به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 35
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    مصیبت ناگهانی

    سلام دوستان خوبم.
    اخرین اومدن من به این تالار 12 مهر بود فرداش من و همسرم و بابام و پسر 4 سالم رفتیم شمال . (مادرم 18 سال پیش که من همش 10 سالم بود به رحمت خدا رفته بود و پدرم بعد از یک سال ازدواج مجدد کرد و با سختیهای فراوان ما رو بزرگ کرد. یک خواهر کوچکتر دارم که اخلاقای خاص خودش و داره. و نامادریم که قبلا همسر شهید بود اصلا بچه دار نمی شه. رابطم با نامادریم کج دار و مریض گذشت بالاخره اذیتهای خاص خودش و داشت یک سال و نیم هم به خاطر بعضی مسایل با هم رابطه ای نداشتیم و بابام یواشکی اون میومد خونه من و من و پسرم و می دید.) جونش به پسرم بند بود.
    2 روز شمال بودیم و برگشتیم. ساعت 1 نصف شب رسیدیم چقدر بابام با من شوخی کرد گفتیم و خندیدم. حالشم خیلی خیلی خوب بود اصلا هیچ مریضی نداشت گفت شب و خونه شما می خوابم که صبح برم خونه. اما صبح برای نماز صبح که بلند شد متاسفانه دچار ایست قلبی شد و مرحوم شد و ....................
    بابام همش 59 سالش بود من واقعا عاشقش بودم و اون عاشق من و فرزندم. تو این چند روز خودم و کشتم اما نه تنها اروم نشدم بلکه شدیدا دچار اظطراب و دلهره شدم تپش قلب شدید می گیرم. حالم خیلی بده. مشکل دوم گفتن این موضوع به پسر 4 سالمه که شدیدا به بابام وابسته بود و اگر روز 3 بابا رو نمی دید بهانه می گرفت البته فکر می کنم یه چیزایی فهمیده تازه من اصلا پیش اون گریه نمی کنم. اما نمی دونم چجوری بهش بگیم. به نظرم مثل همیشه نیست عصبی و بهانه گیر شده.
    یه دفعه یاد اینجا افتادم تو رو خدا به من و پسرم کمک کنید ما باید چیکار کنیم؟ این داغ و مصیبت و چجوری باهاش کنار بیام.
    ای خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااا
    حالم بده از شدت گریه نمی دونم چی دارم می نویسم. کمکم کنید.
    ممنون.
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  2. 4 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (یکشنبه 25 مهر 89)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    وای sisili عزیز، دوست مهربون و دلسوز
    بهت تسلیت می گم.
    امیدوارم خدا پدرتان رو رهین رحمت کنه. و به شما و پسر گلت و همه خانواده صبر عطا کنه.
    عزیزم بهت توصیه می کنم که قرآن بخونی، معنیش رو هم. هم برای آرامش خودت خوبه و هم برای آمرزش پدر بزرگوارت.
    در مورد پسرت من نظر کارشناسی ندارم ولی فعلا بهش چیزی نگو تا اساتید بیان.
    بازم بهت تسلیت می گم و از خدا برات صبر می خوام.

  4. 4 کاربر از پست مفید هستی تشکرکرده اند .

    هستی (شنبه 24 مهر 89)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1387-10-24
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    13,263
    سطح
    75
    Points: 13,263, Level: 75
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 387
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    285

    تشکرشده 346 در 110 پست

    Rep Power
    31
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    سلام sisili
    به شما دوست داغدیده تسلیت عرض می نمایم
    انشاءلله روح پدرتان شاد و در زیر سایه رحمت حق قرارگیرد .
    آرامش و خویشتن داری شما کمک بسیار خوبی به فرزندتان می باشد .
    لطفا لینک زیر رامطالعه نمایید :

    روانشناسی مرگ - داغ عزیزان

  6. 3 کاربر از پست مفید ساقی تشکرکرده اند .

    ساقی (سه شنبه 27 مهر 89)

  7. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    سلام سیسیلی عزیز

    به صورت مهمان تاپیکت رو دیدم و آنلاین شدم که بگم

    عزیزم

    تسلیت صمیمانه ما رو بپذیر

    خدا پدر بزرگوار شما را غریق رحمت واسعه نموده و شما را صبر وافر عطا نماید .

    نقش پای رفتـــگـان همـــوار کــرد راه را
    مرگ را داغ عزیزان برمن آسان کرده است


    به خوبی میتونم درک کنم در چه حالی هستی ، میخواستم لینکی بدم که دیدم ساقی عزیز زحمتش رو کشیده حتماً اون تاپیک رو مطالعه کن .

    بنا به تجربه ای که از آروم کردن و تفهیم به یک کودک سه ساله که پدر از دست داده بود ، میگم که لازمه تصویر خوبی از سفر بی بازگشت پدرتون برای پسرتون ترسیم کنید و اینکه بهشته و پیش خداست و خیلی خوشحالی و اونجا رو دوست داره ، و.... احتمال داره به شما بگه خوب بریم بیاریمش یا بیاد پیش ما ، در اینصورت تفهیم کنید بابا بزرگ رو خدا دعوت کرد و اونم رفت و اونجا خیلی خوبه و میخواد همونجا بمونه و دوست نداره بیاد و ... و باز احتمال داره بگه خوب ما هم بریم پیشش ، که براش به بیان درخور فهمش بگید باشه ما هم میریم ولی باید دعوتمون کنه خدا ، و باید به سن بابا بزرگ برسیم مثل اون خوب باشیم کاری کنیم خدا دوستمون داشته باشه بعدها ما هم می تونیم بریم و ....

    من به بچه ای که اشاره کردم ، وقتی گفت بریم بابا رو بیاریم ، گفتم دوست داری بابا بیاد اینجا و ناراحت باشه ، و غمگین باشه یا اونجا باشه و خوشحال باشه و کودک گفت اونجا باشه ولی ما بریم پیشش که با بیانی که توصیه کردم تونستم آرومش کنم و تا وقتی درک حقیقی از مرگ پیدا کرد به خواهر و برادراش تا اشتباهی می کردن می گفت نکنید پیشش بابا نمیزارن برید ها .....

    همسرتون هم وقت بیشتری براش بزاره تا خلاء پدربزرگ را براش پر کنه .

    اگر آروم و توجیه نشد حتماً نزد یک روانشناس ببریدش .


    نگران نباشید



    .

  8. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 25 مهر 89)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1387-12-09
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    4,231
    سطح
    41
    Points: 4,231, Level: 41
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    144

    تشکرشده 147 در 67 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    سلام خانم sisili
    من هم به شما تسليت مي گم مصيبت سختيست.
    از خدا برايتان صبر خواستارم.

    من بو نوبه خودم الان براي ايشان فاتحه اي خواندم از ديگر دوستان همدردي دعوت مي كنم براي شادي بيشتر روح اين بزرگوار فاتحه اي نثار ايشان كنيد

  10. 5 کاربر از پست مفید انديشه تشکرکرده اند .

    انديشه (شنبه 24 مهر 89)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 اسفند 90 [ 15:47]
    تاریخ عضویت
    1389-5-12
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    2,123
    سطح
    27
    Points: 2,123, Level: 27
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    112

    تشکرشده 115 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    سيسلي عزيز
    تسليت ميگم. آرزوي صبر برات دارم.

  12. 3 کاربر از پست مفید aftabgardon تشکرکرده اند .

    aftabgardon (شنبه 24 مهر 89)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 96 [ 01:42]
    تاریخ عضویت
    1388-9-11
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    6,415
    سطح
    52
    Points: 6,415, Level: 52
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 643 در 136 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    سلام sisili عزیز
    تسلیت میگم و از خدای میخوام بهت صبر بده

  14. 3 کاربر از پست مفید pardis81 تشکرکرده اند .

    pardis81 (شنبه 24 مهر 89)

  15. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 10:42]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,423
    امتیاز
    287,321
    سطح
    100
    Points: 287,321, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,584

    تشکرشده 37,089 در 7,005 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    سلام sisili گرامي
    از شنيدن اين خبر بسيار متاثر شدم.
    بسيار حالت سختي هست. خدا بهتون صبر بده.
    ما را در غم خود شريك بدانيد.
    اگرچه مرگ يك پديده طبيعي براي همه هست،‌اما واقعا پذيرش مرگ عزيزانمان و كنار آمدن با آن بسيار سنگين هست.
    از خدا براي شما آرزوي افزايش تحمل را در اين شرايط دارم. و مطمئن هستم كه خدا بندگانش را تنها نمي گذارد.
    خدا پدر بزرگوارتان را قرين رحمت خودش كند. و براي ايشون طلب آمرزش و غفران دارم.

  16. 6 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (شنبه 24 مهر 89)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1389-5-11
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    3,474
    سطح
    36
    Points: 3,474, Level: 36
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    346

    تشکرشده 346 در 157 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    سلام
    عزیزم من هم به نوبه خودم تسلیت می گم خدا به همتون صبر بده........

    در مورد فرزندتون کاملا بستگی به رفتار وخویشتن داری خودتون داره

    خانم فرشته مهربان باتوجه به دنیای خاص کودکان جواب قانع کننده ای دادند

    سعی کنید در حضور فرزندتان خلوت کرده وگریه نکنید می دونم که خیلی سخته ولی باید مدیریت داشته باشید در این شرایط وخودتون رو کنترل کنید

    من خودم وقتی 7 سالم بود پدر بزرگم فوت کرد بچه بودم و خیلی وابسته به ایشون ولی همون جوری که فرشته مهربان گفتن با حرفهای مادرم قانع شده بودم مادرم می گفت اگه می خوای می تونی وقتی دلت تنگ شد براش نامه بنویسی پدر بزگت میاد واونو حتما می خونه باورتون می شه من براش نامه نوشته بودم واونها گذاشته بودن تو کمد آرامگاهش وبرای من نشون دادن گفتن پدر بزرگت میاد می خونه بلاخره وقتی بزرگ شدم بعد 10 تا 15 سال دیگه همون نامه رو برداشتم وپیشم نگه داشتم

  18. 5 کاربر از پست مفید ثمین1360 تشکرکرده اند .

    ثمین1360 (سه شنبه 27 مهر 89)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: مصیبت ناگهانی

    سیسیلی عزیز من هم به شما تسلیت میگم مرگ عزیزتان را و امیدوارم که ابتدا خود شما بتونید با دردودل هایی که با خداوند مهربان دارید و همین طور اعمال و رفتاری که برای روح پدربزرگوارتون انجام میدید خود رو آرام کنید و به این فکر کنید که زندگی همچنان با همه ی خوبیها و بدیهایش ادامه خواهد داشت.
    می تونم درکت کنم که چقدر سخته که فکر کنی کسی رو که یه جورایی تکیه گاهت بود و عزیزت حالا از دست دادی؛ پدری که یه روزنه ی امید برای روزهای سختیت بود و چه رنج هایی که به گفته ی خود شما کشیده بود، امیدوارم که خداوند بهترینها رو در آن دنیا نصیب ایشون کنه و من هم خواندن قرآن را برای شما و روح آن بزرگوار توصیه می کنم.
    پسرتون این روزها تماما به شما و رفتارهای شما چشم خواهد دوخت و انواع سوالهایی که با نبودن پدربزرگ براش پیش آمده و رفتار و اعمال شما؛ امیدوارم که بتونید با کنترل خودتون بهش این رو یاد بدید که می تونه با انجام کارهای کوچیک و کمک به دیگران و اعمال کودکانه ی خودش به پدربزرگش هدیه بفرسته تا اون رو خوشحال کنه!
    از همسرتون بخواید که در این روزها به وجودش احتیاج دارید و روی توجه و کمکش حساب باز می کنید و همین طور بخواید که بیشتر مراقب فرزندتون باشه.

  20. 4 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (شنبه 24 مهر 89)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا مشکل در ازدواج نکردن و رابطه ناسرانجام تقصیر من بوده؟
    توسط برگریز در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 31 تیر 94, 06:43
  2. همسرم کارای شخصیشو از من انتظار داره واسش انجام بدم
    توسط mehrazar2 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 مرداد 93, 19:30
  3. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 شهریور 90, 12:37
  4. آیا تقصیر من بود؟(حرفهای خودمونی)
    توسط keyvan در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 23 بهمن 88, 13:11

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.