به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام مطمعنم که پستم حذف میشه اما بابد بگم
    آقای خاله قزی خودشون یک مرد هستن و هیچوقت، هیچوقت ، هیچوقت نمیتونن آدمهایی مثل من،sahar67,نازگل و بقیه ی خانومهایی که خانواده ی شوهرمون اینجور هستن رو درک کنن. ایشون هیچوقت نمیتونن درک کنن که ما حرفامون از روی خاله زنکی نیست. که ما کارهای بدجنسانه و زیر زیرکی خانواده ی شوهرمون رو با چشم خودمون دیدیم. اینکه رفتارهاشون چقدر در حضور و غیاب شوهرامون با ما متفاوته. اینکه چه ظاهرسازی هایی میکنن. اینکه عاشق پسرشونن و خیلی از اوقات چشم دیدن عروس رو ندارن. آره اونا عاشق پسرشونن و معلومه که جناب معشوق بدیهای اونا رو خیلی کمتر میبینه یا اصلا در حضور جناب معشوق، بدی از خودشون نشون نمیدن که بخواد ببینه...
    نازگل جان هیچوقت بیش از حد از جسم و روح خودت براشون مایه نذار.اصلا این فکر رو نکن که هر چی با اونا خوبتر باشی زندگیت بهتر میشه. من که از زمانی که رابطه ام رو کمتر کردم زندگیم خیلیییی بهتر شده چون کمتر میبینمشون و کمتر عصابم رو خورد میکنن و وقتی عصابم راحته با شوهرم هم بهتر رفتار میکنم و زندگی بهتری داریم. فقط بی احترامی نکن بهشون. یه پستی از جناب مدیر همدردی خونده بودم که گفته بودن حد و حدود باید رعایت بشه الان وقت ندارم تا شب پست جناب مدیر رو پیدا میکنم و اینجا برات نقل قول میکنم.
    ویرایش توسط نیکیا : دوشنبه 05 بهمن 94 در ساعت 13:26

  2. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 05 بهمن 94), ناهیدگل (سه شنبه 06 بهمن 94)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    به نظرم آقای خاله قزی حرف کاملن به جا و درستی زدن.
    واقعا خوندن این تاپیکها برای ما مجردها بسیار مضره.
    همه خانوما با خانواده شوهر مشکل دارن.
    کلن یه چیزو به شما بگم.من بعنوان یه مرد اگه ببینم همسرم مدام مشکل داره با خانوادم و نمیتونه مدیریت کنه و مدام درگیره باهاشون خیلی دلگیر میشم.این کارایی که شما میکنید
    ممکنه الان رو شوهرتون تاثیر نزاره ولی به مرور زمان از سما دور میشه.شاید از همین سادگی شما خوشش اومده و از فداکاری شما در برابر بی محبتی خانوادش.
    همه خانوما مثل هم نیستن که یه نسخه برات بپیچن و به قول معروف شمارو سیاستمدار رفتار با خانواده شوهر کنن.
    هر مردی از یه سری خصوصیات خانمش خوشش میاد.شاید همین سیاستمدار شدن شما خیلی از اون خصوصیات رو از بین ببره.من احساس میکنم واقعا جنگ در گرفته.
    خواهر شوهر شما شاید همون برخورد شمارو در اولین باز کرد پنجره داشته..اینکه مراقب باشه دید نداشته باشه.چرا همه چیزو بد میبینید

  4. کاربر روبرو از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 05 بهمن 94)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    آقای دانی شما هم یک آقا هستید و قاعدتا هیچوقت نمیتونید بپزیدید که خانوادتون که عاشقتون هستن نسبت به همسرتون حس بدی داشته باشن... همه ی خانومها هم لزوما با خانواده ی شوهرشون بد نیستن. مثلا من مادرشوهرم و پدرشوهرم خیلی خوبن و خیلی دوسشون دارم. با خواهرشوهر و جاریهام مشکل دارم. هیچکس هم اینجا به نازگل نگفته که خواهرشوهرش حتما از گفتن پنجره ی باز منظوری داشته. ما بقیه ی رفتارها رو گفتیم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید نیکیا تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 05 بهمن 94)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    متاسفانه هروقت خانومی تو خونواده ی شوهر زیادی زجر میکشه و بهشون انواع اقسام بی احترامی هامیشه و میاد اینجا راهنمایی میخواد بیشتر اقایون و تعدادی از خانومها بدون در نظر گرفتن بعضی مسایل مراجع رو محکوم میکننند من خودم بارها محکوم شدم که از بالا به خونواده ی شوهرم نگاه میکنم در حالیکه اگر اینطور بود حداقل همسرمم باید یه بار این حرفوبهم میزد

    در حالیکه همسر من همیشه بهم گفته ممنونم ازت که در برابر اونهمه رفتار زشت خونوادم اینقدر کوتاه میای

    یکی از دوستان حرف خوبی زد شاید واقعا خیلی از اقایونی که خونواده های محترمی دارن و اینطور رفتارهارو از خونواده هاشون ندیدن نتونن درست قضاوت کنن یا اقایون مجردی که تجربه ی خیلی چیزهارو ندارن خیلی ازین مسایل ناراحت بشن و فکر کنن عروس ها مشکل دارن

    نمیگم همیشه عروس ها خوبنو خونواده ی شوهر مشکل دارن نه خیلی وقتها عروس ها هم واقعا الکی گیر میدنو دنبال بهانه هستن

    اما اینجا من اصلا این احساس رو به این خانوم نداشتم و احساس کردم خیلی ساده هستن و اهل جنگ و دعوا نیستن

    دوستانی که میگید کدوم خونواده ای دوس نداره پسرشو تو لباس دامادی ببینه بیاید تا من بهتون نشون بدم هستن همچین خونواده هایی
    همه مثل هم نیستن همه رو به چشم پدر مادر های خوب و دلسوز بچه ها نبینید

    من هزاران خونواده رو دیدم که باعث ازهم پاشیدگی زندگی ها شدن برید ببینید چند درصد طلاقها بخاطر دخالت خونواده هاست اونوقت نظرتون عوض میشه

    ان شالله هیچ کس گرفتار این بحث ها و رفتارهای این چنینی نشه که مجبور بشه برا حفظ زندگیش ادم دیگه ای بشه اما به همون خدایی که بالای سرمون هست و شاهد برهمه چیز هست هستن خونواده هایی که خون عروس رو تو شیشه میکنن اینجوری فکرنکنید که نیست

    خونواده هایی که از همون اول اول اول بنای ناسازگاری میذارن نه به خودشون نه انتخاب پسرشون و نه حتی خواست و احساس پسرشون احترام نمیذارن و به راحتی میگن ما از اولشم مخالف بودیم و هستیم و کوتاه هم نمیایم اونم با بهانه های واهی

    همیشه گفتن گوش عزیز گوشواره عزیز
    مادر و پدری که نتونن بپذیرن که پسرشون کسی رو دوست داشته باشه و بخواد مستقل بشه و درک نکنه عزیز پسرم عزیز منم باید باشه قطعا این مشکلات هم به دنبالش میاد

    خوش به سعادت دختری که وارد خونواده ای میشه که مورد احترام هست و اهالی اون خونواده اونو دوست خودشون میدونن نه دشمن خونیشون

    خوش به سعادت پسری که خونواده ی عاقل و فهمیمی داره و بازبونو رفتارشون زندگیشو اتیش نمیزنن

    خوش به سعادت خونواده ایی که عروس عاقل و فهمیده و محترمی رو برا پسرش انتخاب میکنه

    راستی به هیچ وجه همراهی خونواده ی دختر اونم اینچنین همراهی هایی به معنی ندید گرفتن خونواده ی پسر نیست من یکی پدرم تا اخرین لحظه مخالف بود و به همسرم میگفت که اینطور ازدواج کردنو مخالف شان خونوادمون میبینه

    اما قطعا پدر من مثل پدر شوهر من نبود که بتونه به هر قیمتی با زندگی دخترش بازی کنه

    پدرم وقتی اشک های منو دید و شنید از زبون خودم که من همسرمو دوس دارم وقتی دید همسرم برا اینکه منو به دست بیاره چطور خودشو به در و دیوار میزنه دیگه سکوت کردو گفت من نمیتونم فردا با وجدان خودم کنار بیام

    نمیتونم مانع ازدواجتون بشم نمیتونم اگر اونها اینقدر اذیتتون کردن و شب راحت سرشونو میذارن میخوابن منم اینکارو بکنم
    تا یه دقیقه قبل عقد من پدرم اشک تو چشماش بود اما حاضر نبود دل مارو بشکنه و به قول خودش دو تا جوونو از هم جدا کنه در نتیجه همه جوره حمایتمون کرد و الانم همسرمو مثل پسرشون دوس دارن و هر روز که زندگی مارو میبینن هزاران بار میگن خدارو شکر که ماهم مثل خونواده ی همسرت رفتار نکردیمو مانعتون نشدیم

    بارها پدرم میگه زمانی که ازدواج کردی به خوشبختیت مطمئن نبودم و دلم میلرزید اما الان روزی هزار بار خدارو شکر میکنم که کمکتون کردیم

    بله اینجور پدرهایی قابل ستایش هستن و نباید دلسوزیشونو جوردیگه ای تفسیر کرد

    ویران کردن کاری نداره همه میتونن بزنن بشکنن و ویران کنن مهم اینه که کسی پیدا بشه که کمک کنه یه زندگی ساخته بشه
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
    ویرایش توسط sahar67 : دوشنبه 05 بهمن 94 در ساعت 18:07

  8. 5 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 05 بهمن 94), maryam.mim (شنبه 14 فروردین 95), نیکیا (دوشنبه 05 بهمن 94), ناهیدگل (سه شنبه 06 بهمن 94), زمستان (شنبه 22 اسفند 94)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نازگل71 نمایش پست ها
    آقای کمال بهتر بود تاپیک قبلیم رو هم میخوندیم بعد نظر میذاشتین


    بعد اینکه خانواده همسرم گفتن ما شرکت نمیکنیم پدر با پدر ایشوو تماس گرفتن ولی پدرشوهر من جواب تلفنشووو ندادن، بعد یه هفته مجدد مادرم با مادرشوو تماس گرفتن ولی فقط توهینو تحقیر شنیدن و اینکه ما از اول هم دخترتووو نمیخواسیم و دختر خالشو واسش در نظر داشتیم

    شوهرمم با خانوادش تماس گرفت و اونا باز گفتن نمیان

    شوهرم همچین دلخوشی از خانوادش نداره، اگه من بخوام میتونم با یه جمله، فقط با یه جمله، کاری کنم که تا آخر عمر باهاشون رفتو امد که هیچ حتی صحبتم نکنه

    اگه من اومدم اینجا تاپیک زدم چون از قهر خدا میترسم اینکه اونا هرقدرم بد باشن پدرومادرن و احترامشون واجبه

    آقای محترم همسرم انقد از خانوادش گله داره که اگه من ازش بخوام باهاشوو قطع رابطه میکنه و نیازی نیس اینجا تاپیک بزنم

    وقتی کسی تو تاپیکی نظر میذاره بهتره کامل تاپیکوی فردو بخونه بعد نظر بذاره، یکی از دلایلی که خودم تاحالا تو تاپیکی نظر نذاشتم همینه، چون وقت ندارم همه تاپیکای فرد رو بخونم و فقط با خوندن تاپیک آخری فرد به خودم اجازه نظر دادن نمیدم

    نظرات کارشناسانه اعضای همدردی رو دیدیم، دیگه تمایل ندارم این تاپیک ادامه پیدا کنه، والسلام


    دلیل این همه عصبانیت چیه ؟؟
    بی قصد و قرض بنا به درخوا ست های مکرر خودت که از اعضا خواسته بودیتو تاپیکت شرکت کننند نظرمو گذاشتم
    من اصلا توهینی به شما نکردم فقط از دید خانواده شوهرت به قضیه نگاه کردم همین

    در ضمن من کی و کجاگفتم که بابات یا مادرت باید باهاشون تماس میگرفتن برای مراسم عروسی؟؟؟؟!!!!!!

    باید بهت اطلاع بدم که تو تاپیک قبلی ات شرکت کردم و برات کامنت گذاشتم
    ولی انگار اینقدر گرفتار بودی که نتو نستی تاپیک خودتو بخونی !!!

    اهان گفتی وقت نداری
    پس اگه یه فرصتی پیدا کردی سری به تاپیک قبلی ات بزن و کامنتی که برات گذاشتم را بخون یا حداقل به تاریخش توحه کن

    در ضمن نازگل این ترس از خدا را در وجودت نگه دار
    تو ناراحتی که خانواده شوهرم عید می خوان بیان خونت و شوهرت باهاشون سر سنگین حرف نمی زنه و اصلا برا همین قضیه داری مشورت میگیری و تاپیک باز کردی

    حالا یهویی میگی می تونی فقط با یه جمله ..... ولی از خدا می ترسی!!!!!

    به نظر من دو تا کار را انجام بده
    1- از این حالت عصبانیت و جبهه گیری سریع بیا پایین

    2- به تاپیک قبلی ات سر بزن (((تا پست منو ببینی ))) و ازم عذز خواهی کن برا این که ندانسته و بدون بررسی باهام دعوا گرفتی و طلبکارم شدی که چرا بدون اینکه به انجا مراجعه کنم برات کامنت گذاشتم
    خیلی رفتار زشتی باهام کردی

    منم متاسفم برا وقتی که اینجا هدر ددادم

    کاش شما قبل از اینکه به خودت اجازه بدی که این برخورد را داشته باشی یه سر به به تاپیک قبل زده بودی

    بعضی از دوستان هم انگار می خوان اتش روشن کنند
    یه جا در مورد برخورد مناسب میگن که در پستهایی که می زاریم رعایت کنیم و برخورد مناسب داشته باشیم
    و در جای دیگه دقیقا پستی را لایک میکننن که برخورد نامناسب و خارج از ادب داره
    شما دوست گرامی موضع خودت را مشخص کن
    ویرایش توسط کمال : سه شنبه 06 بهمن 94 در ساعت 12:57

  10. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلااااام روزتون بخیر شادی

    امروز دوباره تایپیکتون را مطالعه کردم

    تا کی میخای این جوری منفعلانه باشی

    چن روز دیگه هم میان میگن شما به درده پسرمون نمیخوری میخایم دختر خالشو بگیریم بریم خاستگاری

    احترام به بزرگتر واجبه مخصوصا پدر مادر

    شما که نمیخای خدایی نکرده شمشیر بگیری دستت ؟/

    شوهرت داره احترامشون را حفظ میکنه این خیلی خوبه که میخاد رابطه هارو اصلاح کنه ولی خودشم متوجه نیست

    که خانوادش کم کم قدرت تصمیم گیری را ازش میگیرن بهش القا میکنن که این کار را حتما بایستی انجام بدی

    به نظر نمیاد نتونی جواب بدی خودتوپشت اینکه ماساده ایم یکرنگیم پنهان کردی

    فکر میکنی پشت سرت میگن چقدر این خانم خوبه ؟؟

    این رفتارا همش عدم روراستی رو میرسونه ؟

    به نظر خودت تاکی میتونی دوام بیاری یک ماه دو ماه یکسال ؟

    میخای زندگیتو حفظ کنی خوب نیست که همیشه بی تفاوت باشی نسبت به کارهاشون توهیناشون

    شما دقتت پایینه یا ممکنه از اونایی باشی که کمتر به دل میگیرن که اگه این جوری باشه

    باید کلا فراموش کنی ؟ که نمیکنی اره عزیز تو دلت مونده چه جورم

    مواظب باش که یه بارگی فوران میکنه بعدش جمع کردنش سختره

    چن وقت که گذشت خودت کم میاری شروع میکنی گیر دادن به همسرت

    اونم مطمئنن اوایل تحمل میکنه بعد کم کم میشه مایه دعوا واعصاب خوردگی هردوتون که اصلااااا درست نیستش

    اینکه گفتین در مقابل باز بودن پنجره چیزی نگفتین و دوم رفتین خاهرشو همراهی کردین خیلی خوب بوده اینجا همسرت متوجه شد که رفتارش ما

    درقبالشون صحیح هستش

    در مقابل خانواده همسرتون خودتوخییییلی شاد وخوشحال نشون بده زیاد همسرتو تحویل بگیر که اتو دسته اونا ندی

    حتی وقتی دستاتو بستن آآآآآانقدر بلند بخند که دشمنت شک کنه به بسته بودنه دستات...!!!!

    شما در مورداین موضوع که قراره برات عید مهمون بیاد اصلاااا مخالفتی نشون نده و تونستی خودتو خوشحال تر مشتاق تر نشون بده

    قرار نیست که بهشون بی احترامی کنی قراره شخصیت خودتوحفظ کنی برا خودت ارزش قائل بشی حتی شده در مقابل شوهرت برنامه ریزی کن

    چون باعث میشه همسرت خوشحالتر بشه
    پس از امروز نسبت به هر توهینی صحبتی بی تفاوت نباش نمیگم جنگ به پا کن باید ازراهش وارد شی تا موفق بشی

    این لینک هارو بخون خیلی کمکت میکنه مخصوصا آداب گفتگو راهکار میده تابتونی بدون دغدغه باهمسرت صحبت کنی
    اعتماد به نفس

    http://www.hamdardi.net/thread-21813.html

    http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

    http://www.hamdardi.net/thread-30336.html

    http://www.hamdardi.net/thread-27962.html


    http://www.hamdardi.net/thread-25465.html
    موفق باشین

  11. کاربر روبرو از پست مفید سها** تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 07 بهمن 94)

  12. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام
    فک می کنم شما و خانواده اتان طوری رفتار کردید که به خانواده همسرت این فکر القا شده که با هر ترفندی هم که باشه دختر ما باید با این پسر ازدواج کنه
    مشکل اینه که خانواده مرد در ایران کلا احساس می کنن چه بزرگواری کردن که دختر مردم رو گرفتن
    خود به خود این فکر رو دارن تو دیگه تکمیلش نکن
    سعی کن آرام برخورد کنی و مودبانه پاسخشون رو بدی

    تمرین کن چی می گن و تو یه جمله دهن پر کن و البته مودبانه بهشون پاسخ بده

    یه بنده خدایی می گفت مادرشوهرم خیلی طلاهاش رو به رخم میکشیده
    ولی من از درون خرد میشدم
    تا اینکه یه روز دوستم بهم گفت بهش بگو

    زن جوان طراوتش به چهره اش و زن پیر طراوتش به طالاهاشه
    هم مودبانه است و هم دندان شکن

    موفق باشی

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 16 شهریور 97 [ 17:30]
    تاریخ عضویت
    1392-9-22
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    62

    تشکرشده 46 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من یک خانم همونطور که انتظار داره شوهرش با خانوادش خوب باشه باید متقابلن همین رو برای شوهرش بخواد. درسته خانواده همسر شما خیلی به شما بد کردن البته باید حرفای اونها رو هم شنید اما اینجا کار ما قضاوت کردن نیست ما باید راه درست رفتار کردن رو یاد بگیریم. به نظرم شما تا الان خیلی بزرگوارانه عمل کردی، حالا که همسرت در هرصورتی پشتته و اینو بهت اثبات کرده نزار به خاطر حرف خواهر شوهر یا مادر شوهر رابطتتون خراب بشه... ممکنه بیان چندتا تیکه هم بارت کنن اما شما محترمانه جوابشون رو بده نه منفعل باش نه بی ادبی کن. باور کن خیلی کار خوبی میکنی که به خاطر حرفای خانواده شوهرت نمیای یقه شوهرتو بگیری و اذیتش کنی.... کاش خانم من هم این اخلاقو داشت... الان به جایی رسیدم - به خاطر همین بحثا که خانمم اومده یقه منو گرفته چرا خواهرت این حرفو زد چرا پدرت اینطور برخورد کرد و بعدش بحث و دعوا - که تحمل هردومون به شدت اومده پایین و تقریبن به جدایی رسیدیم. من هرچه سعی کردم نتونستم این سازگاری رو ایجاد کنم و الان دیگه بریدم... خانم من در صورتی میخواد با خانواده من ارتباط داشته باشه که هرمسعله ای پیش اومد خانواده من باید بیان ازش عذرخواهی کنن... حالا ریز زندگی من در تاپیک هام هست... میخوام اینو بهت بگم هیچوقت سعی نکن مانع همسرت بشی برای ارتباط با خانوادش چون به هر حال ریشه شوهر شما همون خانواده هست و یک مرد خانمی رو میپسنده که ارتباط خوبی رو با خانوادش برقرار کنه اگه خانوادش بد باشن اون میبینه و بزرگواری شما بیشتر براش اثبات میشه و عشقش چندبرابر میشه... بزار خودش تصمیم بگیره ارتباط باشه یا نه...
    موفق باشی

  14. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    نازگل عزیزم من کاملا شما رو درک میکنم و فقط کسی میتونه شمارو درک کنه که این موضوع رو خودش تجربه کرده
    نمیدونم چرا همه از یه عروس خام و کم سن و کم تجربه توقع دارن با درایت و فهمیده و بخشنده و بزرگوار و ... باشه ولی از یه پدر و مادر با اون همه تجربه و سن نه
    مگه غیر از اینه که احترام احترام میاره؟چندبار میشه در برابر بی احترامی های خانواده همسر سکوت کرد؟
    بنظرم بهتره بجای اینکه کتابی حرف بزنیم یکمی واقعیتو درک کنیم نه اینکه کسی رو که از غصه به این تالار پناه اورده دل شکسته کنیم.فرق ما با خانواده همسرشون چیه؟
    قطعا کسی که تند صحبت میکنه و نازگل رو محکوم میکنه قطعا خودش شبیه به خانواده همسر نازگله
    بیاین راهکار بدین نه اینکه بگین چرا پدرت عروسی گرفت؟چرا اینجا درد و دل میکنی؟چرا ناراحت میشی؟؟؟؟؟؟؟؟ناراحت نشیم؟مگه عروس یه خانواده شخصیت و خانواده نداره که هرکسی به خودش اجازه بده به دختر طفل معصوم بی احترامی کنه چرا؟چون عاشق پسرمی؟چون زنش شدی؟چون پسرمو از ما گرفتی؟
    کاش این خانواده شوهر با اون همه سن و تجربه دست از بچه بازیشون بردارن تا کی؟؟؟؟؟
    بله اینجا اکثرا خانما میان از مشکلاتشون با خانواده شوهر صحبت میکنن؟پس کجا برن صحبت کنن؟اینجا سایت مشاوره هست یا نه؟
    نازگل جان منم دقیقا شرایط شما رو دارم و خودم درک کردم که یه مادر شوهر چقدددددددر میتونه بی انصاف و بی معرفت باشه و چقدر نیش و کنایه هاشون تلخه.مگه ادم چقدر عمر میکنه که بشینه توهینای دیگرانو تحمل کنه و دم نزنه؟
    من تنهار راهی که برا خودم پیدا کردم فقط این بود دوری و دوستی.هرچی دورتر باشی ارامشت بیشتره
    با شوهرت درد و دل نکن درمود خانواده ش فقط خوبه که در جریان باشه گاهی
    چند بار نسبت به بی احترامی هاشون سکوت کن ولی اگر حس کردی حد و حدود خودشونو رعایت نمیکنن خیلی محترمانه جوری جواب بده که متوجه شن همه چیو حس میکنی و فقط داری احترام نگه میداری و بذار احساس خطر کنن که هرکسی میتونه بد باشه و شما خانمی که سکوت کردی.سعی کن دوری و دوستی رو برقرار کنی و حرفای بی ارزششونو نشنیده بگیری

  15. 2 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 26 بهمن 94), اسیر سرنوشت (شنبه 22 اسفند 94)

  16. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 16 شهریور 97 [ 17:30]
    تاریخ عضویت
    1392-9-22
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    62

    تشکرشده 46 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم گل گتدم راهنمایی های خوبی داشتن، محترمانه جوابشونو بده... من از موضوعی حرف زدم که ازش اسیب دیدم. مشاور ما همش میگه رابطه دو طرف داره مثل رابطه شما با خواهر شوهر یا هر کس دیگری.. اگر این رابطه مثلثی شد مثلن شما شوهرتو اوردی وسط اونوقته که همه چی خراب بشه... توروخدا خانم ها و اقایون تالار همدردی، به خاطر نفر سوم همسرتونو اذیت نکنید.. شما خانم محترم اگه با خواهرشوهر مشکل داری نیا پیش شوهرت از خواهرش بد بگو، چون که ممکنه اون بار اول و دوم چیزی نگه ولی در نهایت صبرش تموم میشه و دعوا میکنه می دونید چرا چون که حتی اگه خواهرش یا مادرش بد عالم باشن به هرحال 20 یا 30 سال کنار اینها بوده نمیتونه تحمل کنه کسی مدام در گوشش ازشون بد بگه... پس یکم سیاست به خرج بدید... شما ازش دوری کن ولی انتظار نداشته باش همسر شما به خاطر شما دست از خانوادش بکشه و قطع ارتباط کنه... هر مرد یا زنی به خانوادش نیاز داره اگه این نیاز به هر دلیلی براورده نشه میشه منبع ناارامی و کشمکش در زندگی... اینارو با تجربه میگم عزیزان


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جشن عروسی بگیرم یا نه؟
    توسط رویاا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 31 اردیبهشت 93, 16:29
  2. اختلاف با همسر درمورد محل زندگی بعد عروسی
    توسط بهار67 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 92, 10:29
  3. پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 بهمن 92, 16:58
  4. عروسی یا سفر خارج از کشور؟
    توسط asal-v در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 20 مهر 92, 21:40
  5. راه حل جالب برای یک مشکل به دو روش آمریکائی و روسی !
    توسط baran.68 در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 اردیبهشت 89, 23:36

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.