به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 اسفند 96 [ 08:20]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    68

    تشکرشده 183 در 65 پست

    Rep Power
    29
    Array
    به نظرم اصن این طوری نیست که میگی آقای مدیر.
    حاضرم با عشق ازدواج کنم و تهش طلاق باشه تا بخوام با عقل ازدواج کنم و بعد خودم رو راضی. ادم ها یک بار زندگی میکنند فقط .
    شما همه چیز رو مثل کمنیست ها توی یک چهاچوب و قوانین خشک و حوصله سربر میزاری. مثل پیشنهاد من.

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 شهریور 94 [ 14:37]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    700
    سطح
    13
    Points: 700, Level: 13
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم با نظرت موافقم....تا اونجایی که من میدونم اینجا عاشقی قبل ازدواج نهی شده... و ازدواج رو یک پدیده منطقی و معامله ای مینینن. یعنی حساب کتاب باید بکنی ببینی طرف به دردت میخوره یا نه و توی اشنایی هم نباید علاقه ای ایجاد بشه چون باعث میشه درست تصمیم نگیری. حالا علاقه قراره بعد ازدواج ایجاد بشه.. اگه ایجاد نشد چی؟ تضمینی هست؟ نه نمونه اش رو خیلی تو همین سایت دیدم که میگی ازدواج کردم ولی احساسی ندارم.میان میپرسن بهتر میشه بعدا یا نه!!!.... مثل حرف مامان من میمونه. بعد عقد علاقه ایجاد میشه چون رابطه جنسی وابستگی ایجاد میکنه و علاقه!! حالا این علاقه که بر اساس وابستگی و رابطه جنسی هست به درد میخوره؟! اگه یه اتفاقی تو اینده بیفته مثا یه بیماری یا تصادف که نتونی رابطه برقرار کنی اون علاقه از بین میره.... به نظر من ازدواج یه مسئله احساسیه که منطق ردش نکنه..یعنی احساس و عشق شرط لازمه ولی کافی نیست. و به هر قیمتی نباید ازدواج کرد چون طرف رو دوست داریم.. خونوادت اگه مخالفن باید ببینی دلیل مخالفت چیه. ببین منطقیه یا نه؟ شرایط مخالفت قابل تغییره یا نه؟ البته منطقی بودن علت مخالفت یا موافقت تو ادمای مختلف فرق داره.. کلا منطق تو ادمای مختلف فرق داره.مثلا یکی مثل من اینه که قبل ازدواج بهنره با طرفت اشنایی بلند مدت زیر نظر خانواده داشته باشی حداقل 6 ماه! ( فکر میکنم 6 ماه اشنایی برای 60 سال زندگی خیلی کم هم هست!!) ( اسمشو دوستی نمیزارم چون اسمش بار منفی داره ) ولی خیلیا مثل خونداده من میگی بیشتر از 1 ماه نباس باشه اونم فقط تلفنی چون بیرون اشنا میبینه نمیدونه که قصدتون ازدواجه، ابرومون میره! یا اگه به نتیجه نرسیدین بعد 6 ماه چی؟! مینونی به هم بزنی؟! علاقه های ایجاد شده رو بزاری کنار؟! خاستگار بعدیت نمیاد بگه این دوس پسر داشته؟! انوقت هیچکی دیگه سراغت نمیاد..جفتشون حرفاشون منطقیه...یا مثلا یکی میگه دامادم اگه فعلا شاغل نیست مشکلی نداره چون جربزه کارو داره بعدا کار پیدا میکنه ولی یکی دیگه میگه نه حتما باید همین الان دستش تو جیب خودش باشه.اگه کار پیدا نکرد چی!... به نظر من باید خونواده ها یاد بگیرن که ازدواج بچه هاشون به بچشون مربوطه و تصمصم گیرنده اصلی فرزندشونه نه خودشون... وقتی دو نفر با شرایط حاضر مشکلی ندارن سنگ جلو پاشون نندازن. نظرشون رو بگن ولی تصمیم نهایی رو به عهده بچشون بزارن.. وقتی اینقدربه بچتون اعتماد ندارین که تو تصمیم گیریش شک دارین ،اگه بچشون اینقدر عاقل و بالغ نیست که واسه ازدواجش تصمصم درست بگیره یعنی اصلا وقت ازدواجش نیست و نباید اصلا خاستگاری بره یا ببینه!!! ان رو هم باید بدونن که این دو نفر همدیگه رو بیشتر میشناسن تا مثلا خونواده دختر بخاد پسره رو بشناسه. این د نفرن که ساعتها راجع به ملاکاشون و نظراشون با هم حرف زدن . خوناده در حد سلام علیک و یه مهمان پسر رو میشناسه. دختر و پسر قراره با هم زندگی کنن نه پدر دختر با پسره، پس نیازی نیست ملاکهای پدر دختر با پسره یکی باشه، اونی که قراره یکی باشه ملاکای دختر و پسره!!!

  3. 2 کاربر از پست مفید tanha2 تشکرکرده اند .

    kimia fall (پنجشنبه 05 شهریور 94), سرشار (شنبه 24 مرداد 94)

  4. #13
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    شنبه 15 اردیبهشت 03 [ 18:10]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,426
    امتیاز
    287,490
    سطح
    100
    Points: 287,490, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,591

    تشکرشده 37,095 در 7,008 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shivaram نمایش پست ها
    به نظرم اصن این طوری نیست که میگی آقای مدیر.
    حاضرم با عشق ازدواج کنم و تهش طلاق باشه تا بخوام با عقل ازدواج کنم و بعد خودم رو راضی. ادم ها یک بار زندگی میکنند فقط .
    شما همه چیز رو مثل کمنیست ها توی یک چهاچوب و قوانین خشک و حوصله سربر میزاری. مثل پیشنهاد من.
    با سلام
    انسانها اختیار و انتخاب دارند که به چه نحوی زندگی کنند یا ازدواج کنند.
    ما هم صرفا می توانیم درست و غلط را که حاکم بر این فرایند ازدواج هست توضیح دهیم.اما عمل به آن به خود مراجع بر می گردد.
    طلاق 1 درصدی به بیش از 50 درصد رسیده است که عمده ترین علل آن نگاه اشتباه به ازدواج هست.

    البته حرف مرا تحریف نکنید.
    هیچکس با کسی که دوست نداشته باشد ازدواج نمی کند.
    از زمانهای قدیم هم
    پسر خواستگاری می رفت و هر کجا به دلش می نشست مراسم خواستگاری و شناخت ادامه پیدا می کرد.

    اصلا تا وقتی که دو نفر به دل هم ننشینند فرایند شناخت شروع نمی شود.

    بحث سر چیز دیگری هست.
    این میزان علاقه ابتدایی غول عشق نیست. جوانه عشق هست.
    فرایند های شناخت و معیارهای صحیح شرایطی برای رشد روز افزون این جوانه هست به نحوی که روز به روز عشق در این زندگی تزاید یابد نه اینکه مثل یک قالب یخ اولش شروع شود (که معمولا ذهنیات طرفین، تخیلات طرفین و جسم و عاطفه و شهوت طرفین هست)، و به مرور آب شود و از بین برود.

    مگر دختر و پسری که قبل از فرایند شناخت و بررسی معیارها عاشق و شیفته هم هستند ، عاشق چی هستند؟
    پسر که خوشگلی چشمون، و لب و بین و قواره و هیکل و نحوه حرف زدن را می پسند. دختر هم موقعیت های اجتماعی و کلاس طرف و پول و نگاه پسره.....
    اینها جذابیت یکباره می آورد.

    ما این مهم را در مقالات زیادی توضیح دادیم که اینجا تکرار نمی کنم. از جمله:

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  5. 11 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 29 شهریور 94), baitollah-abbaspour (شنبه 24 مرداد 94), فدایی یار (یکشنبه 25 مرداد 94), یاس پاییزی (شنبه 24 مرداد 94), نیکیا (شنبه 24 مرداد 94), همت 1400 (شنبه 24 مرداد 94), من او (شنبه 24 مرداد 94), مصباح الهدی (سه شنبه 03 شهریور 94), دختر بیخیال (دوشنبه 30 شهریور 94), سرشار (شنبه 24 مرداد 94), عشق آفرین (شنبه 24 مرداد 94)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام. ضمن تایید سخنان مدیر عزیز میشه به قولی اینچنین گفت که :

    عشق مانند نواختن پیانوست. ابتدا باید قواعد رو فرا گرفت ، سپس با قلب شروع به نواختن کرد.
    من آزادی عشق رو قبول دارم. اما خداییش چند درصد ما با مفهوم عشق آشنایی داریم. اگر آشنا بودیم عشق رهایی بخش بود نه اسیر کننده.
    امروزه خیلی چیزها به جای عشق بر ما مشتبه شده، خودخواهی و خواهش نفس عشق نام گرفته، حسادت و مالکیت گرایی، کمبود محبت، هراس، حتی بیکاری عشق نام گرفته.
    ما اگر عاشقی رو بلد بودیم اونوقت میفهمیدیم عشق و احترام ، عشق و گذشت ، عشق و آزادی در تضاد هم نیستند.

    به نظرم بی حکمت نیست قلب در قفس (قفسه سینه) محبوسه . چون اگه آزادش بزاری به تباهی متمایل تره تا سازندگی :)))
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  7. 5 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 29 شهریور 94), یاس پاییزی (شنبه 24 مرداد 94), مدیرهمدردی (سه شنبه 03 شهریور 94), مصباح الهدی (سه شنبه 03 شهریور 94), اعجاز عشق (شنبه 28 شهریور 94)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 آبان 94 [ 00:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    500
    سطح
    9
    Points: 500, Level: 9
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    65

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسپاس از همه خصوصا مدیر همدردی ومصباح الهدی.
    خیلی دقیق به پیام های تاثیرگذارشما توجه کردم .واقعا سایت بسیارمفیدی هست

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 آبان 94 [ 00:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    500
    سطح
    9
    Points: 500, Level: 9
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    65

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعيتش اين اقاجون ١٠ماه ازمن كوجكتربودن همين باعث شد من حساس بشم مثلا بسراي ٥سال بزركتروواقعا نميبسندم!!!!!!
    مثلا ايشون خيلي لاغربودن من ديكه از آدم جاق متنفرشدم!!!!البته قبلا هم اين ويزكيهارو دوست داشتم.ماتودانشكاه باهم صحبت نميكرديم ولي هميشه نكاهمون بهم بود همين مساله بارهاتوذهنمه !!!!!!!!
    دوستم ميخواست باهاش تماس بكيره ازش باخبربشه ولي دسدم درشان من نيست بيكيربشم يعني اكرم بشه وبياد من بزوراوردمش اصلا اكه زن كرفته باشه آبروم ميره!!!!!
    يميدونم ويزكيهاي خوبي دارم كه واقعا ميفهمم كاهي اوقات خاص هستم ولي هميشه جشمم بشت سرشه تمام ويزكيهاشو بهترين ميدونم ملكه ذهنمه!!!!
    تازكيام بازم خواستكاراومده ولي باسختكيريام خودمم داغون ميشم!!!
    بعضي وقتا يه خواستكار انقدموقعيتش خوبه كه بانه كفتن من همه خانوادم باهام تا يه هفته قهرميكنن.
    يروزايي عاقل ميشم ولي بعضي وقتا بازم ميرم سربله اول.مشاوره خوبي دارم كه بيششون ميرم.
    روزايي كه بادوستامم اونهام حرف اون روزامو ميزنن بيشتردلم ميكيره.

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 آبان 94 [ 00:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    500
    سطح
    9
    Points: 500, Level: 9
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    65

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    كسي نيست اينجا منو راهنمايي كنه؟؟؟؟؟؟؟؟

  11. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 18:44]
    تاریخ عضویت
    1394-4-12
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,999
    سطح
    26
    Points: 1,999, Level: 26
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین درصد بالایی از پسرا براشون من با تو فرق نداریم. و را حت میتونن بعد از سه چهار ماه طرفشون رو فراموش کنن و راحت عاشق یکی دیگه بشن
    یه تعدادشون هم اصلا تو کار عاشقی نیستن و از خیلیا خوششون میاد . یعنی راحت باهات قطع کنن اگه کسی دیگه با ویژگی های مثبت ببینی جذبش میشن. چون کمتر احساساتی هستن و احساساتشون با ما فرق داره

  12. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    خوانواده شما به چه علت ایشونو رد کردن ؟ بیکاری ؟ فک میکنی بیکاری زیاد مهم نیست ؟ 100% از فاکتو های مهم زندگیه ... موقعی که چشمات باز میشه دیگه عشق نمیبینی یه ادم بیکار میبینی ... ینی الان اگر تصمیم به ازدواج گرفتی باید بپذیری که با یک ادم بیکار ازدواج کردی شایدم بعدا کار پیدا کنه شایدم نکنه ...

    حرفای مدیرو قاب بگیر .. اینا همش تجربست .. فک میکنی این همه طلاق واسه چیه؟ کسایی دیدم اول زندگیشون واسه هم میمردن !!!! بعد از 10 سال زندگی دارن جدا میشن .. دیگه خبری از اون احساس نیست .. خودمم بعضی هارو میبینم باورم نمیشه که دارن جدا میشن اونجور عاشق و معشوق بودن ... اینا همه فیلم هندیه شک نکن ..

    ببین معیاراش با تو جور در میاد یا نه .. اگه نمیاد بیخیالش شو ... دیگه 28 سال سن به درجه ای از پختگی رسیدی بتونی منطقی تر فکر کنی اما تجربت کمه ... احساس هم یه فاکتوره اما نه کورکورانه ... قابل توجه دوستانی که میگن عشق قبل از ازدواجو منع میکنین همش یه چارچوب و قانون دارین بله زندگی باید زیر بناش درست باشه مثل ساختمونه اگه اسکلتش بد باشه فرو میریزه .. ( این حرفایی که زدم خودمم دختر احساسی هستم اما الان چشمامو باز میکنم میبینم از 4 زوج 3 تاشون دارن طلاق میگیرن !)

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط shivaram نمایش پست ها
    به نظرم اصن این طوری نیست که میگی آقای مدیر.
    حاضرم با عشق ازدواج کنم و تهش طلاق باشه تا بخوام با عقل ازدواج کنم و بعد خودم رو راضی. ادم ها یک بار زندگی میکنند فقط .
    شما همه چیز رو مثل کمنیست ها توی یک چهاچوب و قوانین خشک و حوصله سربر میزاری. مثل پیشنهاد من.
    این نظرو خوندم تقریبا شاخ در اوردم ... بحث ترجیح نیست این دو موردی که گفتین جفتش افراط و تفریطه ... خودمون هیچی مگه طرف مقابل بازیچست که با عشق ازدواج کنیم بعد طلاق بگیریم میدونین چه ضربه ای میخوره ادم ... نه خود طرف حتی خوانواده ها!!! مگه خاله بازیه !!!
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  13. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 آبان 94 [ 00:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    500
    سطح
    9
    Points: 500, Level: 9
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    65

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ازهمه همدردياي عزيزم تشكرميكنم جقد دوستاي باشعوري اينجاهست متشكرم.
    اين همه آدم دختراشونو به دانشجو بي كارميدن بالاخره باقناعت ميشه زندكي كرد. اونم جووني بود كه دنبال كاربود حتي برادرم كفته بود براش كارميتونه بيداكنه. الانم من خودم ميتونستم باكارم خرج حداقل خودمو بدم!!!!!!
    راستش سالها بسرخالم خواستكارم بود اون مهندس برق بود خيليييي هم وضع ماليشون خوبه ولي هيج وقت بدلم نشست شايد انقد خردش كردم همه جور واسطه اي فرستادن كه دلم نرم بشه ولي نخواستمش هيج جاهم خواستكاري نميرفت ميدونم اذيتش كردم ولي بالاخره خداهم مهرشوبه دلم ننداخت. اصلا جراخداعشق وتو قلب ماميندازه؟؟؟ميكم يعني الان خانواده من ميبينن باكذشت زمان جيزي عوض نشده من همون من او هستم!!!!!!!
    يكي دوهفته اس يهو به دلم افتاده همكلاسيم زن كرفته نميدونيد جه حال بيخودي دارم اصلا ديوونه شدم!!! از طرفي از خودمم خجالت ميكشم مني كه تاحالا بابسري حرف نزدم انقدخشك وسنكين برخورد ميكنم شايد همه فاميل ودوست وآشنا واسه بسرشون يباري خواستكاري اومده باشن حتي الانم هنوز مورد دارم. انقد باخواستكارام سنكينم بيجاره ها حتي يكيشون عاشق من شده بود به فاميلمون كه مشاوره است كفته بود اصلا نميدونم جطوري دل اين دختروبدست بيارم!! جيزي كه اذيتم ميكنه اينه كه ازدواج كرده باشه!!!!!!!!
    تومحل كارم كه همه مذهبي ان وارتباطي بااقايون نداريم من بابرادرم همكارم!! كلي خواستكاردارم. ولي كاش هيجي خواستكارنبود ولي اين اقابود. ميدونيد من اسمشو تو اين سايت ديدم اصلا اي كاش بافاميل خودش نميومد توسايت!!!!
    منم صفحشوووخوندم ولي ازون سالها ديكه نيومده بود تا جندوقت بيش ديدم آنلاينه!!!!!!!!!!
    ولي ديكه نيومد!
    اصلا بهم ريختم من فراموش كرده بودم ناخودآكاه صفحشوديدم يعني همو سالها مشاورم كمكم كرد فراموش كنم.
    وقتي نوشته هاي اقاي سرشاروديدم وكه جطوري خواستكاري كنه ياداون روزي كه تو دانشكده جلوموكرفت ميوفتم منم باش حرف نزدم كفتم كلاس دارم اونم دوروز بعدخواهرشو آورد!!!! خلاصه خاطرات بدرآدم ودرمياره!!!
    خداشرمنده ام كه محبتت وتقسيم كردم بابنده ات!






    گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی
    کو رفیق راز داری ! کو دل پر طاقتی ؟
    شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت
    شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
    تا نسیم از شرح عشقم با خبر شد ، مست شد
    غنچه ایدربادپرپرشدولی کو غیرتی ؟
    گریه می کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
    دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی
    روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
    کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
    بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
    باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی
    من کجا و جرات بوسیدن لب های تو
    آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی

    فاضل نظری

  14. کاربر روبرو از پست مفید من او تشکرکرده است .

    سرشار (یکشنبه 29 شهریور 94)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه زمانی باید به روانپزشک مراجعه کرد؟؟؟نظرتون چیه؟
    توسط parvaaz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 62
    آخرين نوشته: شنبه 03 مرداد 94, 13:35
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 09 آبان 93, 00:59
  3. واقعا منو واسه ازدواج میخواد ؟؟؟لطفا راهنمایی فوری میخوام
    توسط ستیلا در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 175
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 آبان 92, 12:20
  4. ارتباط دختر و پسر، دیگر دختر نیستم،
    توسط delgirerozegar در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 خرداد 92, 12:48
  5. با پسرها که سر کار هم ول کن ادم نیستن چه کنم؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 آذر 90, 20:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.