اجازه ندارم با فامیلم رفت وآمد کنم ( بخاطر افشای رازی از گذشته ، نزد همسرم )
من توی گذشته با یکی از افراد فامیلم ارتباط داشتم (پسرعمه ام) که ازن ارتباط به جاهای بد رسید.رابطه رو تموم کردم توبه کردم و سعی کردم خوب و مومن باشم.
تا اینکه با همسر فعلی ام آشنا شدم و توی اون دوران جاهل بودم و اون رابطه ها رو برای همسرم توضیح دادم که به خیال خودم چیزی رو ازش پنهان نکرده باشم. که باعث شد همسرم مریض بشه و بعد از اون توی هاکثر مراسمات عروسی و عذای فامیلم و مهمونیها نتونستم شرکت کنم چون پسر عمم توی اکثر اونها بوده و شوهرم به هیچ وجه اجازه نمیده من جای برم که اون هست. و من باید با کلی دروغ سر هم کردن به خونواده و فامیلم نرفتنم رو توجیح کنم.
2 ساله ازدواج کردم دیگه دارم کم میارم. توی فامیل پیچیده که شوهر من بددله. اما اون بنده خدا که تقصیری نداره من احمق بودم نباید بچگی میکردم. اما کاریه که شده.
شوهرم مرد خوبیه مشکلی اونچنان باهم نداریم حتی سعی میکنه من کمبود این رفت و آمد ها رو حس نکنم اما به هیچ وجه نمی تونیم ایم مشکل مونو حل کنیم.
مادربزرگم فوت کردنتونستم برم ختمش فقط چون اون پسره اونا بود.
شوهرعمم(پدر همون پسرعمم) فوت کرد نرفتم.
تا حالا چند بار به خاطر اینکارام خونوادم بام برخورد کردن اما چی میتونم بگم من؟؟؟!!هیچی هیچی...
عروسیا نرفتم عیددیدنی نرفتم.خوب معلومه که پشت سرم حرف در میاد.
دیگه کم آوردم .زبونم لال به این فکر میکنم اگه از خونوادم کسی چیزیش بشه چیکار کنم؟؟!!عروسی خواهرام بشه چیکار کنم؟؟؟!!
بدتر از همه اینکه غم اینا رو نمی تونم به کسی بگم تا سبک شم چون بدنامی برام داره بودم.
من باید چیکار کنم؟؟؟اینجوری که نمیشه زندگی کرد آخه؟؟؟