راهنمایی کنید (رابطه 3 ماهه من و دوست پسرم)

سلام
من 25سال دارم و با پسری 29 ساله به مدت 3ماه است که آشنا شده ام. رابطه سالمی داریم وقصد من و ظاهرا ایشون ازدواجه .اما 2 هفته ای میشه که ایشون سرد شده اند و دلیلش رو حرف من میدونن که گفتم دوست ندارم دوستی طولانی داشته باشم و ایشون بدون اینکه از موقعیت خودشون به من چیزی بگن فقط میپرسن بگو با من می مونی یا نه. من گفتم بهت علاقه دارم و میخواهم بمونم اما اگه مثلا تا 10 سال دیگه نخوای تصمیمی بگیری نه نمیتونم بمونم. در ضمن قبل از من با دختری 1سال رابطه داشتن که اون شخص رابطه رو بهم زده و ایشون میگن دخترا همه بی وفان و میرن و....به واسطه رابطه قبلی خیلی بد بین شدن. گاهی اوقات حس کردم از من دوری میکنن و کمی بدبین شدم که گاهی جواب تلفنش رو نمیده و دائم میگه به من گیر نده... شما به من کمک کنید و بگید آیا اشتباه از رفتار و طرز فکر منه ؟ چه کنم ؟

دختر قبلی بی وفا نبوده ديده اين پسردنبال زن و زندگی نيست

• به جای تلف کردن وقت و احساسش جدا شده.

یعنی من هم باید رابطه ام رو تا بیشتر وابسته نشدم تموم کنم ؟ امیدی نیست به ایشون ؟

بهت نمیگه قصدش از این رابطه چیه ؟
یه بار مستقیم ازش بپرس
بگو حق داری بدونی این رابطه قراره به کجا برسه
ببین مشکلی در مورد شرایط ازدواج داره ! مثل کار و درس و سربازی و .....

بله بايد رابطه رو قطع کنيد.

دوست عزیز منتظر نمونید این آقا تکلیف شما رو معین کنند. از رابطه بیایید بیرون. اگر علاقه ایشون حقیقی باشه و واقعاً قصد ازدواج داشته باشن باید از طریق خانواده اقدام کنند. ادامه دوستی به ضرر شما تموم میشه.... احساستون رو درگیر این آقا نکنید.

زمان صبر نمیکنه...

سلام. هر چند جت گیری این سایت در راستای مشاوره به دوست دختر و پسر نیست اما به نظر من

با ایشون اتمام حجت کنین. و هذف خودتو رو بگین. نخاستن می رن دیگه! تکلیف شما هم زودتر مشخص میشه!

و بدونین همون طور که این روابط شیرینی داره تلخی جدایی رو هم معمولا داره. که در کل عطایش به لقایش نمی ارزد. اگه رابطه ی دوستیی بخاد به ازدواج منجر بشه راه درستش اینه که وارد فاز احساسی و جنسی نشه تا حقایق به روشنی مشخص شه

اما متاسفانه متن پستهای شما بوی وابستگی می ده! یعنی از همین الان باید مواظب باشی تا چشمات همون چیزاییی که باید ببینن رو ببینن! و بپذیرن

نه از نظر کار و سربازی و... مشکلی نداره. سربازی رفته کار هم با در آمد خوب داره.
چرا ,میگه قصدش ازدواجه ولی من که چیزی ازش میپرسم که برنامه ای داری یا کی میخوای ازدواج کنی جواب درستی نمیده!!!یکبار که گفت بهش فکر نکردم هنوز! چطور آدمی که میخواد ازدواج کنه برنامه ریزی نداره ؟!
برداشت خودم اینه که می خواد من رو همینطور نگه داره تا زمانی که تصمیم به ازدواج بگیره .چون میدونم قصدش سوء استفاده نیست میدونه من دختر معتقدی هستم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهرااد

سلام. هر چند جت گیری این سایت در راستای مشاوره به دوست دختر و پسر نیست اما به نظر من

با ایشون اتمام حجت کنین. و هذف خودتو رو بگین. نخاستن می رن دیگه! تکلیف شما هم زودتر مشخص میشه!

و بدونین همون طور که این روابط شیرینی داره تلخی جدایی رو هم معمولا داره. که در کل عطایش به لقایش نمی ارزد. اگه رابطه ی دوستیی بخاد به ازدواج منجر بشه راه درستش اینه که وارد فاز احساسی و جنسی نشه تا حقایق به روشنی مشخص شه

اما متاسفانه متن پستهای شما بوی وابستگی می ده! یعنی از همین الان باید مواظب باشی تا چشمات همون چیزاییی که باید ببینن رو ببینن! و بپذیرن

---

من هم نمیخوام رابطه ام وارد مسایل جنسی بشه چون اعتقادات خودمو دارم و این رابطه رو فقط محدود به زن وشوهر میدونم.فقط به عنوان آدمی که تحصیلکرده است و تو اجتماع بوده دیدم که این روزا دیگه سبک آشنایی برای ازدواج فرق کرده خیلی ها رو دیدم که با دوستی ازدواج کردن وخوشبختن. گفتم شاید برای من هم اینطور باشه اما انگار طرفم صداقت کاملی نداره.

- - - Updated - - -

خیلی ممنون از جواب همگی

اینکه شرایطش برای ازدواج مهیاست و ازدواج نمی کنه به خاطر اینه که تکلیفش با خودش روشن نیست. شاید حالا حالاها قصد ازدواج نداشته باشه یا شاید به خاطر موضوع دختر قبلی افسرده شده و نمی تونه به ازدواج فکر کنه .

در مورد دختر قبلی
قصدش ازدواج بوده باهاش ؟ اقدامی کرده ؟ اون دختر ایشونو رها کرده یا ایشون اون دختر رو ؟ علتش چی بوده ؟

دوست نازنین روابط دختر و پسر ( تو همین تالار بحث کردن) شامل سه تا سطحه:

که سطح دومش میشه احساسی. همین سطح دوست گلم خ خ خ اسیب رسانه! الان خودت ازش بخای جدا بشی سختت نیست! اگه دوستی بخاد منجر به ازدواج موفقق بشه باید همون سح اول باقی بمونه یعنی جاای که عقل بیشتر موثر تا احساس. خدای ناکرده من نمی خاستم بگم شما قرار وارد سطوح بعدی بشی. خوشبخت باشی

اینجا روبیبن

در مورد دوست قبلی اش: اینطور که خودش میگه بهش وابسته شده ودوستش داشته اما اون دختر خیلی به خواسته های ایشون اهمیتی نمیداده و ایشون به مرور زمان اعتمادشو به اون شخص از دست داده.در نهایت با جروبحث دائمی که داشتن از هم جدا شدن.اون دختر جدا شده. من فکر میکنم اون دختر یه جورایی بی بند وبار بوده (از عکسهاشون تو شبکه های اجتماعی این برداشت رو کردم)

نگفتی برای خواستگاری از اون دختر اقدام کرده یا نه ؟ هدفش با اون ازدواج بوده ؟؟

ببین من یه تاپیک برات میذارم. برو مطالعه کن . یه سری مثالهای عینی آورده از رابطه هایی که به جایی نرسیدن جز افسردگی
http://www.hamdardi.net/thread-25882.html

یه تاپیک هم برات میذارم از یه رابطه ای که دوستی بوده و با وجود توصیه هایی که در اینجا به قطع رابطه شده ، به ازدواج رسیده
http://www.hamdardi.net/thread-27535.html

ما نمی تونیم بگیم به این رابطه ادامه بده . چون اگر این تاپیک ها رو ببینی ، متوجه میشی که تعداد عدم موفقیت ها به تعداد موفقیت ها خیلی کمه .

- - - Updated - - -

اینم هست
http://www.hamdardi.net/thread-17296.html

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

نگفتی برای خواستگاری از اون دختر اقدام کرده یا نه ؟ هدفش با اون ازدواج بوده ؟؟

ببین من یه تاپیک برات میذارم. برو مطالعه کن . یه سری مثالهای عینی آورده از رابطه هایی که به جایی نرسیدن جز افسردگی
http://www.hamdardi.net/thread-25882.html

یه تاپیک هم برات میذارم از یه رابطه ای که دوستی بوده و با وجود توصیه هایی که در اینجا به قطع رابطه شده ، به ازدواج رسیده
http://www.hamdardi.net/thread-27535.html

ما نمی تونیم بگیم به این رابطه ادامه بده . چون اگر این تاپیک ها رو ببینی ، متوجه میشی که تعداد عدم موفقیت ها به تعداد موفقیت ها خیلی کمه .

- - - Updated - - -

اینم هست
http://www.hamdardi.net/thread-17296.html

---

در مورد دختر قبلی :نه اقدامی نکرده به گفته خودش با شناختی که ازش بدست آورده حس کرده به دردش نمیخوره اما دوستش داشته!
بازم خیلیییییییییییییی ممنون .

با توجه به اینکه در مورد اون هم اقدامی نکرده ، به نظرم این آقا هنوز اصلا در مورد ازدواج تصمیم نگرفته . شاید سالها طول بکشه این حالت.
توام تکلیفت رو روشن کن. بگو اگه دوستت داره می تونه اقدام رسمی کنه ، غیر از اون دلیلی برای ادامه این رابطه نمی بینی .

عزیزم
به عنوان کسی که این اتفاق مشابه واسم افتاد حس انسان دوستیم راضی نشد راحت از کنار سوالت رد شم
من اصلا نمیخوام بگم دوستیت رو تموم کن، منم دیدگاهم مثل تو بوده و هست فقط میخوام بگم هوای دلت رو داشته باش
یکسال پیش دقیقا اتفاق مشابهی واسم افتاد با یه آقا پسری آشنا شدم که ایده آل زندگیم بود، از اول هم در مورد هدف رابطمون(ازدواج) اتمام حجت کردیم، ختی ایشون زمان دقیق خواستگاری رو هم تعیین کرد، خیلی عاشقش شدم، خیلی
همه حرفاش در مورد زندگی آینده مون بود، در مورد تک تک مسائل به تفاهم رسیدیم!!
ولی عزیزم خیلی راحت خسته شد و تموم کرد، حواست باشه خیلی به حرف پسرا اعتماد نکن
اگه بنظرت ارزش ادامه دادن داره هوای دلت رو داشته باش و احساساتت رو راحت خرچش نکن
من همه اینا رو خودم رعایت میکردم ولی بازه دله دیگه عاشق میشه الانم این جدایی واسم سخته هنوز تو فکرمه، هیچ چی فراموش نشده...
مراقب احساست خیلی باش

عزیزم مطمئن باش یه اقای 29 ساله که کار و درآمد خوبی هم داره اگر هدفش از آشنایی با یه خانم ازدواج باشه و اونو مناسب ببینه ، به جای سئوال جواب کردن اینکه میری یا میمونی، از طریق خونوادش اقدام میکرد. در ضمن یه آقای 29 ساله شاغل تین ایجر 15 ساله نیست که تو فراق بی وفایی یه دختر بسوزه و فکر اون اجازه تشکیل زندگی به ایشون رو نده. به نظر من از این رابطه بیرون بیا.

مطمئن باش برای ازدواج نمی خوادت و فقط یک سرگرمی هستی. :305:

پسرا قبل از اینکه رابطه ای رو شروع کنن تصمیمشون رو در این مورد می گیرن. :305:

اون آقا باید طرز تفکرشونو عوض کنن.. اگر دوست دختر قبلیشون بی وفا یا هرچیز دیگه بوده دلیل بر این نمیشه که شما هم همینطور باشین.. اگر واقعا به شما علاقمند باشن به نظر شما احترام گذاشته و هرچه زودتر تصمیمشونو میگیرن.. باید متوجه باشن که شما تا هرزمان که ایشون میخوان نمیتونین منتظر بمونین و باید برای آینده شون تصمیم قطعی بگیرن. به نظر من شما خیلی راحت و منظقی باهاشون صحبت کنین و شرایطتون رو براشون توضیح بدین و از طرق مختلف بهشون ثابت کنین که شما مثل نفر قبلی نیستین هرچند که ایشون وقتی شما رو برای ازدواج انتخاب کردن باید به طور کامل از شما شناخت داشته باشن.. شما حرف بسیار منطقی ای بهشون زدین و نگران این نباشین که سردی ایشون به خاطر حرف شماس.. ممکنه این سردی ها ناشی از بهانه گیری باشه! هرطور شده ازش بخواهید حرف دلشون و به شما بگن و باهم یک برنامه ریزی دقیق برای آینده تون انجام بدید!!!

متاسفانه بعضی راهنمايی ها مدت زمان رابطه را بيشر می کند.

درنتيجه وابستگی بيشتر.شما بدون هيچ توضيحی رابطه رو قطع

کن.اگر برای برقراری مجدد تماس گرفت شرط خاستگاری رسمی رو

می ذاری.برای اون رابطه م ( بعد خاستگاری) آدابی وجود داره.

سلام
ابتداازایشون بخواهیدکه اگرشمارامیخواهنداقدام رسمی کنیدواجازه ندهیداحساسات برشماغلبه کند چون ادم باخودش میگه اجازه نمیدم احساسات بهم غلبه کنه ولی دوست عزیزاحساس ادم درنمیزنه تاازت اجازه بگیره اجازه هست واردماجراشوم خودش بدون اینکه چیزی بدونیدواردمیشه
میدونیدبعضی ازاقایون دنبال همچین رابطه هایی هستنداول اعتماددخترروجلب میکنندوبهش ثابت میکنندکه به اعتقاداتش احترام میگذارند اعتمادکه جلب شدوابستگی بوده واین وابستگی بیشترمیشه بعدکم کم حرفهای خودشون روکرسی میشونند مثلامدام اصرارمیکننددست بدیداوایل اصلاقبول نمیکنیدولی بعدهاراضی میشیدبعدش میگن اجازه هست نزدیکتربهت بشینم بازم اجازه نمیدی ولی بازاصرارمیکنندوازاحساساتش ون مایه میگذارندوراضیت میکنندکم کم جلومیرند والاهیچ دختری همون اول کاری راضی نبوده رابطه جنسی داشته باشه نقشه های زیرکانه اقاپسروجلب اعتمادوحرفهایی که میزنه باعث شده درضمن وقتی حرف ازخواستگاری به میون میادمسئله رومیپیچونند میگن خانوادم راضی نمیشه خودم اماده نیستم کارهام اینطوریه وهزارتابهانه دیگر
اگردوستان ازتون میخواندکه قطع رابطه کنیدفقط به خاطرخودتونه
نمیدونم چرامادخترهافکرمیکنیم که برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشیم بایستی اول خودمون اشنابشیم درحالیکه که اشتباه محضه چشم ادم کورمیشه نمیتونه واقعیت هاروببینه احساسات بهش اجازه نمیده
اگرایشون شمارابخواهندبرای خواستگاری رسمی اقدام میکننددرغیراینصورت متوجه میشویدشمارونمیخواستندوفقط به فکروقت گذرانی بوده اند

- - - Updated - - -

همه چی آدم ها به قسمت و خواست خدا مربوط میشه واقعا تصمیم گرفتن واسم سخت شده و نمی دونم باید چه کار کنم .از طرفی همه حرفهای شما دوستان رو قبول دارم و از طرفی این پسر رو دوست دارم و بعضی وقتها فکر می کنم کمی بهش وقت بدم شاید منو بشناسه و اعتماد پیدا کنه ولی می بینم که گاهی سعی می کنه خودش رو از من دور کنه که بهم وابسته نشه واین یعنی راجع به من هنوز تصمیمی نگرفته..........اینطوری میترسم که من وابسته تر بشم و بعدا ضربه بخورم.یه مورد خواستگار بهم پیشنهاد شده که نمیدونم آشنا شدن با اون شخص رو داشته باشم یا نه. از طرفی حس می کنم قبولش خیانت به کسیه که باهامه از طرفی من از این شخص مطمئن نیستم.وقتی بهش گفتم خواستگاری هست چیکار کنم گفت صبر کن بیشتر آشنا شیم ولی بعدش هم گفت من مانعت نمیشم هرطور خودت صلاح میدونی.......
همه حرفهاش من رو به تضاد میندازه .

دوست عزیز اگرکسی اینجاراهنمایی میکنه یاحرفی میزنه یاازروی تجربه خودش هست یااطرافیان
احساسات روکناربگذاردوستش دارم وکناربگذارمیدونم سخته احساسات بهت اجازه نمیده حتی برعقل ومنطق هم غلبه میکنه امابه چه قیمتی
این رودرنظربگیر اگرشمامنتظراین اقابمونی وخواستگارت روردکنی بعدازیه سال یاکلابهتره بنویسم بعدازیه مدتی وقتی شماکاملا وابسته شدی وچشمتون به غیرایشون کسی روندیدازهمه رفتارهای بدگذشتید چون احساس بهت میگه تحمل میکنم برگشت بهت گفت نمیتونم به خواستگاریت بیام یافراموشم کن یابه دردهم نمیخوریم چیکارمیکنی؟
یه پیشنهادخواهرانه :هیچ وقت درباره خواستگارت به دوستت نگو شمااین کارروکردیدکه اگرواقعاخواهان شماست اقدام کنه ولی میبینیدکه اینطورنشده ایشون برای اینکه فردابرای گفتن حرفی داشته باشندبهتون گفتندمن مانعت نمیشم فقط برای اینکه فرداخدای نکرده به مشکل برخوردیدبهتون بگه من که گفتم منتظرم نمون خودت منتظرموندی
به نظرمن به خواستگاری که معرفی شده اجازه خواستگاری بدهیدچه بساشرایط ایشون بهترازاین اقاپسرباشد چون این اقاتعهدی درقبال شماندارندوقولی هم به شمانداده اند
بازهم خوب فکراتون روبکنید

- - - Updated - - -

دکترشریعتی یه جمله خوبی دارند قسمت روماخودمون رقم میزنیم اگه بخوایم میشه واگرنخوایم نه
پس اول کاراین شماهستیدکه تصمیم میگیریدبعدادامه ماجرا

خواهر خوبم سلام ...
منم همین الان حال تو رو دارم گلم اگه بخواد قبل از اینکه تو بگی خودش میگفت حداقل با خواهرش یا مادر ش در ارتباط باشید.اینم مث خیلی از پسرای دیگه توی این سن با حرف زدن با شما ارضا نمیشه منم فک نمیگردم هیچ وقت به پسری اجازه بدم در رابطه ا مسائل جنسی از من سوال کنه .اما من و تو هم نیاز داریم .وقتی احساست پر میشه از دوست داشتن یه پسر اصلا خودت بدون اینکه متوجه باشی میخوای لمست کنه ببوستت.شاید نهایتا شرم و حیا بهت اجازه نده تو شروع کننده باشی ولی موقعیتش رو برای اون فراهم میکنی.
عزیزم من خودم یه هفته هست ک دارم با خودم کل کل میکنم رابطه ام تموم کنم هر شب تا صبح هزار بار بیدار میشم .کارام همه مونده خیییییییییییلی سخته اما باز راحتر از یکسال دیگه هست.به خواستگارت فرصت بده .بذار این امادگی رو برای قبول یه نفر در خودت پیدا کردی درست ب ثمر برسه.
برای منم دعا کن....

دوست عزیزپیداپنهان بحث نیازنیست بسیاری ازپسرها بانقشه قبلی جلومیروندمیدونندچیکارکنند کجاچه حرفی روبزنند ازبس تجربه دارند ومدام هم بحث رومیکشونندروی موضوع موردنظرشون جالب اینجاست که وقتی شمانیمخواهیدچیزی روبگید میگن مگه روی فلان چیزبحث نکردیم این ازاون بدتره ماکه درباره همه چی بحث کردیم اینکه چیزی نیست توبایدبامن راحت باشی من رومحرم خودت بدونی وازاین حرفاتادختربه خودش بیادمیبینه گول چه حرفهایی روخورده وتن به چه کارهایی داده که نبایدمیداده ازاعتمادسازی شروع میشه تابه جاهای باریک میکشه
به خودتون اعتمادداشته باشیدباخودتون روراست وصادق باشید وخودتون رودست کم نگیرید

- - - Updated - - -


درد دارد وقتی:
همه چیز را میدانیو فکر میکنند نمیدانی!!
و غصه میخوری که میدانی و..
میخندند که نمیدانی...

سلام عزیزم.به نظرمن یه بار خیلی مستقیم ازش بپرس نیتت از این رابطه چیه؟اگه دیدی جواب سربالاداد دپس بدون اون فعلا اهل زندگی نیست اما اگه گفت قصدم خیره بگو باید زیرنظرخانواده هامون ادامه پیداکنه.نزار رابطه ات طولانی بشه که تنها کسی که شکسته میشه فقط خودتی.

مرسی از راهنمایی هاتون. من هر وقت ازش پرسیدم گفته حالا عجله نکن,صبر کن رابطه مون روال خودش رو طی کنه . دیگه نمی دونم, دوست ندارم بیشتر از این بهش بگم چون حس می کنم ارزشم پایین می آد و فکر می کنه معطل یه شوهرم فقط. حالا قصد دارم یک بار خواستگارم رو ببینم شاید به دلم نشست و اگه خدا بخواهد از این رابطه تا معلوم بیرون بیام. آخه من خیلی هم مشکل پسندم از هرکسی خوشم نمی یاد .به خاطر همین اینقدر تو این رابطه به قول معروف دارم دست به عصا راه می یام

اگه میخوای به سرنوشت من دچار نشی تمومش کن میخوای بگم بعد چی میشه؟ هر روز سرد تر و سردتر میشه تو هم وابسته تر در اخر یه روز میگه تو خیلی به من گیر دادی خیلی اذیت کردی من عاشق بودم اما دیگه سرد شدم بعد تو میمونی با قلبی که به بودنش عادت کرده داغون میشی من تو رابطم یه چیزو خوب فهمیدم اولین نشونه ها اونایی که کوچیک میشماریمشون بی محلیا جواب ندادنا اینا مهمترین نشونه هان که اکثرا فکر میکنیم حل میشنو بی خیالشون میشیم اما اینا یعنی این ادم متعهد نیست یعنی این ادم براش مهم نیست که تو با این کارش داری اذیت میشی یعنی تا روزی هواتو داره که حسش قویه اگه حسش کم شد یا حسی نداشت لهت میکنه له. کسی که به من میگفت طاقت دیدن غمتو ندارم وقتی ازم سیر شد وقتی ازم جسمی و عاطفی کام گرفت تو چشام نگاه کرد و گفت فکر میکنی اگه دوستت داشتم طاقت دیدن اینجوری زار زدنتو داشتم ؟من دوستت ندارم .میدونی جواب این ادم چیه باید میگفتم تو اگه انسان بودی طاقت دیدن اشکمو نداشتی این دور از انسانیته ...و مطمین باش اگه خودت امروز از این رابطه خارج نشی یه روز با همین جملات به زور از زندگیش بیرونت میکنه بهت پیشنهاد میکنم تاپیک منو بخون چون شروع سرد شدنش عینا مث دوست پسر تو بود دقیقا میگفت بعد از اینکه من گفتم تا زمان ازدواج دوست نباشیم سرد شد .و اینو بدون اگه وقعا تورو بخواد از اینکه تو دوستی باهاش نموندی لذت میبره و میفهمه خودتو بازیچه کسی نمیکنی و اگه واقعا دوستت داشته باشه وقتی شرایط مهیا بود به خواستگاریت میاد اما دوستی چیزی جز تباهی و جدایی نداره

- - - Updated - - -

http://www.hamdardi.net/thread-30368.html

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fate

نه از نظر کار و سربازی و... مشکلی نداره. سربازی رفته کار هم با در آمد خوب داره.
چرا ,میگه قصدش ازدواجه ولی من که چیزی ازش میپرسم که برنامه ای داری یا کی میخوای ازدواج کنی جواب درستی نمیده!!!یکبار که گفت بهش فکر نکردم هنوز! چطور آدمی که میخواد ازدواج کنه برنامه ریزی نداره ؟!
برداشت خودم اینه که می خواد من رو همینطور نگه داره تا زمانی که تصمیم به ازدواج بگیره .چون میدونم قصدش سوء استفاده نیست میدونه من دختر معتقدی هستم

---

ببین خواهر من من خودم این روزها خیلی حالم خرابه روزهایی که تمام زندگیمو از دست دادم وابستگی شدید که حتی بعد از بی وفاییش هنوز هم وابسته هستم و دارم سعی می کنم فراموشش کنم ما قبلا مثل خواهر و برادر بودیم متاهل بود اما چون اختلاف داشت قرار شد با هم ازدواج کنیم قرار شد اما هنور یک هفته از این حرف نگذشته با قراری که برای دیدن هم داشتیم منو به زور بغل کرد و ... البته به مسئله جنسی نرسید اما به زور منو وادار به کارهای دیگه کرد و من دیوانه نمی دونم چرا انقدر خشکم زده بود چون اصلا باورم نمیشد من هم معتقد بودم با ایمان و خانواده اصیل کسی که یه حرف بهش می زدن به سرعت جبهه می گرفتم و برخورد می کردم نمیخام از خودم تعریف کنم اما مذهبی بودم مذهبی واقعی ولی وقتی عاشق بشی و مطمئن بشی برای خودشی وقتی یکدفعه این بلا رو سرت بیاره به جای اینه بزنی تو گوشش خشکت میزنه پس نزار وابستگیت مثل من بشه که یک عمر بسوزی بهش بگو اگه قصدش ازدواجه از طریق خانواده بیاد جلو هی نگه فرصت و زمان به خدا ضرر می کنی من شکست خوردم تو دیگه اشتباه منو تکرار نکن خواهرم

این مقاله رو بخون شاید کمکتون بکنه.

http://www.hamdardi.net/thread-30482.html

سلام بر دوستان عزیز ، من با نظرتون موافقم که در گیر شدن احساسات به بازی گرفتن احساسات ی دختر و داغون میکنه ولی میشه بگید توی این دورو زمونه کدوم پسری یهو بدون هیچ شناخته کاملی یهو خواستگاری رسمی میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟ جریانو به خانواده ها میکشونه؟؟؟؟این ماله قدیما بوده... الان دیگه پسرا حداقل چندین ماه حداکثر چندین سال با یکی میمونن باهاش آشنا میشن وقتی کامل او را شناختن و با تمامی معیارهایشان جور بود جریان را به اطلاع خانواده ها میرسانند.. هیچ پسری در عرض 3 ماه برای زندگیش با هر دختری تصمیم نمیگیرد........... و این آقا هم همین طور....برای تصمیم گیری خیلی زود است و با اصرار های شما وضع و بد تر میکنه... باعث میشه فک کنه شما عجله دارین میترسه خوددشو از شما دور میکنه........ منظور حرفای من این نیست که این آقا متعهده و قصدش ازدواج نه اصلا شاید این آقا مثل بیشتر آقایون متخصص دل شکوندن باشه ولی تصمیم واسه ازدواج و به اطلاع رسوندن خانواده ها خیلی زود به نظر

خانم غصه آیا به نظر شما یک رابطه پنهانی از خانواده همراه با وارد شدن به فاز احساسی می تواند وسیله خوبی برای شناخت باشد؟ می شود بپرسم کدام یک از پسرهایی که شیوه مورد نظر شما را به کار می برند مسئولیت پذیر و اهل ازدواج هستند؟
و آیا دخترها پرونده های شورای امنیت سازمان ملل هستند که نیاز به بررسی های چند ساله داشته باشند؟
و آیا فکر نمی کنید دیدن خانواده های دو طرف می تواند وسیله ای خوب برای شناخت باشد؟
و آیا اگر دخترها محکم بودند و اینقدر راحت خودشان را به قول شما چند سال در اختیار پسرها نمی گذاشتند ، باز هم پسرها این کار را می کردند؟

- - - Updated - - -

آیا برای ازدواج کردن زنان باید به مردان باج پرداخت کنند و اجازه دهند هر رفتاری با آنها بشود؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط غصه

... میشه بگید توی این دورو زمونه کدوم پسری یهو بدون هیچ شناخته کاملی یهو خواستگاری رسمی میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟ جریانو به خانواده ها میکشونه؟؟؟؟این ماله قدیما بوده... الان دیگه پسرا حداقل چندین ماه حداکثر چندین سال با یکی میمونن باهاش آشنا میشن .....

---

با سلام و احترام
بله این روزها پسرها بدون رسمی کردن، و اطلاع خانواده ها چندین ماه دختری را به بازی می گیرند.(و دختر هم می خواهدکه تن به این بازی بدهد)، شاید یکی از دلایل عمده اینکه بر عکس قدیما این روزها شکست های عاطفی ، درگیری های ذهنی، خیانت و طلاق ها زیاد شده همین سبک های فریبنده و مخفی امروزی هست که مد شده است.
هر چیزی که رایج شد که معنی درست بودن نمی دهد.
اگر دروغ، خیانت ، و .... زیاد شد، آیا خوب هست و باید تجویز شود و مورد استقبال قرار گیرد؟!!!

غصه گرامی
دقت کنید، ما نمی گوییم پسری ناشناخته دختری را به همسری برگزیند (سنتی مثل قدیم)، بلکه می گوییم هر چقدر می خواهد شناخت پیدا کند و بررسی کند اشکال ندارد، لیکن چرا یواشکی؟! چرا توی خلوت؟! چرا بدون در جریان گذاشتن دیگران؟!
معمولا یواشکی و پنهان کاری برای کلاهبرداری، سوء استفاده و ... .هست. ازدواج که انتخاب مهمی هست. چرا نباید خانواده ها و دیگران مسیر را ببینند؟

بله اگر پسری به جای شناخت بخواهد از دختری بهره ببرد، و با ایجاد درگیری احساسی و به وجود آوردن وابستگی لذت بگیرد، با او ماچ و بوسه، و لمس، آغوش و مسائل جنسی و ... بخواهد ، بهترین کار مخفی کاری و خلوت کاری و ... هست.
لیکن خواستگاری معنی ازدواج نمی دهد.
خواستگاری یک فرایند از یک مسیر عمد برای بررسی و شناخت دختر و پسر هست. این شناخت ممکن است 6 ماه، 9 ماه یا حتی یکسال طول بکشد. لیکن همه مسیر امن هست. و نه سرعت غیر مجازی هست، و نه تخلفی و .....


خلاصه:
هر گونه ارتباط دختر و پسر برای شناخت یکدیگر به شرطی مفید هست، که به جای مخفی کاری و پرورش احساسات محض و ایجاد وابستگی و فریب، کاملا رسمی و آشکار بوده و مراحل صحیح و درست پیش برود.

به نظر من پسرا معمولا تو همون یکی دو ماه اول تصمیمشون رو در مورد دختری که باهاش ارتباط دارن می گیرن، اگه می بینین جواب درست و حسابی نمیده به احتمال زیاد به ازدواج فکر نمی کنه!

با سلام بر مدیر همدردی و دوستان، فکر کنم منظوره منو اشتباه متوجه شدین من اصلا نگفتم این کار درسته!!!! گفتم تو این دوروزمونه تو کشور ما هیچ پسری این کارو نمیکنه.... شاید اطلاع داشتن خانواده رو اتمام همه چی میدونن و ازش فرار میکنن میترسن و میخوان همه چی مخفی باشه من اصلا کارشونو تایید نمیکنم و این ی واقعیته.....منم مثل بقیه دخترا از این شیوه درد دیدم من مشکل جامعه گفتم!!!من مشکلات دخترای جامعه رو دارم میگم شاید بیشتر دخترا دوست نداشته باشن منتظر بمونن یکی دمه درشونو بزنه که (معمولا پسرایی که ماماناشونو میفرستن واسه خواستگاری یا ی مشکلی دارن یا نتونستن خودشون یکی و انتخاب کنن.....از طرفی ما بخوایم خودمون بخوایم یکی و انتخاب بکنیم یا بازیچه قرار میگیریم یا ............. میشه بگین ما دخترا باید چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟ اگرم بخوایم با دو نفر آشنا بشیم حتی رابطه سالم چند تا اسم برامون میزارن !!! واقعا بگید ما دخترا چطور بتونیم کسی و که میخوایم و ی رابطه خوب رو درست کنیم؟؟؟؟/

غصه عزیز پسرهایی که به مادرشان اعتماد می کنند و از او برای ازدواج کمک می گیرند اصلا مشکلی ندارند. بلکه دوست دارند ازدواجشان یک پشتوانه محکم داشته باشد. اگر منظور شما عدم استقلال در تصمیم گیری است باید بگویم متاسفانه بسیاری از پسرهای ایرانی چه آنها که خودشان اقدام به انتخاب دختر می کنند چه آنها به کمک خانواده دختر پیدا می کنند با این مشکل مواجه هستند. حالا علتش چیست نمی دانم ولی وابستگی به خانواده ربطی به روش ازدواج ندارد. ممکن است بگویی پسرهایی هستند که جلوی خانواده می ایستند تا دختری را به دست آورند ، اما باید بگویم این گونه پسرها در برهه ای از زمان تحت تاثیر غریزه مردانه قرار دارند و سعی در اثبات قدرت مردانه دارند و نیز از طرف دیگر وابستگی عاطفی و میل جنسی به دختر دارند. اما وقتی ازدواج صورت گرفت و آب ها از آسیاب افتاد و حتی بسیاری اوقات پس از آخرین جلسه خواستگاری و رفتن برای خرید عروسی به ماهیت اصلی خود برمی گردند و علایم وابستگی و عدم استقلال را بروز می دهند.
اینکه شما می گویید می خواهید انتخاب کنید مشکلی ندارد. اما چه به خواستگاری بیایند چه به شما پیشنهاد بدهند، فرقی نمی کند و دو روی یک سکه است : مرد پیشقدم می شود چه به وسیله خانواده چه به طور مستقیم. پس انتخاب شما چگونه است ؟ انتخاب شما این است که در پذیرش هر گونه پیشنهاد چه از طرف خانواده پسر چه از طرف خود یک پسر آزاد هستید و می توانید رد کنید یا بپذیرید. خود من چند پیشنهاد خواستگاری داشتم که خیلی با احترام و قاطعانه بدون اینکه موافقت کنم به خانه مان بیایند رد کردم. چون شرایطشان به ما نمی خورد. پس من حق انتخاب دارم. از طرف دیگر شما با انتخاب های دیگر زندگی مثل اعتقادات ، نحوه پوشش ، محیط هایی که در آنها قرار می گیرید ، انتخاب آدم هایی که با آنها رفت و آمد دارید و در یک کلام انتخاب شیوه زندگی ، می توانید همسر آینده تان را تا حد زیادی انتخاب کنید. می گویم تا حد زیاد چون هیچ انسانی اختیار صد در صد و انتخاب صد در صد دلخواه ندارد.
از طرفی یک دختر می تواند با اطرافیان ، فامیل و دوستان و آشنایان صحبت کند ، معیارهای همسر دلخواهش را ضمن صحبت بگوید و از آنها بخواهد اگر مورد مناسبی مطابق با این معیارها دارند به او معرفی کنند. در ثانی دولت درصدد ساماندهی طرحی است که طبق آن به موسساتی اجازه مشاوره قبل از ازدواج و همسان گزینی داده شود که در این شیوه خانم ها هم می توانند انتخاب دلخواهشان را داشته باشند.
به هر حال به نظر من بهتر است برای این مبحث یک تاپیک جداگانه در انجمن آزاد داشته باز کنید. به نظر من بحث جذاب و خوبی می شود و هم اینکه دغدغه خیلی از دخترها است.

- - - Updated - - -

دختروپسری که واقعاقصدازدواج داشته باشندازهمان اول خانواده هارادرجریان رابطه میگذارند ومخفی کاری نمیکنند وبهانه های الکی نمی اورند قرارنیست بایک حرف تکلیف مرامشخص کن کسی که قصدازدواج داردبرودبلکه شخصی که بدنبال دوستی است بهانه اورده وفرارمیکند

سلام دوستان مرسی از همه .این رابطه تموم شد دیگه راجع بهش بحث نکنید . من متوجه شدم که این شخص با 3 دختر دیگه در ارتباطه و خوشبختانه به موقع ذاتش رو شناختم. خدا رو شکر:43: