به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39

موضوع: دلم شکست

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 91 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دلم شکست


    سلام،خیلی سخته ادم غمی رو دلش باشه که از پا درش بیاره اما نتونه به کسی چیزی بگه،براتون میگم،شاید شما بتونین کمکم کنین،3سال پیش 1دانشجوی پور شور بودم،توی اسمونا سیر میکردم،خوش بودم،اینقد با دوستام خوش بودیم که الانم که یادم میاد میگم یادش بخیر،نمیدونم چرا اما پسرای زیادی میومدن بهم اظهار علاقه می کردن،اما اینقد توی خوشی خودم بودم که یا ازشون خوشم نمیومد یا اگرم بدم نمیومد اعتقادم به اینکه دوست پسر نمیخوام باعث میشد ردشون کنم،تا اینکه ترم 4 پسری اومد که خیلی ازش خوشم اومد،1روز اومد باهم حرف زد هم کلاسیم بود،خیلی مودبانه بهش گفتم با کسی دوس نمیشم،گفت من که نگفتم دوستی،اگه شما اجازه بدین میا م خواستگاری،گفتم سنتون کمه،گفت من سربازیم رفتم،مستقلم،و...
    از همون روز اول با خانوادم در میون گذاشتم،اما میدونین حاصل این ملاقات چی شد؟2.5دروغ...
    شاید من ساده بودم،اما اون با دروغ جوری این رابطه رو پیش برد که منی که اون اعتقادات داشتم،دیوانه وار عاشقش شدم،نمیتونین حتی تصورشم کنید که چطور در عرض چند ماه تبدیلم کرد به 1ادم افسرده و گوشه گیر،بخاطرش از دوستام بریدم،از خونوادم بریدم،2.5 زار زدم،اما تمام اون عشقی که بهم داشت دروغ بود،من راحت عاشق نشدم،اون بد من بازی داد،تا اینکه 5ماه پیش ولم کرد،یادمه اون اولا میگف اگه یه روز از هم جدا شدیم نباید بزاریم که اون یکی بر،اما اخرین باری که باهاش حرف زدم گفت از جونم چی میخوای؟دست از سرم بردار،وسط دانشگاه پشت تلفن سرم داد میزدو تا تونست تحقیرم کرد،اما بازم دلم طاقت نیورد،بهش زنک زدم ،اما از اون روز دیگه نه جواب تلفنم داد نه اس-ام-اس.حالا میگین تکلیف من چیه؟که عاشق ادمیم که میدونم با کمال پستی فریبم داد
    سربازی نرفته بود،مستقل نبود،برعکس از خانواده مذهبی بود بر خلاف ظاهرش که به شدت ازشون میترسید،و در مورد اعتقادم،من نمیخاواستم کوتاه بیام،اما توی هر مرحله طوری دروغ گفت که علاقه و در مراحلی احساس دلسوزی که در من ایجاد می کرد این رابطه رو پیش برد،تا جایی که حدود 6ماه بعد اشنایی گفت سرطان داره،اون موقع تا این حد عاشق نبودم،به راحتی میتونستم دل بکنم،اما بخدا قسم،دلم نیومد تنهاش بذارم،گفتم این چند ماهی که زنده اس تنهاش نمیذارم،اخه میگف جز من کسی نداره،بخدا قسم،نیتم پاک پاک بود.دلم نیومد،تو همین مدت بود که دیگه کامل اسیر عشقش شدم.میدونم احمق بودم هستم.اما چکار کنم که هنوز به شدت عاشقشم،دست خودم نیست
    24 سالمه،نه دانشگاهم تموم شد،بهتر بگم همین که دانشگاهم تموم ش،ولم کرد،انگار چون دیگه تو دانشگاه نبودم به دردش نمیخوردم،میدونی،1وقتایی با خودم کلنجار میرم که اینهمه دروغ این همه عذابم داد پس دیگه چرا دوسش داشته باشم؟اما بعد باز دلم براش تنگ میشه،همه لحظات ما بد نبود...
    ما 2.5سال با هم بودیم،اره همه چی دروغ بود]همه چی...

    ،تمام روز با خودم کلنجار میرم که اینهمه بدی کرد دوسش نداشته باشم اما به محض اینکه 1چیزی پیش میاد که خاطره ای ازش برام یاداوری میکنه باز انگار تمام وجودم درد داره،باز دلتنگش میشم،دلم میخواس میتونستنم باهاش حرف بزنم و خداحافظی کنم،اما جوابمو نمیده
    مدتیه به اصرار خانوادم و دوستام که در جریان شکستم بودم نامزد کردم،ادم خیلی خوبیه ،دوستم داره،همه تاییدش کردن،اما من دوسش ندارم،اگه نتونم عاشقش شم چی؟
    راستش بخواین توی وجود نامزدم دنبال عشقم میگردم،نگاش نمیکنم،اگرم نگاهش کنم اونی که عاشقش بودم جلوی چشمم میبینم،1وقتایی احساس میکنم دارم به عشقم خیانت میکنم،تورو خدا یکی به من بگه چکار کنم،میترسم که تحت تاثیر شکستم اشتباه کرده باشم
    نامزدیم دو ماه بعد از جداییمون بود،نه خانوادم مجبورم نکردن،اما همه حتی دوستم که کامل در جریان بود اصرار داشت که قبول کنم،نامزدم اشناس پس شناخت داریم روش،خودم هیچ عیبی توی نامزدم نمیدیدم،مخصوصا اینکه از خیلی قبل عاشقم بود و خواستگارم بود،و زمانی اومد که در شرایط خیلی بدی بودم،دنبال راهی برا عوض شدن شرایطم،من با اون اقا که دوسش داشتم هم کلاسی بودم از یکسری رفتارهاش خوشم میومد،1جورایی مثل خودم بود،(البته من دروغ نمگم)،میدونید؟شایدم حرفایی میزد که حس میکرد من دوس دارم بشنوم،به قول دوستم دروغ که مالیاتی نداشت،میشه گفت گرایش من بیش از 90% احساسی بود تا عقلانی،وقتی فهمیدم دروغ میگه علاقم نذاش ازش جدا شم،علاوه بر این دروغاش زمانی مشخص شد که خودش دید بیش از این نمیتونه دروغ ادامه بده شرایط طوری درس میکرد یا اینکه تکه تکه دروغارو طوری میگف که بتونم باهاش کنار بیام البته ناگفته نمونه دفعه اولی که فهمیدم داغون شدم میخاستم ترکش کنم(گرچه قلبم نمیذاشت)،التماسم کرد،گریه کرد،حتی آخرش زد زیر حرفش گفت دروغ نبودن میخواستم امتحانت کنم،اینجوری وقتی مدتی بعد باز گفت که دروغ بودن دیگه برام اون گناه کبیره نبود باهاش کنار اومدم،1جورایی ذهنم اماده پذیرشش شده بود.
    الان تنها چیزی که نسبت بهش دارم عشقی که به اون خاطرات قشنگ دارم.
    نامزدم از نظر تحصیلی بهتر از اونه،و داره تلاشش میکنه که معیایای من براورده کنه

    با نامزدم چکار کنم؟دوستش ندارم

  2. کاربر روبرو از پست مفید sayeh44 تشکرکرده است .

    sayeh44 (چهارشنبه 06 بهمن 89)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array

    RE: دلم شکست

    متاسفانه شما بازیچه شدی.نباید از اعتقادت کوتاه میومدی.الآنم که رفته خوشحال باش که از دست یه آدم دروغگو خلاص

    شدی.امیدوارم که رابطتون در حد دانشگاه و تل بوده باشه.

    سربازی رفته بود؟مستقل بود؟اومد خواستگاری؟خانوادت چه نظری داشتن؟

  4. 3 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (چهارشنبه 06 بهمن 89)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آبان 90 [ 15:01]
    تاریخ عضویت
    1389-10-09
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    1,795
    سطح
    24
    Points: 1,795, Level: 24
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    242

    تشکرشده 235 در 97 پست

    Rep Power
    26
    Array

    RE: دلم شکست

    نقل قول نوشته اصلی توسط sayeh44
    سلام،خیلی سخته ادم غمی رو دلش باشه که از پا درش بیاره اما نتونه به کسی چیزی بگه،براتون میگم،شاید شما بتونین کمکم کنین،3سال پیش 1سال پیش 1دانشجوی پور شور بودم،توی اسمونا سیر میکردم،خوش بودم،اینقد با دوستام خوش بودیم که الانم که یادم میاد میگم یادش بخیر،نمیدونم چرا اما پسرای زیادی میومدن بهم اظهار علاقه می کردن،اما اینقد توی خوشی خودم بودم که یا ازشون خوشم نمیومد یا اگرم بدم نمیومد اعتقادم به اینکه دوست پسر نمیخوام باعث میشد ردشون کنم،تا اینکه ترم 4 پسری اومد که خیلی ازش خوشم اومد،1روز اومد باهم حرف زد هم کلاسیم بود،خیلی مودبانه بهش گفتم با کسی دوس نمیشم،گفت من که نگفتم دوستی،اگه شما اجازه بدین میا م خواستگاری،گفتم سنتون کمه،گفت من سربازیم رفتم،مستقلم،و...
    از همون روز اول با خانوادم در میون گذاشتم،اما میدونین حاصل این ملاقات چی شد؟2.5دروغ...
    شاید من ساده بودم،اما اون با دروغ جوری این رابطه رو پیش برد که منی که اون اعتقادات داشتم،دیوانه وار عاشقش شدم،نمیتونین حتی تصورشم کنید که چطور در عرض چند ماه تبدیلم کرد به 1ادم افسرده و گوشه گیر،بخاطرش از دوستام بریدم،از خونوادم بریدم،2.5 زار زدم،اما تمام اون عشقی که بهم داشت دروغ بود،من راحت عاشق نشدم،اون بد من بازی داد،تا اینکه 5ماه پیش ولم کرد،یادمه اون اولا میگف اگه یه روز از هم جدا شدیم نباید بزاریم که اون یکی بر،اما اخرین باری که باهاش حرف زدم گفت از جونم چی میخوای؟دست از سرم بردار،وسط دانشگاه پشت تلفن سرم داد میزدو تا تونست تحقیرم کرد،اما بازم دلم طاقت نیورد،بهش زنک زدم ،اما از اون روز دیگه نه جواب تلفنم داد نه اس-ام-اس.حالا میگین تکلیف من چیه؟که عاشق ادمیم که میدونم با کمال پستی فریبم داد
    هر کسی بالاخره یک جایی کنترل احساسش رو از دست میده. به نظرم شما اسم عشق رو از احساسی که داری بردار. من اصلا شک ندارم که وابستگی کامل هست. البته نشستن و صحبت کردن در موردش خیلی راحته ، اما در عمل آدمو آتیش می زنه. شما به این فکر کن که حتی اگه این آدم دوباره برگرده ، آینده ای باهاش داری؟ اصلا دیگه می تونی بهش اعتماد کنی؟ ثبات رفتاری داره؟
    الان عذاب می کشی ، اما بعد از یک مدت ، هم قلبت ترمیم میشه ، هم غرورت. سعی نکن تو ذهنت هم این آدم رو مدام محاکمه کنی ، چون توفیری نداره. از این مدل افراد تو اجتماع کم نیستن.
    [size=medium]i always tell the truth
    even when i lie
    [/size]

  6. 2 کاربر از پست مفید montana تشکرکرده اند .

    montana (شنبه 07 اسفند 89)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 خرداد 91 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1389-6-05
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    3,248
    سطح
    35
    Points: 3,248, Level: 35
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    286

    تشکرشده 286 در 114 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    مطمئن باش که خدا با شما بوده و دوستتون داشته که در این مقطع شخصیت ایشون رو واسه شما نمایان کرده .
    دوست عزیز الان شکسته شدن احساس و قلب شما بهتر از اینه که بعد از رسمیت یافتن زندگی مشترکتون با کسی که فریبتون داده ، در زندگی تون شکست بخورین( خدای ناکرده).
    اگر مدعی هستین که فریبتون داده ، یقین بدونین که در شناخت طرف مقابلتون ( برای ازدواج ) دچار خطای شناختی شدین و.....
    پس خودتون رو ناراحت نکنین و با انگیزه و ثابت قدم ، از این تجربه حاصل شده واستون ، نهایت استفاده و بهره برداری رو بکنین ، انشاالله که بتونین ازش پل پیروزی بسازین.
    ( اگه جمله سازیام اشتباه بودن خیلی می بخشین )

  8. 3 کاربر از پست مفید larg.62 تشکرکرده اند .

    larg.62 (چهارشنبه 06 بهمن 89)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 91 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    ممنون از جواب هاتون،نه سربازی نرفته بود،مستقل نبود،برعکس از خانواده مذهبی بود بر خلاف ظاهرش که به شدت ازشون میترسید،و در مورد اعتقادم،من نمیخاواستم کوتاه بیام،اما توی هر مرحله طوری دروغ گفت که علاقه و در مراحلی احساس دلسوزی که در من ایجاد می کرد این رابطه رو پیش برد،تا جایی که حدود 6ماه بعد اشنایی گفت سرطان داره،اون موقع تا این حد عاشق نبودم،به راحتی میتونستم دل بکنم،اما بخدا قسم،دلم نیومد تنهاش بذارم،گفتم این چند ماهی که زنده اس تنهاش نمیذارم،اخه میگف جز من کسی نداره،بخدا قسم،نیتم پاک پاک بود.دلم نیومد،تو همین مدت بود که دیگه کامل اسیر عشقش شدم.میدونم احمق بودم هستم.اما چکار کنم که هنوز به شدت عاشقشم،دست خودم نیست

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1389-8-21
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    3,440
    سطح
    36
    Points: 3,440, Level: 36
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    761

    تشکرشده 743 در 207 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: دلم شکست

    سلام دوست خوبم. بهتره قلبتون رو آروم كنيد و رفتن چنين شخصي رو واسه هميشه باور كنيد. حتي اگر اون بخواد برگرده شما نبايد بپذيرين. اگر خدايي هست‌ (كه هست) اونم يه جايي از زندگيش كم مياره! اين قانون زندگيه!
    دوست من، بهتره به زندگي پيشينتون برگردين، به عقايدتون، به دوستان و خانوادتون. هيچ وقت براي يه شروع جديد دير نيست. يكي ديگه نامردي كرده و بايد تقاصشو پس بده، چرا شما از روز هاي خوب زندگيتون بزنين و شادي رو بر خودتون حرام كنيد؟ به خدا توكل كنيد. به لطف خدا يه روز اوني كه لياقت شما رو داره و براي هميشه خوشبختتون ميكنه، از راه مي رسه! پس آرام باشيد و سعي كنيد گذشته رو به فراموشي بسپاريد.
    پيروز باشين.

  11. 2 کاربر از پست مفید hamishetanha تشکرکرده اند .

    hamishetanha (چهارشنبه 06 بهمن 89)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 91 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    بعد از اینکه ترکم کرد دیگه نخندیدیم،1سوال؟همه مردا اینقد بی رحمن؟

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1389-5-11
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    3,474
    سطح
    36
    Points: 3,474, Level: 36
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    346

    تشکرشده 346 در 157 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    سلام سایه جان

    عزیزم چرا اینقدر خودتو عذاب میدی ....با اینکه می دونی وبهت ثابت شده که دروغ گفته وبا احساساتت بازی کرده ....

    عزیزم شما چندسالته ؟ الان هنوز هم دانشگاه می ری یانه ؟ میدونی خواهرم عاقبت اینطور آشنائیها همینطوری می شه شاید هم پسره نامردی نکنه اما شرایط وقسمت جوری می شه که نمیتونن به هم برسن ....
    عزیزم نمی خوام به خاطرات گذشتت برگردونم ولی چقدر از آشنائیت می گذشت ... بیماریش هم دروغ بود ..؟اینهمه دروغ که برات گفته بود فکر نمی کنی باید خداتو شکر کنی که از همین نیمه راه سرت به سنگ خورده وباید این وسط خودت به حال خودت رحم کنی ....آیا اینجور آدمها ارزش غصه خوردن دارن ؟؟؟؟؟

    بهتره باور کنی و آروم آروم فراموش کنی وبه زندگی معمولیت برگردی تنها نباش سعی کن تو جمع باشی و اوقاتت رو پر کنی باتفریحات سالم ....

    از این به بعد سعی کن عاقلانه وپخته تر عمل کنی و اشنائیت فقط فقط به خاطر شناخت باشه نه دلبستگی و....


  14. 2 کاربر از پست مفید ثمین1360 تشکرکرده اند .

    ثمین1360 (چهارشنبه 06 بهمن 89)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 91 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    24 سالمه،نه دانشگاهم تموم شد،بهتر بگم همین که دانشگاهم تموم ش،ولم کرد،انگار چون دیگه تو دانشگاه نبودم به دردش نمیخوردم،میدونی،1وقتایی با خودم کلنجار میرم که اینهمه دروغ این همه عذابم داد پس دیگه چرا دوسش داشته باشم؟اما بعد باز دلم براش تنگ میشه،همه لحظات ما بد نبود...
    ما 2.5سال با هم بودیم،اره همه چی دروغ بود]همه چی...

  16. کاربر روبرو از پست مفید sayeh44 تشکرکرده است .

    sayeh44 (چهارشنبه 06 بهمن 89)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1389-8-21
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    3,440
    سطح
    36
    Points: 3,440, Level: 36
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    761

    تشکرشده 743 در 207 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: دلم شکست

    دوست گلم! ميگن فراموش كردن سخته، اما سه، چهار ماه كه گذشت عادي ميشه! اين خاصيت انسانه! انسان گاهي مجبوره شرايط رو بپذيره و باهاشون سازگار شه. كم كم عادت ميكنين. اما بايد خودتون به خودتون كمك كنيد تا زود تر فراموش كنيد.

    راستي، همه آقايون هم بد نيستن. آقايون خوب هم زيادن. اما دعا كنيد تا خدا قسمتتون كنه، براي هميشه، براي يه عمر زندگي!
    اونم از راه صحيح و خواستگاري، نه از در دوستي و .... چون در دوستي هيچ تعهدي نيست.

    عزيزم به پيشنهاد دوستاتون گوش بدين و سريعا اين محيط رو عوض كنيد. موفق باشين.


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست حذف کاربری، خواهشمند است مدیران سایت توجه فرمایند
    توسط ترنم1 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 آبان 95, 17:13
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.