سلام دوستای خوب من
من یه برادر کوچکتر از خودم دارم که بیست و یک سالشه. دانشجوئه. پسر متدین، مهربان و خوش اخلاقیه ...
حالا مسئله اینجاست که چند وقتیه توی خانواده مطرح کرده که یه دختر خانوم (از اقوام دورمون) رو دوست داره ( بدون هیچ صحبتی با خود دختر خانوم) و از پدر و مادرم می خواد که اقدام کنن.
از حق نگذریم دست روی دختر خوبی گذاشته و شاید اگه شرایط دیگری بود، من هم تشویقش می کردم از انتخابش کوتاه نیاد. اما الان ...
به نظر من ازدواج تو این سن به صلاحش نیست. هنوز رفتار های گاه بچگانه داره. مثلا اینکه قدرت "نه" گفتنش کمه. دید اقتصادی نداره و همیشه بیشتر از جیبش خرج می کنه، خیلی وقتا چون دلش می سوزه، حاضر نیست دنبال حق و حقوقش بره. زمان دانشجویی هم مستقل نشد.
وقتی ازش می پرسم چرا دوستش داری می گه دختر نجیب و خانواده داریه!! ( که راست می گه) ... بهش می گم حالا با این وضعیت پا در هوای تو، فرض کنیم رفتیم و موافقت کردن. اونوقت می خوای چیکار کنی؟ هنوز چند سال از درست مونده، کار نداری و بی سرمایه ای (حتی خرج مراسمت رو هم بابا باید بدن) می گه سه چهار سال نامزد می مونیم!! ...
از اون طرف به پدر و مادرم می گم می دونید که داداشم شرایطشو نداره، چرا منصرفش نمی کنید ؟
استدلال می کنن که حالا که خودش صادقانه خواستشو مطرح کرده چرا مخالفت کنیم؟
و اینکه معلوم نیست ما بریم و اونا هم بگن "بله" ...
و یا اینکه فضای جامعه بد شده و پاک موندن خیلی سخته ...
من می دونم که برادرم هنوز به ثبات در معیاراش نرسیده و شناخت چندانی نه از علایق خودش و نه اون دختر خانوم داره. از نظر اقتصادی هم که به هیچ وجه، شرایط مناسب رو نداره
خیلی نگرانم... چه کنم؟
ممنون که جواب می دید
علاقه مندی ها (Bookmarks)