تنها جرم من دختر بودن!

[غصه]

با سلام
این تایپیک و درست کردم تا مشکلات دخترا و زن های جامعه رو بگم....مشکلاتی که فقط و فقط برای دختر بودن مون هست و میبینیم 10000 دختر توی این سایت دارن ازش عذاب میکشن.... ما دخترا برای ازدواجمون این همه باید سختی بکشیم چرا؟؟؟ چرا باید یا منتظر کسی بمونیم تا یا بیاد دمه درمون و بزنه که معمولا این جور پسرا یا مشکل دارن یا خودشون نتونستن یکی و انتخاب کنن..... که با همچین آدمایی ازدواج کنیم که هیچ علاقه ای تو زندگی نداشته باشیم که الان از این مورد تو جامعه مون خیلی زیاده..... مثله ی زندگی مرده میمونه اینکه بخصوص خانم هیچ احساسی نداشته باشه......یا باید با کسی خودمون میخوایم آشنا بشیم که همه توی این سایت اصرار دارن سریع پسرا جریان و به خانواده ها برسونن ولی تو دوروزمونه هیچ پسری از اول آشنایی این کارو نمیکنه چون میترسه که به اطلاع رسوندن خانواده ها یعنی اتمام همه چی.... اگه باهاش ادامه بدیم بازیچه قرار میگیریم دل مونو به بازی میگیرن ما میمونیمو ی دل افسرده .... میشه بگید ما چجوری میتونیم ی رابطه خوب داشته باشیم؟؟؟؟؟ ما پس چجور فرد مورد نظر خودمون پیدا کنیم ما در اصل هیچ حق انتخابی نداریم .....البته ما حتی بخوایم دو رابطه سالمم شروع کنیم 10000 اسم رومون میزارن به دلیل ترس از آبرو باید همیشه تنها باشیم عشق و تو دلمون بکشیم چرا؟؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟ چرا ی پسر تو دورانه جونیش میتونه هر کاری به اسم پسر بودنش بکنه ولی ی دختر؟؟؟ حتی نمیتونه با کسی که میخواد ؟؟؟؟ مگه جامعه جامعه ی اسلامی نیست مگه برابری حقوق زن مرد نیست حتی مثلا خیانت وقتی ی زن خیانت میکنه سنگ سارش میکنن ولی ی آقا حتی واسه مسخره ترین دلیل اینکه خانمومش نتونسته ی مدت به خودش برسه خیانتش هیچ اشکالی نداره بازم مقصر زنه که بخودش نرسیده....بازم تقصیر کاره زنه!!! مگه ی زن احساس نداره مگه دل نداره مگه منی که ی جونم حق خوشحال زندگی کردن ندارم که الان مثل افسرده ها هر روزم با گریه تموم میشه از همه چی متنفرم روزی 1000 به خودکشی فکر میکنم.... همش میکید خودتون و با هدفای دیگه سرگرم کنید ولی وقتی دلمه من اصلا خوشحال نیست نمیتونم هیچ کاری بکنم دیگه طوری شدم هیچ روم اثر نداره یعنی دیگه بالاتر از سیاهی رنگی نیست!!

[فرهنگ 27]

اون پسری که نتونسته کسی رو پیدا کنه گناهی نداره شاید هیچ دختری اطرافش نبوده،

اتفاقن اونی که با وابسته کردن دختر می خواد ازش جواب بله بگیره مشکل داره وگرنه

کسی که از خودش مطمعن باشه و هدفش تشکیل خانواده باشه از همون اول اجازه

خاستگاری می گیره.به اطلاع رسوندن خانواده ینی اتمام همه چی بهونه ست.طرف

می خواد عشق و حال کنه می دونه اگر خانواده ها بدونن رفت و آمدشون کنترل می شه.

مطلبتم طوری بیان کن که مشمول بخش آزاد نشه.

[Elena1994]

من کاملا درک میکنم

خواه ناخواه اینطوری شده تو جامعه ما پسر تصمیم گیرندس چون اون نیاز میکنه و دختر باید ناز کنه..

دختر حق نداره بره سراغ کسی که دوستش داره ، تنها حق داره کسی که میاد سمتش رو دوست داشته باشه ..

دختر حق نداره ابراز علاقه کنه چون ممکنه طرف پس بزنه ، یا اگه نزنه یه عمر میزنه تو سرش تو منو میخواستی..

- - - Updated - - -

دختر مظلوم ترین موجود تو دنیاست که هیچ کس جز همجنس خودش درکش نمیکنه و نخواهد کرد..

[غصه]

[quote=فرهنگ 27;298187]اون پسری که نتونسته کسی رو پیدا کنه گناهی نداره شاید هیچ دختری اطرافش نبوده،

سلام شما چرا دعوا دارین من نگفتم گناهی دارن گفتم اینجور پسرا از لحاظ موقعیت پایین تری برخواردارن معمولا کسانی نیستن به دل من بشینن......

اتفاقن اونی که با وابسته کردن دختر می خواد ازش جواب بله بگیره مشکل داره وگرنه

کسی که از خودش مطمعن باشه و هدفش تشکیل خانواده باشه از همون اول اجازه

خاستگاری می گیره.به اطلاع رسوندن خانواده ینی اتمام همه چی بهونه ست.طرف

می خواد عشق و حال کنه می دونه اگر خانواده ها بدونن رفت و آمدشون کنترل می شه.

این نمیگم این کار غلطه اتفاقا خیلی خوبه و جلوی خیلی اتفاقای بد و میگیره خودتون خوب میدونین تو این دورو زمونه هیچ پسری این کارو نمیکنه اگه میکردن این همه شکستی احساسی و افسردگی که تو این سایت هست و نمیدیدیم.

مطلبتم طوری بیان کن که مشمول بخش آزاد نشه.

همکاران خودتون این پیشنهاد و دادن که مشمول بخش آزاد بشه که در مورد مشکل جامعه و دخترا و خانم ها صحبت بشه

- - - Updated - - -

[quote=غصه;298202]

اون پسری که نتونسته کسی رو پیدا کنه گناهی نداره شاید هیچ دختری اطرافش نبوده،سلام شما چرا دعوا دارین من نگفتم گناهی دارن گفتم اینجور پسرا از لحاظ موقعیت پایین تری برخواردارن معمولا کسانی نیستن به دل من بشینن......اتفاقن اونی که با وابسته کردن دختر می خواد ازش جواب بله بگیره مشکل داره وگرنه کسی که از خودش مطمعن باشه و هدفش تشکیل خانواده باشه از همون اول اجازهخاستگاری می گیره.به اطلاع رسوندن خانواده ینی اتمام همه چی بهونه ست.طرفمی خواد عشق و حال کنه می دونه اگر خانواده ها بدونن رفت و آمدشون کنترل می شه.این نمیگم این کار غلطه اتفاقا خیلی خوبه و جلوی خیلی اتفاقای بد و میگیره خودتون خوب میدونین تو این دورو زمونه هیچ پسری این کارو نمیکنه اگه میکردن این همه شکستی احساسی و افسردگی که تو این سایت هست و نمیدیدیم.مطلبتم طوری بیان کن که مشمول بخش آزاد نشه.همکاران خودتون این پیشنهاد و دادن که مشمول بخش آزاد بشه که در مورد مشکل جامعه و دخترا و خانم ها صحبت بشه

[majid_k]

سلام. من تو این سایت بیش از ده بار خوندم که دخترا باید منتظر بمونن تا یکی در خونه شون رو بزنه.
چرا؟ کی گفته باید؟ این افکار قدیمی رو بندازید دور. اگر قرار باشه تا آخر عمرتون به حرف خاله و خان باجی ها گوش کنید کلاهتون پس معرکه هست.اگر یه دختر از یه پسر خوشش بیاد به خدا هیچ گناهی نداره قدم جلو بذاره. چد نفر از دوستان من توسط خانمها انتخاب شدن و سالهاست دارن زندگیشون رو میکنن. خیلی هم از اینکه اون خانمها با این حرکتشون در واقع شخصیتشون رو تایید کرده بودن به خودشون می بالیدن.

[نوروزیان.]

مشکل دخترهای ما این است که همه اش حرف ( احساس ) را می زنند. همه اش می گویند پس احساسم چه می شود و یک خواستگار خوب را قبول نمی کنند چون فکر می کنند حتما باید یک دل نه صد دل عاشقش باشند. در حالی که برای ازدواج هیچ نیازی به احساسات غلیظ و اغراق شده نیست. وقتی دو نفر مثل هم باشند بعد از دیدن یکدیگر به هم کشش پیدا می کنند. برای ازدواج علاقه اولیه و کشش لازم است نه آن احساس اغراق شده که زن را به ذلت می کشد. علاقه به مواظبت و وقت گذاشتن و صبر نیاز دارد تا رشد کند درست مثل یک نوزاد. اما دخترهای ما می خواهند از همان اول یک عشق آتشین داشته باشند و ازدواج به وسیله این عشق آتشین که در واقع ( حالت انگیزشی معطوف به هدف است نه یک عاطفه و احساس خاص ) صورت بگیرد.
می دانید علتش چیست ؟ علتش این است که نسل جوان ما نمی خواهد با سختی های زندگی روبه رو شود. نمی خواهد یک چیز اصیل داشته باشد. بلکه دنبال یک زندگی و دوست داشتن اتو کشیده مثل کارتن های سیندرلا و باربی و فیلم های عاشقانه است. در حالی که اینها فقط یک قصه است برای سرگرمی و نباید مبنای زندگی باشد. دخترهای ما فکر می کنند زندگی و ازدواج فیلم هندی عاشقانه است در حالی که ازدواج و زندگی مشترک ترکیبی است از لحظات خوب و عاشقانه و لحظات اختلاف نظر و دلخوری. مهم برآیند این لحظه ها و نتیجه نهایی آن است.
دخترهای ما نمی دانند که این ( حالت انگیزشی معطوف به هدف و وابستگی آتشین ) بعد از مدتی از ازدواج فروکش می کنند و آنها می مانند با واقعیات زندگی . واقعیت زندگی بد نیست اما وقتی کسی دایما در رویاها و احساسات آتشین غوطه ور بوده است و حالا چشمش باز شده است ، نمی تواند آن را بپذیرد. دلش می خواهد ذهنیاتش را جایگزین واقعیت زندگی کند که نمی شود. مطمئن باش چنین کسانی در زندگی به مشکل برمی خورند و تحقیقات هم ثابت کرده است.
برای ازدواج این احساسات که شما می گویی نیاز نیست. بلکه کسی موفق است که( هوش هیجانی ) مطلوبی داشته باشد. چنین کسی است که می تواند یک رابطه عاطفی ارضاء کننده با همسرش داشته باشد و بدون اینکه نیاز به حالت های هیجانی اغراق شده داشته باشد از زندگی و دوست داشتن همسرش لذت ببرد.
بله مشکلات دختران ما از این نوع تفکر که واقعا نمی دانم از کجا آمده است سرچشمه می گیرد. نمی خواهند از اسطوره ها و افسانه های پررنگ و لعاب احساسی که ساخته ذهنشان است دست بردارند و خودشان دلشان می خواهد غرق این رویاها باشند .

- - - Updated - - -

عزیزم شما که می گویی پسرها هر کاری دلشان بخواهد می کنند آیا به این علت نیست که دخترهای زیادی خواهان آن هستند و این اجازه را به آنها می دهند؟ خود شما نگفتید که دخترهای زیادی در محل کارتان خواهان و مشتاق رابطه دوستی با مردی بودند که شما ذکرش را کردید و دائما به او اس ام اس و حرف های آنچنانی و ... می زدند؟ اگر چنین دخترانی نبودند مردها می توانستند این کارها را بکنند؟ البته که نه و البته که در یک رابطه اشتباه دو طرف مقصرند. وقتی دخترها این قدر لباس های زننده می پوشند و آرایش های افراطی می کنند و این طور که گفتید دنبال پسرها می روند تا خوش بگذرانند معلوم است که مردها اجازه هر کاری را به خودشان می دهند.
اگر جنسی خریدار نداشته باشد عرضه می شود؟ البته که نه. این کارهای پسران بی بند و بار هم اگر خواهان نداشته باشد و با عکس العمل تند و قاطعانه دختران مواجه می شد تا حالا ریشه کن شده بود. اما برعکس دائما دارد افزایش می یابد.
عزیزم از ماست که بر ماست.

[غصه]

سلام بر نوپو عزیز، من تمام حرفای شما رو قبول دارم ولی من اصلا نگفتم عشق آتشین میخوام من گفتم کسی باشه که به دلم بشینه منظورم اینه اون جذب و کشش اولیه باشه تا رابطه خوب بتونه شکل بگیره ....در مورد دخترا هم راست میگین حرفتونو قبول دارم ولی چیکار باید کرد تا این اوضاع درست بشه....تا ی دختر بازیچه دست این آقایون قرار نگیره و همچنین رابطه ای رو که میخواد و داشته باشه...........چطوری ؟؟؟؟ نوپو عزیز فک کنم تایپیک قبلی من و خوندین من با این که 2 ماه هست از اون شرکت اومدم بیرون ولی ی لحظم فکرم آزاد نشده دائما خوابشو میبینم یعنی میتونم بگم هر شب حتی ظهرا ......همش میترسم نکنه با کسی باشه نکنه......با این که میدونم هستند کسانی که..... ولی باز دلهره دارم ترس ددارم.....عذابم میده ی لحظه بدیاش میاد تو ذهنم که بهت خیانت کرده آزارم میده ی لحظه باز دلم تنگ میشه باز فکرای .......آخه ما روزی 8 ساعت و باهم بودیم یهنی اون 8 ساعت بهترین لحظات بود............ حالا شدم ی افسرده رفتم پیش روانشناس هیچی فرقی نکردم فقط با گرفتم ویزیتای وحشتناک هیچ فرقی نکردم....تورو خدا کمکم کنید بعضی وقتا تصمیم میگیرم برگردم سره کارم چون چندین بار بهم زنگ زدن برگرد ولی باز میترسم .....من موندم دلم به هیچ کاری نمیره.....

- - - Updated - - -

سلام بر نوپو عزیز، من تمام حرفای شما رو قبول دارم ولی من اصلا نگفتم عشق آتشین میخوام من گفتم کسی باشه که به دلم بشینه منظورم اینه اون جذب و کشش اولیه باشه تا رابطه خوب بتونه شکل بگیره ....در مورد دخترا هم راست میگین حرفتونو قبول دارم ولی چیکار باید کرد تا این اوضاع درست بشه....تا ی دختر بازیچه دست این آقایون قرار نگیره و همچنین رابطه ای رو که میخواد و داشته باشه...........چطوری ؟؟؟؟ نوپو عزیز فک کنم تایپیک قبلی من و خوندین من با این که 2 ماه هست از اون شرکت اومدم بیرون ولی ی لحظم فکرم آزاد نشده دائما خوابشو میبینم یعنی میتونم بگم هر شب حتی ظهرا ......همش میترسم نکنه با کسی باشه نکنه......با این که میدونم هستند کسانی که..... ولی باز دلهره دارم ترس ددارم.....عذابم میده ی لحظه بدیاش میاد تو ذهنم که بهت خیانت کرده آزارم میده ی لحظه باز دلم تنگ میشه باز فکرای .......آخه ما روزی 8 ساعت و باهم بودیم یهنی اون 8 ساعت بهترین لحظات بود............ حالا شدم ی افسرده رفتم پیش روانشناس هیچی فرقی نکردم فقط با گرفتم ویزیتای وحشتناک هیچ فرقی نکردم....تورو خدا کمکم کنید بعضی وقتا تصمیم میگیرم برگردم سره کارم چون چندین بار بهم زنگ زدن برگرد ولی باز میترسم .....من موندم دلم به هیچ کاری نمیره.....

[Elena1994]

سلام. من تو این سایت بیش از ده بار خوندم که دخترا باید منتظر بمونن تا یکی در خونه شون رو بزنه.
چرا؟ کی گفته باید؟

کسی نگفته ، به چشم دیدیم اونم به اندازه موها سر، دو حالت داره :

1- یا طرف پس میزنه حتی اگه برا له کردن غرور هم باشه پس میزنه میگه من خوشم نمیاد ازت

2- ممکنه کلی طاقچه بالا بزاره فکراشو بکنه ازدواجم بکنه ، اما یه عمر میکوبه تو سر طرف که تو منو میخواستیا تو منو میخواستی


مطمئن باشید جلو جمع نگن اینو جلو خانوادها گوش زد میکنن ، جلو خانواده ها نگن جلو خود آدم میگن و این اصلا خوب نیست به قول معروف میگن خودتو به زور انداختی ، جلو دوستان و آشنایان میگن این خاطر خواه من بوده بقیه فکر دیگه میکنن ، در صورتی که ممکنه پسره اصلا هیچی نباشه ولی همین میشه بهونه

شاید اصلا مهم نباشه ولی برا کسی که مثل من فکر میکنه خیلی مهمههههههههه ترجیح میدم هیچ وقت ابراز علاقه نکنم ولی این اتفاقا نیفته ..

تنها کاری که از دست ما تو این مورد برمیاد اینه سعی کنیم طرف مورد نظر رو جذب کنیم ، اما این اتفاق نمیفته و کسانی دیگه جذب میشن که ادم اصلا خوشش نمیاد ( واقا قانون فیزیکه )

مشکل دخترهای ما این است که همه اش حرف ( احساس ) را می زنند. همه اش می گویند پس احساسم چه می شود و یک خواستگار خوب را قبول نمی کنند چون فکر می کنند حتما باید یک دل نه صد دل عاشقش باشند.
نسل جوان ما نمی خواهد با سختی های زندگی روبه رو شود. نمی خواهد یک چیز اصیل داشته باشد. بلکه دنبال یک زندگی و دوست داشتن اتو کشیده مثل کارتن های سیندرلا و باربی و فیلم های عاشقانه است.

بله مشکلات دختران ما از این نوع تفکر که واقعا نمی دانم از کجا آمده است سرچشمه می گیرد. نمی خواهند از اسطوره ها و افسانه های پررنگ و لعاب احساسی که ساخته ذهنشان است دست بردارند

نوپو عزیز من از اون دسته هستم که واقا احساس میکنم تنها باید با کسی باشم که خیلی دوستش داشته باشم..

آدم فوق العاده رویا پرداز سیر در رویاها و افسانه شاه و پریان و کتابا و فیما و ... کلا آخرش اصلا خیلی بد تر از اینا هستم و روانکاوم هم گفت زیادی قوه تخیل داری...

ولی اینقدری منطقی میدونم این دلیل نمیشه هر کس خوبی پیدا شد رو رد کنیم ممکنه به قول شما بعدش کشش بوجود بیاد.

بیا تصور کنیم کسی اومد خواستگاری من ، خوب با تحصیلات خوب ، وضعیت مالی معمولی خوب ، اخلاق خوب و ...

اما ، میشه بگید چه تضمینی وجود داره که ما بعد از ازدواج هم از این آقا خوب و با کمالات خوشمون بیاد؟


من خیلی به این چیزا فکر کردم تجربه ندارم اما به این نتیجه میرسم اخرش میشه مثل خواهر و برادر با تفاوت اینکه اسم زن و شوهر روشونه ، منم آدم لجبازی هستم اگه خوشم نیاد اصلا نمیتونم تحمل کنم با آدمی سر کنم که اصلا هیچ حسی بهش ندارم ، همیشه به این فکر میکردم و یه مشکل بزرگم اینه که رابطه جنسی اونطور که آقایون مشتاقن و میشه گفت خودشونو براش میکشن نیاز اصلیشونه من اصلا خوشم نمیاد اصلا برا من جذابیت نداره و حس تنفر دارم وقتی میبینم بقیه چطوری نسبت به این مساله تشنه هستن ، اصلا نمیدونم چرا ولی فکرشو میکنم با کسی بخوام باشم که ازش خوشم نیاد ، و بخواد بهم دست بزنه اصلا اعصابم خورد میشه من باید چیکار کنم ، مشکل خواصی هم ندارم ، تو محیط اجتماعی بازی بزرگ شدم که به اندازه کافی و انواع مختلف پسر دیدم و اخلاقشون رو هم میدونم ولی ارتباط نداشتم با کسی،ولی با این وجود من این برام شده معضل ، میترسم آینده مشکل داشته باشم اون موقع من حوصله کنار اومدن یا ناز کردن شوهر یا جذب کردن کسی که اصلا خوشم نمیاد رو ندارم اصلا نمیتونم تحمل کنم مجبورم جدا بشم..
از کجا باید بفهمم که من در آینده از این آقا خوشم خواهد آمد یا نه ، از دوست شدن خوشم نمیاد چون وقتی دوست میشن احساس میکنن چیزی که میخوانو بدست آوردن و کافیه برا بدست آوردن جنس بهتری تلاش کنن و طرف رو کنار میزنن..

حالا میشه جواب منو بدید همچین آدمی چیکار باید کنه ، بقیه دوستان هم میتونن نظر بدن

[نوروزیان.]

شما دارای ( سنسور ) هستید. بله. شما دارای یک حس درونی قدرتمند هستید که در وجود هر زنی وجود دارد. توی پرانتز بگویم که مبحث کفویت و موافقت خانواده را کنار می گذاریم. تا راحت تر باشیم. شما فکر کنید کسی هم کفو شما پیدا شده است و خانواده ها هم مناسبند و هم موافق. حالا شما می خواهی بدانی که به این آقا کشش و علاقه دارید یا نه؟
خوب این برمی گردد به احساسات درونی خودتان. باید از خودتان سوال کنید :
1- آیا قیافه اش برایم جذاب است ؟
2- آیا اندامش به نظر من جذاب است ؟
3- آیا وقتی با هم حرف می زنیم از طرز حرف زدنش خوشم می آید و دوست دارم با او هم صحبت باشم یا هم از لحنش و هم از حرف ها و فکرهایش زده می شوم و دوست دارم زودتر برود؟
4- آیا از نگاه کردنش خوشم می آید و دوست دارم به هم نگاه کنیم یا حالت نگاهش زده ام می کند؟
سوالاتی از این دست باید از خودتان بپرسید که مربوط به جذابیت و میزان کشش شما به طرف مقابل است. جوابش یا آره یا نه. شاید ، کمی ، گاهی ، تقریبا و ... به عنوان جواب قبول نیست. یا بله یا نه.
نکته دوم اینکه وقتی کسی از شما خواستگاری می کند ، اگر شرایطش مناسب شما بود اما کشش نداشتید ، باید مدتی به خودتان و او زمان بدهید تا بتوانید تصمیم درست بگیرید. با رفت و آمد گاهی می فهیمد که افکار قبلی تان راجع به آن آقا درست نبوده یا ممکن است جنبه هایی از او ببینید که قبلا متوجه اش نشده بودید.
مثال بارزش فیلم ( یک عاشقانه ساده ) است. که دختری پسری را دوست دارد اما قرار است با کس دیگری ازدواج کند. پسر مورد علاقه دختر هم خوش قیافه است و هم ابراز علاقه می کند. اما پسر دیگر قیافه ای معمولی دارد و چیز جذابی در شخصیتش نیست. اما می خواهد از علاقه دختر مطمئن شود . ناگهان شب قبل از عروسی به خانه دختر می رود و جنبه ای از شخصیتش را نشان می دهد که دختر مبهوت می شود. می گوید این هدیه را من می خواستم سر عقد به شما بدهم اما حالا هدیه عروسی ات با فلانی که دوستش داری. من نمی خواهم به زور زن من شوی. خودم شخصا مساله را به هم می زنم و گردن می گیرم. بگذار بگویند کرامت مرد نبود. مهم نیست. می روم شهر . توضیحش سخت است. اما یک سکانس تکان دهنده است.
اگر بعد از مدتی معین متوجه شدید کشش ندارید ، پس ازدواج به صلاح نیست حتی اگر شرایش مناسب باشد.
نکته دیگر اینکه شما باید بدانید دقیقا چه می خواهید. یعنی چه فاکتوری باید در شخصیت و رفتار و قیافه یک مرد باشد که بتوانید دوستش داشته باشید. خوب طبعا هر چه پسری که به شما پیشنهاد ازدواج می دهد بیشتر دارای این فاکتورها باشد ، علاقه شما بیشتر و طولانی تر خواهد بود.
همچنین باید بدانید که چه خصوصیتی شما را مشمئز می کند. البته سعی کنید این خصوصیات بیشتر از پنج یا شش نباشد. اگر کسی یکی از این خصوصیات را داشت یعنی به هیچ عنوان مناسب ازدواج نیست و شما از او بدتان می آید.
مثلا من از مردانی که سیگار و قلیان می کشند بدم می آید. همچنین از مردی که ازدواج را میدان غلبه و جنگ می داند و فکر می کند اگر کاری برای زنش کند او را پر رو می کند بدم می آید. و البته می دانم این یک خصوصیت فرهنگی است و چه نوع خانواده هایی بیشتر این طرز فکر را دارند.
باید بدانید که از چه خصوصیتی بدتان می آید اما می توانید چشم پوشی کنید. اگر کسی یکی از این خصوصیات را داشت خوب می توانید چشم بپوشید اما اگر سه تا از این خصوصیات با هم جمع شد دیگر نمی توانید او را تحمل کنید و دوستش بدارید.

همان طور که گفتم ما خانم ها سنسور داریم و یک حس درونی داریم و می توانیم با استفاده از آنها راهمان را پیدا کنیم . فقط باید یاد بگیریم از آن استفاده کنیم. پ

و نکته آخر این است که دوست داشتن یک مهارت است و باید آن را بلد باشیم. اگر کسی مهارت عشق ورزی و دوست داشتن را بلد باشد و همسرش را با دقت انتخاب کند ( که توضیح دادم ) می تواند به تداوم علاقه اش مطمئن باشد.

[غصه]

بله حرف شما کاملا صحیح من همین کارو کردم حتی اونایی که اومدن وقتی میدیدم موقعیت خوبی دارن ی کم بیشتر باهاشون صحبت میکردم تا شاید احساسی بوجود بیاد ....ولی هیچ احساسی بوجود نیومده هیچ جذابیتی برام نداشتن..........من میخوام ببینم ما چطور میتونیم با کسی که میخوایم ی رابطه خوب داشته باشیم؟؟؟؟ چطور دخترای جامعه مونم این مشکل و دارن چچی کار کنم چجورا با اونی که میخوان باشن؟؟؟؟ چطور ی رابطه خوبو شروع کنن تا بازیچه قرار نگیرن؟؟؟