مشكل با كتك كاري بد دهني و بي توجهي شوهرم
باسلام خدمت دوستان
من شنبه يه موضوع باز كردم وي بنا به دلايلي بسته شد
نميدونم از كجا شروع كنم
جمعه شب يه دعواي وحشتناك باشوهرم داشتم كه اگه قلبا دوستش نداشتم و بهش وابسته نبودم الان خونه پدرم بودم اون شب ديونه شده بود خيلي منو زد . خيلي .غرور و شخصيتمو خورد كرد ديونه شده بود جوري كه منم وحشت كرده بودم و ديگه آخراش از ترس به خودم مي لرزيدم حتي چاقو برداشتم كه خودمو بكشم كه ازم گرفتشو و همه چاقو ها رو قايم كرد
تقريبا اخرشب باهم دوست كرديم ولي چه دوستي ؟؟
من از اون هنوز كه هنوزه دلگيرم دوس دارم يه آدم ديگه اي بشم
اون برخلاف تا همين چند ماه پيش رابطه جنسيش رو با من خيلي كم كرده و اين منو خيلي عصبي مي كنه و خودش عامل دعوا ميشه
اون مثل قديما با من گرم نيست. خواسته هام براش مهم نيست. حس ميكنم ازم خسته شده
دوس دارم برم خونه پدرم ولي به اندازه دو ساعتم نمي تونم چون خونه و زندگي و شوهرمو دوس دارم دلم ميخواد همش پيشش باشم
تو رو خدا راهي جلو پام بزاريد
دوس دارم از وابستگي بيش از حدم كم بشه
دوس دارم نسبت به رفتارش بي تفاوت بشم
انقده عاشقش نباشم كه اون سو استفاده كنه
دوس دارم به حرفام گوش بوده ولي هيچكدوم نيست