*:* پیوست تاپیک دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر >>>

[فرشته مهربان]

در این تاپیک به عنوان پیوست تاپیک دلایل عینی منع روابط دختر و پسر ، نظرات و دلایل و درسهایی ..... از زبان اعضاء همدردی یا نمونه هایی خارج از

همدردی نقل قول می شود . همچنین لینک مقالاتی که در این رابطه دوستان تهیه کرده اند .


امیدوارم تکمیل خوبی برای تاپیک دلایل عینی باشد و راهنمای خوبی برای کسانی که برایشان سئوال است که چرا این روابط اشکال دارد ، و یا مخالف روند

و نظر تخصصی و مشاوره ای همدردی در منع این روابط هستندو توصیه به ترک آن دارند .

ان شاء الله

.

[فرشته مهربان]

هر دختری دوست داره برای مرد زندگیش اولین باشه .. و مسلما هر مردی هم دوست داره برای همسرش و همین طور همسرش برای اون اولین باشن ..
تمام دلایل رو که کنار بذاریم شما فکر کن تا 26 سالگی با کسی دوست بودی و هیچ مشکلی پیش نیومد .. بعد که ازدواج کردی هر لحظه ای که با همسرت بگذرونی امکان داره که حتی برای یه ثانیه یاد اون شخص قبلی بیفتی .. بالاخره همراهت بوده و لحظات خوبی رو باهاش داشتی !! و این یاد اوری خاطرات نمیذاره از بودن با همسرت لذت ببری و نا خوداگاه همسرتو با نفرات قبلی که تو زندگیت بودن مقایسه میکنی ..
و ایا از نظر شما اشکالی نداره که خانومت قبل ازدواج یه همراه داشته باشه ؟! فک کنم با جواب دادن به این سوال جوابتو میگیری دوست عزیز ..

[فرشته مهربان]

فکر نمیکنید پاک بودن و علاقه به خونواده برا یه دختر ارزشه نه باکرگی اون!!!

این حرف صدها نکته داره و ...
شما الآن واقعا جوونی و گرم, به سن ما ها که رسیدی میفهمی خودت که داری همین حرف رو میزنی بعدا چقدر دوست داری همسرت حتی در گذشته bf هم نداشته باشه چه برسه بکارت.
من تازه تو گذشته رابطه جنسی نداشتم و هنوز هم که هنوزه به یاد اون دختر می افتم و ... حالا اگر داشتم که دیگه ... .
سرگذشت ما ها رو که تاپیکاش تو این سایت هست رو بخون.

[فرشته مهربان]

ببین عزیزم شما یک اشتباهی میکنی و اون هم اینه که موضوع رو بر اساس طرز فکر و رفتار خودت می سنجی در حالی که قوانین و آداب زندگی هیچ گاه بر اساس طرز فکر شخصی افراد بوجود نمی آید.

مثلاً من میتونم برای شما ثابت کنم که قفل کردن درب ها کاری کاملاً غیر عقلانی و بیهوده است چون منطقاً هیچ انسانی نباید به خود اجازه دهد بدون اجازه از دری عبور کند .... ولی می بینیم که اینطور نیست.

جامعه بشری همواره مملو از انسان ها با رفتار و عادات و خصائص مختلف بوده و خواهند بود و آداب و رسوم و طرز زندگی صحیح صرفنظر از دستورات دینی و باید ها و نباید های آن بر اساس کنش و واکنش این عادات و رفتار ها بوجود آمده و چیزی نیست که من و شما امروز بیائیم و فکر کنیم که کشف جدیدی کرده ایم و بخواهیم آنرا به دیگران عرضه کنیم.

[فرشته مهربان]

برای من سوال پیش اومد که چند درصد از نیاز های شما قراره با یه رابطه کاملا پاک و ساده و معمولی رفع بشه؟

[فرشته مهربان]

یک آدم بی سواد نهایت خواسته اش اینه که سواد خوندن و نوشتن داشته باشه .
یه آدمی که سواد داره آیا راضی میشه؟

یکی که دیپلم داره چی؟ اونم میخواد بره دانشگاه .
کسی که دانشگاه رفت و لیسانس گرفت به فکر فوق و ...هست .


یه آدم بیمار نهایت آرزوش سلامتیه .
سلامتیشو به دست میاره به کل گذشتش فراموش میشه (اینو دقیقا خودم تجربه کردم)
گاهی انقدر درد دارم که تنها آرزوم اینه که بتونم راحت نفس بکشم .خوب که میشم شروع میکنم به ناشکری که چرا وضع مالیم بده و... در حالی که تو اون لحظه حاضرم همه چیمو بدم دردم تموم بشه .

وقتی سالمی دنبال پول و ماشین و ...


الان میگی با یکی دوست بشم .اتفاقی که نمیافته یه دوستی سادس .
فردا که دوست شدی میگی بذار دستشو بگیرم .یه باره اتفاقی که نمیافته .
بعد بوسه و بقل و...
و احتمالا رابطه ی جنسی و...

بعد چشم که باز میکنی میبینی نفر دوم و سوم و...

دیدم که میگم ...

[فرشته مهربان]

ولی من با دوستی اصلا و ابدا موافق نیستم
در حد ارتباطات اجتماعی رابطۀ زن و مرد رو قبول دارم
ولی دوستی بنیان خونواده ها رو سست میکنه

شما میگی که وقتی یکی رو دوست داشته باشی خب بعدشم ازدواج میکنی باهاش! چطور همچین حرفی رو میزنی مگه تو ازدواج فقط پسر و دختر سهیمن؟
خونواده ها هستن شرایط هست خیلی چیزا هستش
تازه یه آدمی میتونه دوست خوبی باشه ولی همسر خوبی نباشه!

اون کشورهایی که به نظر همه فرهنگشون خیلی بالاست خونواده های متزلزلی دارن و یه عالمه بچه ای اون وسطا هست که معلوم نیست که مال کی هستن

قداست باکرگی که شما ازش حرف میزنی به خاطر اینکه فرزندی به دنیا نیاد که برای پدر و مادرش مایۀ ننگ باشه کودکی که بی گناه ولی بی پناهه

تو این فیلمای خارجی دیدین حتما طرف میگه مادرم فلانیه ولی بابا ندارم
یا مادرش نیست و هیچ وقتم نبوده

فکر نکنید که کسانی که این بچه ها رو به وجود میارن همه دزد و قاتلن

حالا فرض میکنیم که این اتفاق نمیفته دو نفر با هم ازدواج میکنن با قلبی که هر تیکه ش مال یکیه
خداییش اون زندگی میشه؟

به نظر من اگه نیاز به همراه داری اینو با خونواده ت مطرح کن
وقتی کسی رو پیدا کردی که میخواستی باهاش دوست بشی به قصد ازدواج برو جلو اونقدرام کم سن نیستی که نتونی پای تصمیمت وایسی

از طرفی تنهایی رو میشه با دوست همجنسم پر کرد نمیشه؟
شما که میگی هیچی جز درد دل و اینا قرار نیست باشه یعنی نمیتونی با دوستات درد دل کنی و تفریح داشته باشی؟

[فرشته مهربان]

متاسفانه تجربه چنین رابطه ای را داشته ام، میخواهم نظرم رو عرض کنم. دوستی پسر و دختر رو تشبیه میکنم به اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکلی. باهاش خلائی رو میشه پر کرد، ابتدای آن همراه با اوج لذت احساسی است اما در انتها پشیمانی و سرخوردگی بدی به همراه داره. در طول این رابطه طرفین مدام به امید رسیدن به اوج لذت ابتدایی هستند اما هر چقدر بیشتر تلاش میکنند، کمتر به نتیجه میرسند چرا که اساس اینگونه روابط اشتباهه. خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج!

دوستی پسر و دختر میتونه انتهای قشنگی داشته باشه، اما آمار نشون میده احتمال این پایان قشنگ خیلی کمتر از تصور عموم مردمه. اینگونه دوستی ها در ابتدا میتونه معصومانه و بی ضرر جلوه کنه اما به مرور و بدون اینکه طرفین فکرش رو بکنند وابستگی ایجاد میشه و هر دو وارد فاز احساسی میشن. نگید شما از این قاعده مستثنی هستید! در فاز احساسی میدان دادن به منطق خیلی مشکل میشه. مهم نیست چند سالتونه و چقدر ایمانتون قویه، آدم که از مریم مقدس و یوسف که در مقابل وسوسه به خدا پناه میبردند قویتر نیست. نلغزیدن در این مرحله کار حضرت فیله.


راستی، همه درگیر روابط دوست پسر دوست دختر نیستند. اکثر دختر خانمهای این فروم جزو اون همه نیستند... در ثانی، همه اگه کاری رو انجام بدهند آیا خود به خود اون عمل درست میشه؟ مسلماً نه! :-)

[فرشته مهربان]

اولش کوچولو و مسخره است اگر تجربه ی چنین دوستی هایی رو داشته باشین می دونین که کمی بعد از شروع رابطه به حدی پیشرفت میکنه که اصلا در ابتدای امر فکرش رو هم نمیکردین و دست خود ادم نیست و در اخر بجایی میرسه که انسانیته دو طرف زیره سئوال میره مگر اینکه طرفین یا یکی از اونها قصد سوء استفاده ی مطلق داشته باشن که اونوقت انسانیت و اینجور چیزها براشون مهم نیست!
بحثه من یاد اوری به خودم و تمامیه دوستان از جمله شما بود!

راستش و بگم من هم زمانی وارد چنین رابطه ایی شدم اما تنها از زندگیم و اهدافم و ... جا موندم که داستانش مفصله و اینجا هم نوشتم ولی اخرش به این نتیجه رسیدم که این حس تنهایی و نیاز به رابطه با یک جنس مخالف در وجود تمام ادمها هست و یک نیاز طبیعیه اما باید با اون دوست بود یعنی با تنهایی دوست بود!
و به فکر حله مشکلات بود و ادم انرژی خودش رو برای هر کس و ناکسی نگذاره تنها برای کسی بگذاره که می خواد با هاش زندگی کنه تجربه ی من میگه در جامعه ی ما چیزی به نام دوستی دختر و پسر وجود نداره (مگر قصد سوء استفاده باشه)رابطه بین 2 جنس مخالف تنها در صورتی معنا داره که برای ازدواج باشه غیر از اون نه تنها تنهایی ادم رو پر نمی کنه بلکه مشکلات رو هم بیشتر میکنه! یک جوری مثل مشروب می مونه (ما که نخوردیم اونایی که خوردن میگن) وقتی می خوری خوبی ولی وقتی از اون حال و هوا در اومدی تازه می فهمی که مشکلاتت چند برابر شده علاوه بر مشکلات روحی که بیشتر احساس میکنی دچار سر در و... هم شدی!
الان با اینکه بکوب دارم برای ارشد می خونم او هیچ جنس مخالفی در زندگیم نیست صلا احساس تنهایی نمی کنم چون یاد گرفتم که چطور باهاش برخورد کنم و با تجربه ی الانم اگر به گذشته برگردم اون رابطه رو اصلا شروع نمی کنم الان احساس به مراتب بهتری دارم احساس رهایی با اینکه هیچ جنس مخالفی توی زندگیم نیست قبلا فکر میکردم حتما باید رابطه ایی باشه حتی به قول شما یک دوستی مسخره ولی به مراتب راحت ترم، از شما چه پنهون دارم گذشته ی خودم رو دوباره مهندسی میکنم به نتایج خیلی جالبی رسیدم بدونه اینکه ارتباطی داشته باشم با مروره گذشته دخترها رو بهتر شناختم و نقاط ضعفه خودم رو و ....توصیه میکنم شما هم گذشته ی خودتون رو بررسی کنید تا هم مشکلات فعلیتون حل بشه و هم در اینده مشکلاتی از این دست نداشته باشید.

[فرشته مهربان]

روی عنوان مقالات زیر کلیک کنید :


داشتن دوست دختر یا پسر قبل از ازدواج، درست یا غلط ؟


پیامدهای روابط افراطی دختر و پسر پیش از ازدواج؟


روابط و دوستیهای دختر و پسر قبل از ازدواج





.