون كات كردن براي تو بهترين گزينه است. چون اولا با چيزهايي كه از اين پسر تعريف كردي ثبات لازم رو نداره ثانيا خودت هم هنوز به ثبات احساسي نرسيدي.

  3. 12 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (جمعه 29 مهر 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مرداد 90 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1390-5-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,180
    سطح
    18
    Points: 1,180, Level: 18
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    ممنون
    در گفتار اره کات کردن بهترین گزینه است اما در عمل چی ! با این اوصافی که تعریف کردم چیزی از اراده و اعتماد به نفس و عزت نفس و توانی در من میبینی ! غیر از اینکه در هر کات کردنی پشیمون تر از قبل بر گشتم ! من باید اول خودم درمون شم بعد کات کنم اما چجوری ! در ضمن دقت نکردی که این اقا هر روز جلو چشامه ! و باید حداقل تا 4 سال حضور فعالش رو همه جا احساس کنم ! خوب من چجوری فراموش کنم با این وضعیت و موقعیت درب و داغون !

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    96
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    هم در گفتار بهترينه هم در كردار! فكر مي كني با بودن باهاش احساس خوبي بهت دست خواهد داد؟ فكر مي كني عزت نفس خورد شده ات رهات مي كنه؟ چرا نمي شه؟ خوب هم مي شه. قرار نيست براي فراموش كردن هر گزينه در زندگيمون فرار كنيم و بريم در دير و صومعه رياضت بكشيم. راهش فقط اراده است. اينكه توي ذهنت هم به كارت شك نكني. چرا بايد يك پسر برگزده بهت بگه بدون من نمي توني؟ با همين كارها بهش چنين چيزي القا كردي!
    اينو خوب گفتي! اول بايد خودت درمان شي! مگه ميشه يه معتاد هم مواد مصرف كنه هم بخواد ترك كنه؟(معتاد يك مثال بود). بايد روي عزت نفس از دست رفته ات كار كني. فردا روزي هم باهاش ازدواج كني از همين نقطه ضعف وابستگيت سوءاستفاده مي كنه و ممكنه بازم اذيت شي. مگر در درون خودت به حالت پايدار برسي كه اونم ميسر نمي شه مگر با پرهيز!! پرهيز از هر كس و هر چيزي كه يه عزت نفست صدمه مي زنن تا خوب شدن مطلق. اونوقته كه اگر خوب بشي ديگه اين كات كردن و نه گفتن هاي يك پسر برات اساسا مهم نمي شه كه بخواي بخاطرش زجر بكشي يا كسي رو التماس كني!!

  6. 8 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (جمعه 28 مرداد 90)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    سلام دوست من!
    رابطه ای پر از احساس وابستگی، اولین چیزیه که از رابطه شما به ذهن خطور میکنه.
    یه مقدار علاقه و یه دنیا وابستگی کافیه تا چشم هاتو به همه چیز ببندی و بگی فقط اون!
    اما بعد از ازدواج که احساس هویت میکنی و چشم انتظارات و توقعاتت باز میشه، متوجه اشتباهت میشی و همون یه مقدار علاقه هم از بین میره و فقط میمونه یه دنیا پر از وابستگی و نیاز..... اما..... نیازهایی که هیچگاه براشون پاسخی نیست!

    کات رابطه فقط از یک طریق ممکنه، اینکه تمرکزت رو از او برداری. نه این که بر قطع رابطه تمرکز کنی. چون پیروز این جنگ با توجه به توازن نیرو، باز او خواهد بود. چون باید ها و نباید ها تولید تمرد میکنه و تشویق میشی دقیقا عکسش عمل کنی.


    هر پل ارتباطی، یعنی یک امید! امید به برگشت. احساس تو کات کردن رو نخواهد پذیرفت، مگر اینکه هیچ شعله ی امیدی، گرمابخش احساست نباشه. میتونی از وبلاگ کاره گیری کنی، تمام راه های ارتباطی رو ببندی و با خداوند قسم محکم کنی که دیگه به او برنگردی.


    سعی کن منطقی بر رابطه ی پایان پذیرفته بنگری. لزومی نداره هر روز با خودت مرور کنی که نمیتونم، دلم شکست، روحیه ام متلاشی شد و .... میتونی بگی رابطه ی ما اشتباه بود، چون هیچ تفاهمی بین ما نبود و از این طریق کم کم به باور میرسی که تصمیمت درست بوده.

    بیشتر در جمع حضور پیدا کن تا در خلوت و تنهایی تحت هجوم افکار احساسی قرار نگیری و به احساست برگ و بال نده. احساست به شرطی کهنه، محو و کمرنگ میشه که هی update اش نکنی.

    برای موندن باهاش دنبال راه چاره نباش.



  8. 10 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (جمعه 28 مرداد 90)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مرداد 90 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1390-5-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,180
    سطح
    18
    Points: 1,180, Level: 18
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    ممنون از سر افراز و شب بارونی که راهنماییم کردین

    شما همتون میگید کات و خودسازی ! منم قبول دارم ! اما هیشکی نمیگه در عمل چجوری ؟ خودتونو بزارید جای من بعد بگید چجور ی ؟

    [quote=سرافراز]
    [color=#000080]هم در گفتار بهترينه هم در كردار! فكر مي كني با بودن باهاش احساس خوبي بهت دست خواهد داد؟ فكر مي كني عزت نفس خورد شده ات رهات مي كنه؟ چرا نمي شه؟ خوب هم مي شه. قرار نيست براي فراموش كردن هر گزينه در زندگيمون فرار كنيم و بريم در دير و صومعه رياضت بكشيم. راهش فقط اراده است. اينكه توي ذهنت هم به كارت شك نكني. چرا بايد يك پسر برگزده بهت بگه بدون من نمي توني؟ با همين كارها بهش چنين چيزي القا كردي!

    ..............................................
    منم نمیگم برا فراموش کردن باید بریم دیر و صومعه ! اما قبول کنید کنار گذاشتن فردی که هر روز جلو چشماتونه هرچقدر هم بخوای از فعالیت کناره گیری کنی بازم بهش بر میخوری و چپ و راست همکلاسی ها در موردش باهات حرف میزنن ! خیلی سخت تر از زمانیه که ممکنه سال به سال طرف رو نبینی ! اونم منی که اینجوری تو اعتماد به نفس و اراده ضعیف شدم ! توانایی جنگیدن و مقابله با احساسم به صفر رسیده ! من الان دنده کمکی میخوام ! نه یه عالمه چاله چوله بیشتر که فنر شکسته ماشینم داغون تر بشه و نتونم رد شم ! . . . . . . . .

    من بعضی وقتا حتی واسه خلاص شدن از این موضوع به انصراف از رشتم ! که یکی از بهترین رشته هاست هم فکر کردم . . . . . . .!!!!!!!!!!!!

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    اون نکاتی که با پیرمرد خوشگله ( ) برات بیان کردم تماما کارهایی هستند که باید در عمل انجام بدی.

    خوب فکر کن. تعظیم کردن به احساست به بهای چی؟

  11. 3 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (جمعه 28 مرداد 90)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 آبان 90 [ 01:13]
    تاریخ عضویت
    1390-5-25
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,115
    سطح
    18
    Points: 1,115, Level: 18
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    به نظرتون فرصت دادن به خودت بهتر نیست ! ؟

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 تیر 91 [ 00:19]
    تاریخ عضویت
    1390-1-24
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,678
    سطح
    23
    Points: 1,678, Level: 23
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 31 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    سلام

    حرفهای قشنگی زده شد

    یه چیز مهم بگم.اونم اینکه وقتی وابستگی و احساساتتون کم بشه متوجه میشید که طف مقابل اون چیزی نیست که شما فکر میکنید

    من وقتی رابطم با دختر مورد علاقم تموم شد تازه متوجه شدم که خیلی از رفتاراش بد و حتی زننده بود.
    الان به خودم میگم اگه باهاش ازدواج میکردم باید چه بدبختی بابت همین رفتاراش میکشیدم.اما زمان دوستیمون که وابستگیو احساسات چترشو انداخت بود روم اینها رو ندیده میگرفتم و خودمو یه جورایی آروم میکردم که اینها عادیه

  14. 2 کاربر از پست مفید اشکان 1367 تشکرکرده اند .

    اشکان 1367 (یکشنبه 30 مرداد 90)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آبان 90 [ 19:23]
    تاریخ عضویت
    1390-7-26
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    992
    سطح
    16
    Points: 992, Level: 16
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه یک طرفه ای که بعد از 2 سال سماجت 2 طرفه شده رو باید چیکار کرد ! ؟ ؟

    فقط یه سوال: تو خانواده ات کسی هست که کمکت کنه؟



 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.