سلام میخواستم راهنماییم کنید باغرور کمرشکنی که شوهرم داره چیکارکنم غروری درحداینکه توبیان احساساتش هم مشکل سازه واین منو آزارمیده
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام میخواستم راهنماییم کنید باغرور کمرشکنی که شوهرم داره چیکارکنم غروری درحداینکه توبیان احساساتش هم مشکل سازه واین منو آزارمیده
درود بانو
میشه یکم در مورد سن و شخصیت خودتان و شوهرتان بنویسید چجوری آشنا شدید؟
خلاصه یه بیوگرافی کامل بنویسید تا بیشتر باهاتون آشنا بشیم
سلام آقای خاله قزی من متولد 68 وشوهرم متولد 65 هستیم راستش قبل ازشوهرم باپسرخاله ام نامزدبودم اماخوب بنابه دلایلی جداشدیم درست شب بعداز خواستگاریم باپسرخاله ام شوهرم اومد خواستگاری اما دیگه شیرینی خورده پسرخاله ام بودم من ورضاشوهرم بچه ی یک محل بودیم رضا با تماسایی که باخونمون داشت دوران مدرسه رفتنم امامن جدی نمیگرفتم یعنی دختری نبودم که بخوام باجنس مخالف رفاقت کنم خلاصه جدی نگرفتمش تا شب خواستگاریم باپسرخاله ام که رضا اومد باپدرم صحبت کرد اماخوب دیگه فرق میکرد فقط 9 روزعقد پسرخاله ام بودم دیگه خونه بابام بودم تا 2 که جداییم طول کشید 6ماه بعداز جداشدنم بطوراتفاقی بارضا تلفنی صحبت کردیم ودرعرض یک ماه هم عقد کردیم یک سال ونیم نامزدبودیم فروردین سال 91 عروسی کردیم 4 ماه بعد باردارشدم حالا یه دختر یک سال و13 ماهه داریم هردو دیپلمه هستیم من جز خودم یک برادر رضاهم جز خودش یک برادر داره شغل آقارضاهم ساخت وساز ساختمان هستش امیدوارم کامل توضیح داده باشم .
- - - Updated - - -
سلام آقای خاله قزی من متولد 68 وشوهرم متولد 65 هستیم راستش قبل ازشوهرم باپسرخاله ام نامزدبودم اماخوب بنابه دلایلی جداشدیم درست شب بعداز خواستگاریم باپسرخاله ام شوهرم اومد خواستگاری اما دیگه شیرینی خورده پسرخاله ام بودم من ورضاشوهرم بچه ی یک محل بودیم رضا با تماسایی که باخونمون داشت دوران مدرسه رفتنم امامن جدی نمیگرفتم یعنی دختری نبودم که بخوام باجنس مخالف رفاقت کنم خلاصه جدی نگرفتمش تا شب خواستگاریم باپسرخاله ام که رضا اومد باپدرم صحبت کرد اماخوب دیگه فرق میکرد فقط 9 روزعقد پسرخاله ام بودم دیگه خونه بابام بودم تا 2 که جداییم طول کشید 6ماه بعداز جداشدنم بطوراتفاقی بارضا تلفنی صحبت کردیم ودرعرض یک ماه هم عقد کردیم یک سال ونیم نامزدبودیم فروردین سال 91 عروسی کردیم 4 ماه بعد باردارشدم حالا یه دختر یک سال و13 ماهه داریم هردو دیپلمه هستیم من جز خودم یک برادر رضاهم جز خودش یک برادر داره شغل آقارضاهم ساخت وساز ساختمان هستش امیدوارم کامل توضیح داده باشم .
- - - Updated - - -
بخشیددیر جواب دادم بخدا اصلا نمیشه واردسایت شد راستی من خیلی حساس زودرنج هستم دوست دارم رضا احساسش بهم روابراز کنه اما اون ..رضاخیلی حساسه بایدچادرسرکنم بیرون یاتومهمونی آرایش نکنم تنها جایی نمیذاره برم حتی نذاشت درسموادامه بدم من خیلی ازاین وضعیت خسته شدم دوست داشتم شوهرم بهم اعتماد داشته باشه هروقت هم بگم میگه به تو اعتماد دارم به جامعه ام ندارم خلاصه نمیدونم چه بایدکنم؟
- - - Updated - - -
بخشیددیر جواب دادم بخدا اصلا نمیشه واردسایت شد راستی من خیلی حساس زودرنج هستم دوست دارم رضا احساسش بهم روابراز کنه اما اون ..رضاخیلی حساسه بایدچادرسرکنم بیرون یاتومهمونی آرایش نکنم تنها جایی نمیذاره برم حتی نذاشت درسموادامه بدم من خیلی ازاین وضعیت خسته شدم دوست داشتم شوهرم بهم اعتماد داشته باشه هروقت هم بگم میگه به تو اعتماد دارم به جامعه ام ندارم خلاصه نمیدونم چه بایدکنم؟
- - - Updated - - -
اما باتمام خودخواهیاش وسختگیریاش واقعادوستش دارم اگریک شب ازهم قهرباشیم این فقط منم که دیوونه میشم میخوام زندگیم درست بشه رضا درست بشه بفکرم باشه واحساسشو بهم ابرازکنه یعنی میشه؟
اماباتمام خودخواهیاش وسختگیریاش واقعادوستش دارم اگریه شب قهرباشیم فقط منم که داغون میشم میخوام احساساتشو بیان کنه چرانباید بگه دوسم داره چرامیترسه اخه ادم اگراحساسشو نگه که دق میکنه تازه ادم اگربدونم طرف مقابلش دوسش داره واز به زبون اوردن احساسش واهمه نداره واقعا عاشق زندگیش میشه اگر سختی هم باشه به چشم نمیاد من میخوام زندگیم خوب باشه خسته شدم ازبی احساس بودن شوهرم
- - - Updated - - -
اماباتمام خودخواهیاش وسختگیریاش واقعادوستش دارم اگریه شب قهرباشیم فقط منم که داغون میشم میخوام احساساتشو بیان کنه چرانباید بگه دوسم داره چرامیترسه اخه ادم اگراحساسشو نگه که دق میکنه تازه ادم اگربدونم طرف مقابلش دوسش داره واز به زبون اوردن احساسش واهمه نداره واقعا عاشق زندگیش میشه اگر سختی هم باشه به چشم نمیاد من میخوام زندگیم خوب باشه خسته شدم ازبی احساس بودن شوهرم
سلام تجربه کم ایشون و حتی شما باعث اینگونه رفتارهاش میشه البته جامعه مقصر هست اما نه اینطور که ایشون میگن سعی کن ارتبا طت رو با هاش بهتر کنی باهاش رفیق شو شبها پارک برید و سوار تاب شو وادارش کن هولت بده محیط خونه رو صمیمی کن یوش یواش دلشو بدست میاری معضلات اقتصادی و اجتماعی جامعه باعث اینگونه رفتارها در اقایونه نا امید نشو:81:
درود بانو
فکر کنم مسیر نسبتا طولانی در پیش دارید بانو:72:
باید تلاشتو بیشتر کنی و سعی کنی اول خودت را آماده کنی.تجربه من میگه بهترین کار اینه که مقالات سایت را بخوانی و بخوانی و بخوانی و بعدش بکار ببری و صبور باشی و پر امید.
فعلا فقط روی خودت کار میکنیم و بخودت توجه داشته باش لطفا از شوهرت انتظار نداشته باش.بزار جمله زیبای بانو she را بنویسم برای شما.
"خوش رو باش، مهربون باش،"انتظار هیچی رو ازش نداشته باش. هیچ توقعی نداشته باش. به خصوص توقع محبت"
بعد هم پکیج جراتمندی
و اینم یه جمله زیباعشق همیشه به عنوان یک هدیه داده میشه- آزادانه، از روی تمایل و بدون انتظار. ما دوست نمیداریم، محبت نمیکنیم که دوست داشته بشیم و عشق بگیریم. عشق میدیم که عشق داده باشیم!
Leo Buscagli
پس حالا خودتو آماده کن کفش تن تاک هم بپوش:311: که کلی مسیر را باید طی کنید
سعی کن تا حدودی که منطقیه مثل آرایش کردن کم و چادر پوشیدن در مهمانی جلوی نامحرم را مراعات کنید کم کم سعی کنید اعتمادش را جلب کنید.
مشکل از شما نیست.شما حق دارید ناراحت باشید اما حتی یک لحظه فکر نکنید شما غیرطبیعی هستید و راه و رسم برقراری یک رابطه عاطفی زناشویی را نمیدانید.
تحت تأثیر قرار نگیرید.شما نباید اجازه بدهید رفتار اشتباه او زندگیتان را برهم بزند، روزتان را خراب کند و غمگینتان کند. نیازی نیست از خودتان دفاع کنید.شنونده باشید:
به جای انتقاد یا واکنشهای تند کمی به حرفها و نگرانیهای همسرتان گوش بدهید. او از چه رفتار شما احساس نگرانی میکند؟ همین که او بتواند به شما اعتماد کند تا از ترسها و نگرانیهایش بگوید قدم مهمی برای بهبود احساس بیاعتمادیاش برداشته است.
روی رفتارتان کار کنید:
بهانه به دست همسرتان ندهید. بعضی از رفتارهای شما ممکن است به نظر همسرتان شکبرانگیز باشند. اگر عادت دارید در جایی خلوت با تلفن حرف بزنید یا دیر به خانه بیایید آنها را کنار بگذارید.
مسئله بعدی: (من خیلی حساس زودرنج هستم))
شما الان مجرد نیستید و متاهلید اگه این رفتار را در مجردی انجام می دادید قرار نیست دیگه توی متاهلی هم این رفتارها را ادامه بدید.سعی کنید روی خودتان بیشتر کار کنید.مقالاتی که میازرم را لطف کنید و مطالعه کنید.
ازت خواهش میکنم تمنا دارم التماست میکنم خودت را آویزان شوهرت نشان نده تو رو به هرچی میپرستی آویزان نشان نده خودت را ما مردا متنفریم از زنهایی که چنین رفتارهایی را دارن.میخوای زندگیت را درست کنی تمامش کن این رفتارهای اشتباهی که داری را.
سعی کن نقاط مثبت و منفی رفتار های خودت را شناسایی کنی و سعی در بهبودشان داشته باشی.
فعلا فقط روی خودت حساب باز کن.
سعی کن آرامش خودت را حفظ کنی
کارایی که باعث میشه لذت ببری و احساس شادی کنی را انجام بده.
مقالات سایت را حتما بخوان
اینو اول بخوان
http://www.hamdardi.net/thread-22759.html
http://www.hamdardi.net/thread-23419.html
http://www.hamdardi.net/thread-21813.html
این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی
(:) نکته های کاربردی عمومی >>>
لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه
مهارتهای ارتباطی
چگونه منفعل نباشیم؟
اینا هم تاپیک های she هستش.
مشاوره تخصصی با جناب sci
کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه
تا وقتی مقالات سایت را مطالعه نکنی هرچقدر هم تایپیک جدید باز کنی مثل اینه که فقط دور خودت دور میزنی و برمیگردی سر جای اولت.
سلام عزیزم
باید یکم سیاست به خرج بدی این حساسیت هایی شوهر شما داره هیچ ربطی به سن و سال نداره شاید محیطی که توش زندگی میکنین و تفکر ایشون باعث شده باشه. من نامزدم 33 سالشه خودش و خوانوادش تحصیلکرده ولی به شدت حساس .
ولی تو که الان تو زندگی هستی باید را هشو پیدا کنی.
تو بحث و دعوا اون لحظه سکوت کن بعدا که اروم شد حرفاتو با ملایمت بزن.
سعی کن بهش حس مردونگی بیشتری بدی.
مردا معمولا عقلشون بر احساسشون غالبه . ازش بخواه .
باهاش مهربونی کن بذار ازت یاد بگیره.
توقعات خودتم پایینتر بیار ولی هیچ وقت خودتو نادیده نگیر ولی با سیاست بهش بفهمون که باید بهت بها بده
مرسی از راهنمایی شما امابا حرفای اقای خاله قزی ناامیدشدم اخه من خیلی کم طاقتم یعنی ازپس اینهفه مشکلات میتونم بربیام ؟البته درسته سختگیره اماشکاک نیست چون خانوادگی حساسن بعداینکه رضاهیچ وقت منوپارک نبرده میگه حوصله لات ولوت ندارم سالی یبارم اگربریم مسافرت اونم باخانوادش اصلا امکان نداره جایی بریم ومادرش نباشه کاری انجام بده وبیاد اول به من بگه نه اول به مادرش اخ اخ از دست مادرش اخه چی بگم چی دارم بگم اگر دخترم نبود میرفتم
- - - Updated - - -
مرسی از راهنمایی شما امابا حرفای اقای خاله قزی ناامیدشدم اخه من خیلی کم طاقتم یعنی ازپس اینهفه مشکلات میتونم بربیام ؟البته درسته سختگیره اماشکاک نیست چون خانوادگی حساسن بعداینکه رضاهیچ وقت منوپارک نبرده میگه حوصله لات ولوت ندارم سالی یبارم اگربریم مسافرت اونم باخانوادش اصلا امکان نداره جایی بریم ومادرش نباشه کاری انجام بده وبیاد اول به من بگه نه اول به مادرش اخ اخ از دست مادرش اخه چی بگم چی دارم بگم اگر دخترم نبود میرفتم
- - - Updated - - -
مرسی از راهنمایی شما امابا حرفای اقای خاله قزی ناامیدشدم اخه من خیلی کم طاقتم یعنی ازپس اینهفه مشکلات میتونم بربیام ؟البته درسته سختگیره اماشکاک نیست چون خانوادگی حساسن بعداینکه رضاهیچ وقت منوپارک نبرده میگه حوصله لات ولوت ندارم سالی یبارم اگربریم مسافرت اونم باخانوادش اصلا امکان نداره جایی بریم ومادرش نباشه کاری انجام بده وبیاد اول به من بگه نه اول به مادرش اخ اخ از دست مادرش اخه چی بگم چی دارم بگم اگر دخترم نبود میرفتم
- - - Updated - - -
مرسی از راهنمایی شما امابا حرفای اقای خاله قزی ناامیدشدم اخه من خیلی کم طاقتم یعنی ازپس اینهفه مشکلات میتونم بربیام ؟البته درسته سختگیره اماشکاک نیست چون خانوادگی حساسن بعداینکه رضاهیچ وقت منوپارک نبرده میگه حوصله لات ولوت ندارم سالی یبارم اگربریم مسافرت اونم باخانوادش اصلا امکان نداره جایی بریم ومادرش نباشه کاری انجام بده وبیاد اول به من بگه نه اول به مادرش اخ اخ از دست مادرش اخه چی بگم چی دارم بگم اگر دخترم نبود میرفتم
درود بانو yasna
دیواری از دیوار منه بدبخت کوتاهتر گیر نیاوردید :311::58: خخوب چیکار کنم اگه مطلبی هم مینویسم بعنوان کمک مدیرتی برای بهتر شدن تالار همدردی هستش و از زحمت های مدیران سایت کمتر کنم:72:
اولا کاری که شما انجام دادید کاملا درست بود در را بستید محرم و نامحرم را مراعات کردید :104: واقعا لذت بردم از کار یکه انجام دادید آفرین
و از اون مهمتر برخوردی که داشتید نسبت به داد و بیداد مادر شوهر عالی بود :104:
نتیجشم دیدی اومد توی اتاق و بغلت کرد و ..... :72: این یعنی صبرت نتیجه داد تا اینجاش خوب بود ولی بعدش اگه نوشته هایی که دادم را خوب مطالعه میکردی و بخودتم انرژی مثبت میدادی که میتوانی انجامشان بدی بهتر نتیجه میگرفتی.
اینو بخون:
اینکه موقع برگشتن به مادرشوهرم گفتم مامان بخدامن درو نبستم چی بگه خوبه؟ میگه من ندیدم!
طرز گفتن شما میتوانست بهتر باشه.لینک های رفتار جراتمندانه را حتما بخوان بارها و بارها و بخصوص راههای ارتباطی خداروشکری سایت همدردی در این موارد دارای مقالات فوق العاده ای هستش :72:
جواب مادر شوهرت نشان میده خودشم خجالت کشیده از کار اشتباهی که انجام داده ولی نمیخواد قبول کنه.
احساستو بیان کردی خیلی خوب بود موفق بودی ولی بهترم میشد بگی.
ولی اشتباه اصلی که مرتکب شدی:
1.خداوکیلی اینجا شوهرت مقصر نبودش میدونم اشتباه کرد سر شما داد کشید حق داری ولی مردای ایرانی به حرف مادرای خودشان خیلی اطمینان دارن این میدونی چی را نشان میدهد,اینکه چرا شما جای مادرش نباشی تا بهت اطمینان کامل کنه؟
2.اشتباه شماره 2
وقتی رسیدیم خونه بارضابحث مفصلی داشتیم!!
ببخشید کوچیکتر از اونی هم که بخوام نصیحتت کنم ولی تجربه من میگه اونجا بحث را کش ندادی خیلی خوب رفتار رکدی ایکاش شب هم چیزی نمیگفتی فقط نشان میدادی دلخوری و ناراحت اینجوری 100% به نتیجه دلخواهت میرسیدی.و این موضوع را در وقت بهتر بیان میکردی مثلا فردا البته اگه مقالات رفتار جراتمندانه را مطالعه میکردی به راحتی میتوانستی این مسئله را مدیریت کنی به جنگ ما مردا اگه میای با منطق نیا بلکه با احساست بیا بزار یه مقاله لینکشو بهت بدم
http://www.hamdardi.net/thread-33023.html
یکم باید صبور باشی و مقالات سایت را هم مطالعه کن :72:
- - - Updated - - -
راستی زود برگرد برو خونه خودتان زنگ بزن به شوهرت بگو بیاد دنبالت پرسید چرا رفتی بگو دلم برای مامانم تنگ شده بود اومدم ببینمش.
به هیچ عنوان بحث نمیکنی رفتی خانه در مورد قهر هم حرف نمیزنی.
بزار یه جمله ای بهت بگم من خودم توی زندگیم بکار بردم و نتیجشم دیدم اگه انجامش بدی زندگیت میهش همانی که دوست داری.
من همیشه صبحا بیدار میشم بخودم میگم سید امروز شاید آخرین روزیه که زنده باشی پس سعی کن به همسرت احترام بزاری و بهش محبت کنی دخترتو دوست داشته باشی کارایی انجام بده که دوست دار یو لذت میبری سعی کن انسان خوبی باشی و کسی را آزار ندی و....
هر مشکلی هم داشته باشم با همسرم قهر نمیکنیم چون پیش خودم میگم شاید این آخرین روز زندگیم باشه.اینجوری بهش نگاه کن محبت کن قهر کردن را بریز دور هیچوقت خونه بابات نرو دختر خوب اینو خوب یادت باشه
خانه زن = سنگرش هیچوقت سنگرتو ترک نکن هیچوقت :81:
واقعاممنون ازحرفاتون ولی من قهرنکردم رضادیشب پیام داد 2روزبزارتنهاباشم وقتی اون این حرفو میزنه چطوربرم خونه شوهرمن جایگاه زن ومادرشو نمیدونه همیشه منو داده زیرپای مادرش
بانو یسانا خودمانی به شما بگم داری لجبازی میکنی داری شوهرت را میندازی روی دنده لج و لجبازی دختر با زندگیت بازی نکن زندگیتو خراب نکن نکن نکن.:161:
مقاله استقبال از شوهر چرا که بالا برات گذاشتم را خواندی؟
استقبال از شوهر، چرا؟
خواهشا ازت التماس میکنم زندگیتو خراب نکن و به راهنمایی هایی که بهت میشه توجه کن و انجامش بده.یه مقالهب رات میزارم در مورد رفتار جراتمندانه از اول تا آخرش را بخون بعد در مورد کارایی که کردی بنویس کجای کارت اشتباه بوده و کار درست چی بوده که انجام ندادی.
منتظر جواب شما هستم بانو http://hamyaryiran.ir/images/smilies...39fs108574.gif
حقوق فردی رو برای شما می نویسم:
- [--][--]حق بيان انديشه ها و ديدگاه ها، اگرچه با عقايد ديگران مغاير باشد
2.[--]حق ابراز احساسات و پذيرش مسئوليت ابراز آنها
3.[--]حق تغيير عقيده و عذرخواهى نكردن در اين باره
4.[--]حق اشتباه كردن و داشتن مسئوليت در قبال آن
5.[--]حق «نه» گفتن
6.[--]حق دادن پاسخ مثبت به ديگران
7.[--]حق گفتن «نمى دانيد»
8.[--]حق گفتن «متوجه نمى شوند»
9.[--]حق تقاضا كردن آنچه كه مى خواهيد
.10[--] حق مورداحترام بودن و به ديگران احترام گذاشتن
.11[--] حق استدلال كردن
.12[--] حق شنيده شدن سخنانتان و جدى تلقى كردن آن از سوى ديگران
يك دفترچه تقويم كوچك برداريد: از اين تقويمها كه براي هر روز يك نيم صفحه يا چند خط جاي يادداشت دارند. ابتدا در صفحه اول اون، حقوق فردي رو بنويسيد و براي هر بندي يك كد در نظر بگيريد و در هر روز بنويسيد چه حقوقي رو پايمال كرديد با كد: مثلا بنويسيد : بند 5 رو رعايت نكردم براي همسرم!
يا ناديده گرفتن بند 4 براي خودم
2. استفاده تکنیک xyz در گفتگوها: از جملاتی استفاده کنید که با فرمول xyz باشند. هنگامی که در موقعیت x، عمل y را انجام دادی، احساس z کردم! دقت کنید که ترتیب مهم نیست، ادبیاتش مهم نیست... فقط ابراز کنید! من از شما خواهش می کنم ابراز کنید! مثال: وقتی با هم هستیم و باهات حرف می زنم ( موقعیت x) و تو به چشمام نگاه نمی کنی (رفتار y) احساس ناراحتی می کنم و رنجیده می شم (احساس z)
3. استفاده از جملات "من":
از جانب خودتون صحبت کنید! این نخستیم مهارت حرف زدن است! و در مقابل جملات "تو" قرار دارد. وقتی به کسی می گویید: تو اصلا گوش نمی کنی چی می گم! (این جمله "تو" است) جملات " تو" حالت دفاعی در دیگران ایجاد می کند و باعث می شود که آنها در مقابل حرفهای شما مقاومت کنند! جالبه؟ نه؟؟
استفاده از فرمول بالا xyz یکی از تکنیکهای جملات "من" هست. گاهی هم بیان افکار و احساسات شما باید ابراز شود:
مثالی از جملات "من" و شیوه صحیح بیان افکار و احساسات:
- در مورد خودتون: از وقتی پیاده روی می کنم ، احساس بهتری دارم
- در مورد رابطه: احساس می کنم از وقتی با هم صریح صحبت می کنیم، روابطتمون بهتر و گرم تره!
- در مورد همسر: احساس می کنم مدت زیادیه که کار می کنی و خسته می شی!
4. شنونده خوبي باشيد: وقتي كسي حرف مي زنه، تمام تلاشتون رو كنيد كه به حرفاش گوش كنيد ! و از اول به جوابي كه مي خواهيد بدهيد فكر نكنيد
5. در پاسخ به تمام درخواستهايي كه از شما مي شه، بگيد: اجازه بديد فكر كنم و خبر بدم!
6. ذهن خواني آفتي است كه شما با آن درگير هستيد! ذهن خواني رو فورا متوقف كنيد... چطوري؟ هر زماني كه خواستيد ذهن خواني كنيد، فورا با صداي بلند بگيد:شايد اينطور كه من فكر مي كنم نباشه!!! صبر كن ببينيم چي مي شه/ چي مي گه!
7. قضاوت نكنيد! شما حق نداريد قضاوت كنيد... هر زمان كه خواستيد قضاوت كنيد با صداي بلند بگيد: استپ!!!! قضاوت ممنوع!
8. تمرين آيينه براي شما: هر روز به مدت 2 دقيقه/ دو بار در روز، در مقابل آيينه بايستيد و يك تا دو بيت شعر يا متني كه دوست داريد، با صداي بلند بخونيد
9. دو هفته پيش رو، بهترين لباسهاتون رو مطابق سليقه خودتون بپوشيد. همه جا شيك ظاهر بشيد! حتي جاهايي كه اصلا نيازي نيست و ارزشي شايد نداشته باشد... عطر بزنيد و خوب و تميز و آراسته باشيد. به شكل راه رفتن خودتون توجه ويژه اي داشته باشيد و سعي كنيد صحيح راه بريد
--------------------------------------
اما چند نكته كه بايد هنگام حرف زدن بطور جرات مندانه يا درخواست كردن در نظر بگيريد:
اول: هر زماني براي صحبت كردن يا درخواست مناسب نيست!
زمان فاكتور بسيار بسيار مهمي است! همسر شما از سر كار مي آيند منزل! خسته و گرسنه... خب اين زمان مناسب نيست! درخواستي هم داشته باشيد در اين زمان به نتيجه اي نخواهد رسيد... او هرچند هم آرام باشد! هر چند هم صبور باشد.. هر چند هم خوب بشنود! زمان مناسب نيست... پس صبور باشيد تا زمانش برسه!
مثال ديگه: با هم به مهماني رفته ايد... اتفاقي افتاده و شما ناراحت شده ايد! حالا توسط هر كسي، دوست صميمي شما، همسر شما، پدر شما! شما بايد با ايشون حرف بزنيد... واقعا اون زمان مناسب نيست! بايد صبر كنيد... و در زمان مناسب گفتگو كنيد! مسلما زمان مناسب اون شب نيست... بخصوص زمانيكه از مهماني بر مي گرديد! مطمئن باشيد انتقاد و صحبت در رابطه با گردهمايي و مهماني، تا چند ساعت بعد از مهماني ممنوع است!
دوم: مكان مناسبي انتخاب كنيد!
هر مكاني مناسب براي حرف زدن نيست... اگر مكان شما طوري باشد كه نتوانيد ارتباط چشمي، حسي با شنونده خودتون برقرار كنيد، اون مكان مناسب نيست! شك نكنيد... به عنوان مثال وقتي شوهر شما مشغول رانندگي است، نه زمان براي حرف زدن مناسبه و نه مكان! مطمئن باشيد اگر كمي، فقط كمي تعارض داشته باشيد به دعوا ختم مي شود... در اين مواقع حرفهاي مهم ممنوعه! يا مثال ديگه در منزل پدري شما، يا در منزل دوستتون! يا در سينما... هيچ كدام براي حرف زدن مناسب نيست!
سوم: زبان بدن شما هم حرف مي زند!
ژستهاي شما، حالات چهره شما، حالات بدن شما، نوع نگاه شما، حركت دستان شما، همه زبان بدن شما هستند... حتي حركت پاي شما مي تواند حواس مخاطب رو پرت كند و ناخودآگاه او را عصبي كند!
جلوي آينه روزانه چند بار بايستيد و تمرين كنيد! حرف بزنيد و حالات چهره خودتون رو ارزيابي كنيد.. مطمئن باشيد كه وقتي حرف مي زنيد و واژه ها رو ادا مي كنيد زيبا و زيباتر بنظر برسيد... حالت چشمان خودتون رو ببينيد... فرم موها و حالت سر خود رو ببينيد! مطمئن باشيد فقط با تمرين به زبان بدنتون آگاه مي شويد... نه با هيچ كار ديگه اي!
چهارم: تماس چشمي بر قرار كنيد!
دقيقا در چشمان مخاطبتون نگاه كنيد و حرف بزنيد... اگر نمي توانيد روزانه سه بار هر بار به مدت چند دقيقه با خودتون در آينه تماس چشمي برقرار كنيد...خودتون رو دوست داشته باشيد!
خب پس اگر بايد براي صحبتهايي كه قراره جرات مندانه ادا بشه تماس چشمي برقرار بشه... بي شك اس ام اس نمي تونه راه مناسبي باشه... يا حتي تلفن! ما فقط از تلفن براي صحبتهاي مهم زماني استفاده مي كنيم كه واقعا مجبور باشيم!
پنجم: واژه ها را نجويد لطفا!
واژه ها را دقيق ادا كنيد....نجوا نكنيد! حرفتون رو نخوريد! نمدونم شاد اونمباد... با نمي دونم شايد ايشون هم بياد خيلي فرق مي كنه! هپيما hapeyma با هواپيما به خدا فرق مي كنه! تمرين كنيد واژه رو شمرده و صحيح ادا كنيد... تند صحبت نكنيد! عجله اي نيست!
ششم. مطمئن شويد آنچه را كه مي گوييد با تن صدا و زبان بدن شما هماهنگ است
هفتم. آهنگ و تن صدايتان يكنواخت نباشد...
يكنواخت صحبت نكنيد، صدايتان رو گاهي بالا، گاهي پايين، گاهي هيجان در صدايتان بايد موج بزند! تمرين كنيد...
هشتم: از طرف خود خودتان حرف بزنيد!
از جملات و پيامهاي "من" استفاده كنيد.
از ضمير "من" "مال من" "مرا" مال مرا" استفاده كنيد.
مثال: "من به زمان بيشتري نياز دارم" " لازمه بهش فكر كنم" " واقعا امروز خوشحالم"
ببينيد اين شيوه، الزاما به اين معني نيست كه شما روي فعاليتها و تمايلات خودتون تاكيد كنيد بلكه شايد پيامهاي "من" شما هر نوع محتوايي داشته باشد
مثال:
"اين منظره مرا كاملا مبهوت كرده است" ( تاكيد بر موضوع)
" امروز سر درد دارم " ( تاكيد بر خودتون)
" دستانت را دوست دارم" (تاكيد بر ديگران)
" مي خواهم رابطه ما رضايت بخش باشه براي هر دومون" ( تاكيد بر رابطه)
در مثالهاي فوق شما از پيامهاي "من" استفاده كرديد تا بتونيد به صراحت و شفاف، افكار، احساسات و تمايلات خودتون رو بيان كنيد
اين نوع حرف زدن، يعني از طرف خودتون، نشان مي دهد:
1. شما مسئوليت آنچه مي گوييد رو مي پذيريد
2. حق اظهار نظر براي ديگران قائل هستيد
3. به خودتون و ديگران احترام مي گذاريد
در صورتيكه وقتي از جملات "تو" استفاده مي كنيد فقط در ديگران موضع دفاعي ايجاد مي كنيد، مثال: " تو اصلا گوش نمي كني" جمله من: " احساس مي كنم گوش نمي كني"
خواسته هاي شما بايد با جملات " من " بيان شود! الزاميست!
فقط تمرين كنيد
نهم: يك ريز حرف نزنيد!
حتما مكث كنيد! عجله نداشته باشيد كه كل اطلاعات مغز شما بر زبانتان جاري شود... خلاصه كنيد! تمرين كنيد كوتاه و پر محتوي حرف بزنيد...
دهم: مكث كنيد!
اجازه بديد مخاطب شما حرفهايتان را تكرار كند/ سوالي بپرسد/ تا بتانيد فيدبك اطاعاتتان رو بسنجيد... ببينيد اصلا او متوجه منظور شما شده است...
يازدهم: زمان حرف زدن را مشخص كنيد.
اگر مي خواهيد با كسي صحبت مهمي كنيد از او وقت بگيريد! اگر لازم بود دهها بار وقت بگيريد.. حتي اگر فراموش كرد! شايد افرادي برايشان مهم نباشد كه وقت گرفته ايد و فراموش كنند... بخصوص در روابط همسران
مهم نيست... دوباره وقت بگيريد و عصباني نشويد! اين گرفتن وقت بسيار مهم است.
وقتي با كسي مي خواهيد صحبت مهمي داشته باشيد حتما زمان صحبت كردن رو هم مشخص كنيد.
"من ساعت 10 فردا به مدت سي دقيقه مي خوام شما رو ببينم و صحبت كنيم! مقدوره براتون؟"
دوازدهم: هر لباسي براي حرف زدن مناسب نيست!
به تناسب اهميت حرفي كه مي خواهيد بزنيد يا درخواستي كه داريد لباس،پوشش و عطر خود رو انتخاب كنيد. مثلا كسي كه مي خواهد مرخصي از رئيس خود بگيرد.. اگر با يك لباس و سر وضع آشفته وارد اتاق رئيس شود احتمال اجابت درخواستش كمتر از زمانيست كه به سر و وضع خود رسيده است و بوي عطري خوب مي دهد...
سيزدهم: براي شروع صحبت عجله نكنيد.. اول آرامش داشته باشيد و سپس صحبتتون رو آغاز كنيد...
گاهي لازمه مثلا در جلسه اي صحبت كنيد.. اول بنشينيد... چند وسيله كه جلوي شماست و به شما اضطراب مي ده رو مرتب كنيد... بعد صحبت كنيد!
چهاردهم: كلمات مناسب استفاده كنيد.
حتما و حتما از بهترين كلمات استفاده كنيد و سعي كنيد دامنه اطلاعات و دانش خود را در زياد كنيد و گنجينه لغاتتون رو افزايش بدهيد. هرگز كنايه نزنيد! هرگز كنايه نزنيد! هرگز از استعاره استفاده نكنيد! همه مثل شما فكر نمي كنند و به اندازه شما فكر نمي كنند و به اندازه شما باهوش نيستند كه متوجه منظور شما بشوند!
تمرين كنيد... بسيار تمرين كنيد!
پ.ن: بخدا توی این گرما داخل مغازه منم همش ایزوگامه و از قیر دارم مثل مرغ بریان کباب میشم نظر میدم و راهنمایی میکنم چون دلم برای زندگی مشترکتان میسوزه اونوقت شما بجای خواندن مقالات و انجام دادنش داری مثل بچه ها لجبازی میکنی؟!!!!!
خود من به خانوم بگم برو خونه بابات یه دونه با اوردنگی میزنه پشتم میندازتم بیورن میگه برو از خونه من بیرون اینجا سنگر منه و ترکش نمیکنم.اونوقت شما منتظر بودی شوهرت بگه بور شما هم از خدا خواسته اومدی بیرون؟!!!! بقول فامیل دور:من هیچ حرفی ندارم بزنم:72:
اگریک دنیاتشکرکنم کافیه؟ بخدامن لجباز نیستم من دیروز چون تازه ازمسافرت اومدیم اومدم که به خانوادم سربزنم قراربرموندنم نبود که رضا پیام داد یکارازت میخوام جون عسل نه نگو به حرفم احترام بذار 2روزبذارمن تنهاباشم باید چیکارمیکردم؟ شما خودتون گفتید خودمو وابسته بهش نشون ندم ؟بخدادیگه مغزم ازکارافتاده ازفکروخیال