به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

موضوع: استرس و ......

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    استرس و ......

    سلام

    اميدوارم كه حال همه شما دوستان خوب باشه ،
    يه راست ميرم سر اصل مطلب جونم بگه براتون مدتيه به خاطر مسائلي دچار استرس و فشار شدم كه عمدتا هم مسائل كاري هست . البته منظورم از فشار فشار عصبيه اما كلا من از نوجواني تا الان هميشه نرمال فشارم روي 15 بوده حالا نمي دونم اين دوتا ربطي به هم دارن (فشار عصبي و فشار خون ) :P

    اين مدت استرسها و اضطرابم بيشتر شده گاهي يه طرف سرم درد مي گيره و دست وپام هم بي حس ميشن بعضي وقتا هم دچار اختلال هضم و درد معده ميشم البته خيلي كمه ( نگران نباشيد فعلا زنده مي مونم البته اگه عمري باشه )

    و اما چرا استرس و فشار و اضطراب ؟

    مدتيه به خاطر ادامه تحصيل و پيشرفت در كار و زندگي ( شخصا علاقه دارم در تهران زندگي كنم ) پيگير انتقاليم به تهران هستم اما متاسفانه مسئولين اداره خيلي سخت مي گيرن البته يكساله كه قولهايي مي دن ولي دائم زير حرفشون مي زنند اين اواخر اين تنشها حتي باعث درگيري لفظي با مسئولينم شده كه منجر شده اونا بيشتر لج كنن
    هي ي ي ي روزگار ببين با چه اخمخاي لجبازي همكار شدم
    الان تو محيط خونه تقريبا راحتترم ولي بازم به خاطر مسائل ازدواج قبليم كه منجر به جدايي شد رابطه م با فاميل خوب نيست و تنهام گذاشتن - نه من رغبتي دارم براي بهبود روابط نه اونا قدمي بر مي دارن مادرم هم كه بنده خدا زن ساده و ساكتيه و كاري به چيزي نداره خودشم مريض احواله ولي مي دونم كه زياد دل خوشي نداره كه من تنهاش بزارم و برم تهران خودشم كه تهران بيا نيست ميخواد پيش فاميلاش بمونه و خود اين مسائل خانوادگي هم باعث بوجود اومدن استرس و فشار ميشن . اوضاعم كلا پيچ در پيچه از طرفي آدمي نيستم كه بتونم تنهايي زندگي كنم !!
    ببينيد دوستان من اينو مي دونم كه نبايد به مشكلات فكر كرد بايد همه چيز رو به دست خداوند مهربون و حكيم سپرد و دعاها و توصيه هايي كه براي رفع استرس و... رايج هست اونا رو هم مي خونم و آرومتر هم ميشم ولي ميگم با اينكه اين مسائل رو رعايت مي كنم و سعي مي كنم شاد باشم و بي خيال و حتي مسائل و توصيه هايي كه در تالار هست و رو اجرا مي كنم اما بازم بهم داره فشار مياد چون الان مدت زياديه كه بلاتكليف هستم يه مثال مي زنم براتون :
    من تقريبا روزي 100 كيلومتر رفت و برگشت مسافت بين محل و كار و زندگيم هست ، واين خودش خيلي خستگي مياره از اونجايي كه من نزديك به يكساله پيگير انتقاليم به تهران هستم و هي با خودم ميگم امروز درست ميشه فردا درست ميشه و اينا هم قول بيخود مي دن بيخود آدم رو اميدوار مي كنن دوباره حرفهاي نا اميد كننده مي زنن به همين خاطر اصلا درصدد نقل مكان به شهر محل كارم نشدم و مجبورم هر روز اينقدر مسافت رو برم وبيام .
    همين خستگيها فشار زيادي بهم وارد مي كنه اين اواخر بعضي وقتا دير مي رسم سركار و كلا يه جورايي روي راندمان كارم تاثير گذاشته ولي از اونجايي كه تو كار اداري راه افتادم مي دونم چطور جواب بازرسين رو بدم و هيچ كار ناتمومي رو دستم نمونده وگاها تشويق هم ميشم اما خودم از خودم راضي نيستم چون مي دونم در شرايط عادي در صورتي كه مشكلاتم رفع بشه چندين برابر بهتر از الان مي تونم كار كنم و به نحو مطلوب كارمو انجام بدم .

    يكي ديگه از مشكلاتم اينه كه از لحاظ فرهنگي و درك و فهم خيلي از آدمهاي دور و برم رو نمي تونم درك و هضم كنم به طوري كه گاها مثلا تو اداره يا حتي محيط زندگي با افرادي كه برخورد مي كنم از برخوردهاي اجتماعيشون و .... مسائل ديگه اذيت ميشم
    اينجا از لحاظ علمي ، فرهنگي ،سياسي حتي مذهبي يا هر چيزي كه فكرش رو بكنيد نميشه پيشرفت كرد همش به روزمرگي مي گذره امكانات هم كم هست فرصتها هم از دست مي ره و كلا نمي تونم همچين جوي رو تحمل كنم شايد به اين خاطره كه من چند سالي تو تهران زندگي كردم و دوباره اومدم اينجا و اين اختلاف فاحش فرهنگي و امكانات و... رو دارم ميبينم برام سخت شده ،الان واقعا نمي دونم چيكار كنم ؟ ؟ انتظاراتم رو بيارم پايين وبا مسائل و مشكلات اينجا كنار بيام و خودم رو مطابق اين محيط بسازم ؟ ( البته اين اصلا باب ميل خودم نيست )
    و سوالات ديگه اي كه دارم
    سوالات پيرامون مسائل كاري :
    بازم تلاش كنم واسه انتقالي يا نه ؟
    خونه رو بيارم شهر محل كارم تا انتقالي درست بشه ؟
    خانوادمو آواره نكنم و شهر غريب نيارم و اين مسافت طولاني رفت وبرگشت رو تحمل كنم ؟
    يا اينكه بزنم اين مسئولم رو درب و داغون كنم كه خيلي اذيتم مي كنه؟


    سوالات پيرامون مسائل خانوادگي

    در خصوص ارتباط با فاميل و بهبود روابط ، در حالي كه غرورم اجازه نمي داد اما تا حدودي بنده روي خوش نشون دادم و گامهايي براي رفع كدورتها برداشتم و كدورت بين فاميلهاي مادري برطرف شد هر چند ارتباط زياد گرم نيست اما با فاميل پدري مشكل دارم چون سعي كردم و روي خوش نشون دادم ولي وقتي ديدم اينا دنبال بهانه هستن و تمايلي به بهبود روابط ندارن ديگه پيگيرش نشدم و گفتم به درك اصلا فاميل پدري نخواستيم از اول هم زياد رابطه اي با هم نداشتيم .


    به نظر شما آيا من بايد به فكر پيشرفت خودم باشم مادرم رو با برادرم و فاميلاش بزارم و برم درسم و كارم رو ترقي بدم و برم جايي كه اذيت نميشم ؟
    يا نه بمونم همينجا پيششون و با همين شرايط كه هست بسازم؟


    اگه حس و حالش رو داشتيد محبت كنيد و راهنمايي بفرماييد منتظر راهنماييهاتون هستم

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: استرس و ......

    به نظرم شما این مدت آسیبهای جدی خورده اید یک مشاور بروید . چرا این کار را نمی کنید ؟!

    به هر حال روابط اجتماعی و خانوادگی و کاری شما متاثر از این اسیبها هستند و شما خودتان باید در ابتدا بدانید واقعا هدفتان چیست و چه می خواهید .

    دوست دارید چه هدفی را دنبال کنید و ا هداف دراز مدت و کوتاه مدت خود را آنالیز کنید به نکات کوچک مثبت و منفی هر قسمت توجه کنید و بهترین راه نوشتن و مکتوب کردن خواستها و اهداف و انالیز آنهاست .

    این راهنمایی کلی است و شما با توجه به شرایط شغلی و تحصیلی و خانوادگی می توانید یک سیاهه از هر یک تهیه کنید .

    اما نکته
    اگر شما تصمیم گیرنده خانواده هستید باید به خواستهای آنها هم توجه کنید اما نه آنها را محدود کنید و نه خودتان .
    در مورد روابط خانوادگی به دلیل سابقه ازدواج و... سعی ما برترمیم است اما اگر نشد بی هیچ حس بدی روابط را در حد معقول حفظ می کنیم .

  3. 3 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (پنجشنبه 28 آبان 88)

  4. #3
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: استرس و ......

    سلام
    با نظر آنی موافقم

    شما به یک مشاوره حضوری نیاز دارید ، تا قبل از اندیشیدن به هر برنامه ای اول از فشارهای وارده تخلیه روحی شوید و به یک آرامش نسبی برسید و در سایه این آرامش برای زندگیتان برنامه ریزی معقول و واقع بینانه داشته باشید .

    توصیه و تأکید بنده به نزد مشاور رفتن است .

    و اما شما که در این تالار حق آب و گل دارید را نمی شود بی پاسخ گذاشت .

    1 - یکی از مهارتهایی که به ما کمک می کند تا در همه حال آرامش خود را در درجه بالا نگه داریم و بتوانیم در مقابل فشارهای روحی مقاوم باشیم و آستانه تحمل را بالا ببریم " مهارت سازگاری " است ، سازگاری با شرایط موجود و در پیش گرفتن راه های منطقی و واقع بینانه اصلاح و تغییر .

    شما اول ببینید با شرایط موجود چگونه می توانید کنار بیایید و آرامش و سلامت خود را حفظ کنید و از عوامل استرس زا پرهیز کنید .

    گاه ما ندانسته برای کمی آرام گرفتن و دور شدن از استرسها و دغدغه ها به کارهایی پناه می بریم که خود فشار روحی وارد می کند ، یعنی به نوعی قوز بالا قوز می شود . در شرایطی اینگونه بهترین کار هیچ کاری نکردن و به خود آرامش دادن و وضعیت موجود را بررسی کردن و با آن کنار آمدنه تا انرژی روحی حفظ شود ، و وقتی خود را اینگونه از نظر آرامش روحی به یک تثبیت نسبی رساندیم ، بدون عجله و با صبر و حوصله ، اهداف و خواسته ها را مد نظر قرار داده و حتی مکتوب می کنیم و بعد به بررسی امکان رسیدن به آن پرداخته و راه کارهای مناسب را لیست کرده و مناسب ترین را در پیش می گیریم . توصیه اینه که در این شرایط از هر کار و تصمیمی که موجب آشفتگی و عمیق تر شدن استرسهاست باید پرهیز کرد.


    2 - مسائل را اولویت بندی کنید و به اساسی ترین و مهمترین بپردازید ، و از فکر کردن و توجه به بقیه بپرهیزید و حتی کمرنگشان کنید . مثلاً مسئله رابطه با فامیل و فاصله پیش آمده ، مسئله اساسی زندگی شما نیست و مطمئن باشید فقط مرور زمان به تنهایی آن را تخفیف خواهد داد . پس نباید ذهن و روح خود را درگیر آن کنید و پریشانیتان را بیشتر کنید .

    3 - به جنبه های مثبت زندگی و بخصوص موارد شاد و خوشایند ، حتی اگر شده خاطرات شاد توجه داشته باشید و به آنها فکر کنید . نگذارید لحظات شما فقط پر از موارد ناخوشایند و گرفتاریها و دغدغه ها باشد ، تمرکز بر مشکلات و ناراحتیها آنها را طاقت فرسا می کند . برای عدم تمرکز روی مشکلات ، برای خود فرصتها و برنامه های فرحبخش تدارک ببینید ( هر آنچه خلاف شرع و شأن نباشد را برای این منظور مورد استفاده قرار دهید ) و به هیچ کس هم برای آفریدن چنین لحظاتی چشم ندوزید ، شما که هنر مند هستید ابزار فراوان برای این کار دارید .

    4 - در موضوع انتقالی هم خود بنشینید و سنگهایتان را با خود وابکنید و تأکید دارم واقع گرایانه و دور اندیشانه ببینید چی به صلاحتونه ، موارد مثبت و منفی آمدن به تهران و ماندن در شهرستان را لیست کنید و ببینید با معیار واقع بینی و دور اندیشی کدام یک می چربد . توجه کنید برای آمدن به تهران و یک زندگی آرام و مطابق میل ، روی احتمالات موافق حساب باز نکنید چون ( احتمال است ) اگر یکیش تحقق پیدا نکند شما را سرخورده و دچار فشار روحی می کند . اگر احتمالی رو هم در نظر می گیرید باید در کنار موارد موافق حتمی باشد و چند احتمال و قریب به اتفاق نیز باشند ( اما موارد مبنایی و اساسی برای این زندگی در این محیط حتماً باید موارد قطعی و پذیرفته شده شما باشد )
    احتمالات مخرب را هم مد نظر قرار داده و خود را برای مدیریت آن پیشاپیش آماده کنید ، که این خود به شما قوت روحی می دهد ، اگر آن احتمال پیش آمد ، که آمادگی مواجهه و برخورد درست با آن را دارید ، بنابراین آشفته نخواهید شد ، و اگر پیش نیامد نشاط روحی شما بیشتر شده و امید و اعتماد به نفستان بالا خواهد رفت .

    5 - در گیر شدن با عواملی که کار ما به دست آنهاست و کار را درست انجام نمی دهند حتی در شدت ناراحتی و عصبانیت ، عدم کنترل هیجان را می رساند . و وقتی هیجان کنترل نشود رفتار تابع آن ممکنه رفتاری باشه که نتیجه اش پیچیده تر شدن کار و حتی دور تر شدن راه ما باشد ، پس در این شرایط صبر و آرامش و کنترل هیجان است که در درجه اول مانع پیچیده تر شدن کار می شود و بعد هم صبر را بیشتر می کند وصبر هم لازمه چنین شرایطیه .

    فکر می کنم پاسخ سئوالاتتان را از میان این بند ها خود می توانید بدهید .

    امیدوارم هر چه خیر شماست با تدبیر درستان پیش بیاید .

    والعاقبه للمتقین

  5. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 29 آبان 88)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: استرس و ......

    آرمان جان بیای تهران استرست چند برابر میشه . سعی کن همونجا که هستی زندگیتو بهتر کنی . این خراب شده به جز ناراحتی اعصاب و ترافیک و گرونی و ... هیچ چیزی نداره .

  7. 5 کاربر از پست مفید digitalman تشکرکرده اند .

    digitalman (جمعه 29 آبان 88)

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: استرس و ......

    یک نکته را که دیجیتال من فراموش کرده پارازیت است همه شهر ی تهران سرشار از پارازیتهایی است که برای ماهواره ها می فرستند و به واقع روی مخ تمام تهرانی اثر گذاشته .آلاینده های هوایی کم داشتیم این هم به لطف پروردگار اضافه شد.

    خودت می دانی که این امواج سرطانی است و بر روی سیستم عصبی تاثیر منفی دارد . ما به جبر در تهران زندگی می کنیم وقتی مجبور نیستی نباید پا به تهران بگذاری .

    تهران شهر مناسب و سالمی برای انتخاب و زندگی نیست .

    شاید فکر کنی میزان در آمدت زیاد می شود و تو باید رشد کنی اما به همان میزان گرانی بیداد می کند ( پول و درآمد بیشتر = خرج و هزینه و برج بیشتر ) پس فرقی ندارد .

    شاید در شهرستان سر 10 هزارتومان بالا و پائین بودن حقوق با کارفرما چانه بزنی ولی با اولین بهانه از کار اخراجت نمی کنند . اینجا سر این رقمها با تو چانه نمی زنند ولی بلافاصله و با اولین نارضایتی کارفرما اخراج می شوی. اینجا ملاحظات اینچنینی وجود ندارد چرا که افراد با سوادتر از تو در صف کار ایستاده اند .

  9. 3 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 30 آبان 88)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    144
    Array

    RE: استرس و ......

    سلام

    آقای آرمان آنچه که لازم بود دوستان گفتند اما من هم چند نکته میگم خدمتتون.

    ببینید برادر من شما الان یه فکری زده به سرتون و هوس کردید برید تهران . این باعث شده که شما انقد از شهرستان و محل کار و مسئولین اداره و حتی فامیلتون ایراد بگیرید و تصمیم بگیرید به رفتن .شما میتونید ادامه تحصیل بدید مثل دیگران .لازم نیست که حتما" خونه و زندگی رو یا ببرید اونجا یا خونواده تون رو رها کنید و تنهایی برید. اگه برای کارشناسی ارشد میخواید درس بخونید هر روز که کلاس ندارید و میشه رفت و برگشت .البته سختی داره اما سختیش به کمتر از کندن از خونه ست. ( با عرض پوزش از دوستان تهرانی ، قصد بدی ندارم ) چرا فکر می کنید تهران محل پیشرفت و فرهنگ و درآمد بیشتره ؟ اونجا شاید حقوق و مزایای بیشتری بگیرید اما هیچ دقت کردید چرا این افزایش حقوق به چه علته ؟ به علت همین گرونی اونجاست از خوراکی گرفته تا کرایه خونه و کرایه تاکسی و آژانس و ... به علت طولانی بودن مسافت ها . شهرهای بزرگتر به مراتب دردسرهای بیشتر و بزرگتری دارن که اینو ساکنین اونجا بهتر میدونن و دوستان تایید کردم و گفتند .
    اقای آرمان اگه قرار باشه بقیه تحصیلکرده ها و امثال شما بخوان شهرستان خودشون رو رها کنن و برن یه شهر بزرگتر پس تکلیف اون شهرستان چی میشه ؟؟؟ کی باید در جهت پیشرفت و بهتر شدم اوضاع اونجا تلاش کنه ؟
    شما جدای از بستگان، اونجا یادگاری دارید یه یادگار که هرجا برید امکان نداره از فکرش بیاید بیرون دلتون براش تنگ میشه . صفا و صمیمیتی که تو شهر کوچیک هست تو شهر بزرگ کمتر پیدا میشه.تا جایی که من شما رو میشناسم ،اگه برید تهران خیلی بیشتر از دیدن و شنیدن و لمس کردن یه چیزهایی ناراحت و آزرده خاطر میشید تا شهر خودتون مطمئن باشید.
    میگن آواز دهل از دور خوشه .شما برای خو دتون یه برنامه هایی چیدید و در نظر دارید اما همیشه همه چیز طبق خواسته و مراد ماپیش نمیره .انوقت اگه چیزی که میبینید با چیزی که تو فکرتون بود و منتظرش بودید مطابقت نداشته باشه ، خدای نکرده سرخورده میشید و احساس شکست میکنید

    شما سعی کنید خونه تون رو منتقل کنید جایی نزدیک به محل کارتون تا برای رفت و آمد اذیت نشید.
    تو این دوره کلا" روابط فامیلی کمرنگ شده و این فقط مشکل شما نیست در ثانی برای حل این مشکل رفتن به شهر دیگه راه حل خوبی نیست . این رابطه به مرور زمان خودش درست میشه .

    خونواده تون که با شما نمیان تهران پس باید تنهایی برید تنهایی زندگی کردن هم برای یک نفر خیلی سخته و اتفاقات ناگوار زیادی منتظر یک آدم تنهاست ! از طرف دیگه خونواده تون به شما نیاز دارن و بدون شما دیگه اون بندگان خدا کاملا" تنها میشن البته خدا رو دارن .
    همونجا سرکار و زندگیتون بمونید اما برای ادامه تحصیل تلاش کنید و اگه شهرستان دیگه قبول شدید انشاء الله میشه هم درس بخونید و هم زندگیتون سرجاش باشه .

    فقط قبل از هر اقدامی کاملا" جوانب کار رو در نظر بگیرید و نسنچجیده عمل نکنید .
    چرا عاقل کند کتری که باز آرد پشیمانی ؟

    سعدی میگه : تا نکنی جای قدم استوار ............پای منه در طلب هیچ کار !!!

  11. 4 کاربر از پست مفید m.mouod تشکرکرده اند .

    m.mouod (شنبه 30 آبان 88)

  12. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: استرس و ......

    با سلام

    ضمن تشكر از دوستاني كه راهنمايي كردند ، بنده تا حدود زيادي به گرفتاريها و مسائل و مشكلات كلان شهر تهران آگاه هستم ، حداقل هفت هشت سالي رو تهران زندگي كردم و با اين مسائل از نزديك برخورد داشتم و با در نظر گرفتن تمامي اين معظلات تصميم خودم رو گرفته بودم اما متاسفانه شغل بنده مانع اين نقل مكان هست و امروز هم جواب قطعي رو گرفتم هر چند خيلي ناراحت و سرخورده شدم اما ديگه تسليم خواست خدا هستم ( جواب اونها اين بود شما اينجا گزينش شديد و همينجا هم بايد مشغول كار باشيد و حداقل تا پنج سال آينده انتقالي ميسر نيست )
    به هر حال از لطف همه شما عزيزان ممنون و سپاسگزارم . سعي مي كنم به همين شهري كه محل كارم هست نقل مكان كنم و همونجا با روحيه بهتر مشغول به كار بشم .
    ببخشيد كه وقت شما رو گرفتم .
    موفق و پيروز باشيد .

  13. 3 کاربر از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده اند .

    آرمان 26 (دوشنبه 03 خرداد 89)

  14. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: استرس و ......

    آرمان عزیز
    می خواستم اینو عرض کنم که همه یافته های آدم نسبت مستقیم با تلاش نداره ، اونی که عزت و قدرت وسربلندی میده خداست.
    من هم حدود 10 سال پیش یه فرصت خیلی عالی شغلی تو یکی از جزایر خلیج فارس برام پیش اومد اما بخاطر کمک به پدر ومادر مسنم اون پیشنهاد رو رد کردم و تهران موندم ، به برکت دعای خیر اونها هم فرصتها و موفقیتها به شکل دیگه ای برام پیش اومد.
    حالا که موندنی شدید یکی از اهدافت رو (مهمترین هدف) انجام کارهای مادرتون قرار بدید، قطعا خیر خواهید دید.
    موفق باشی وپیروز

  15. 5 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 01 آذر 88)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    144
    Array

    RE: استرس و ......

    سلام

    آقای آرمان همینکه مسئولین اداره شما تا این حد برای انتقالی شما سخت گرفتن و مانع شدن ، خودش نشانه حکمت خداست وگرنه انتقالی گرفتن فکر نمیکنم انقدر سخت باشه !.
    اگه ما تو هر کاری هدف مون خدا باشه و رضای خدا بر هر چیزی برامون ارجحیت داشته باشه ، یعنی در واقع در کارهامون اخلاص داشته باشیم ، بدون شک خدا بهترینها رو برامون مقدر خواهد کرد .حالا هر جا که باشیم مهم نیست .خدا به هر کس بخواد عزت میده و هدایت میکنه و هر کس رو بخواد ذلیل میکنه و گمراه .
    وظیفه ما اینه که برای خدا کار کنیم و از خدا مزد بخوایم .این اداره و شرکت و مسئولین هم همه وسیله هستن برای اینکه خدا از کانال اونها روزی ما رو برسونه .
    حالا تصمیم خوبی گرفتید انشاء الله با رفتن به شهر محل کارتون استرس و اضطراب تون از بین میره و آرامش مضاعف به دست میارید .

    انشائ الله در کار و زندگی تون در کنار خانواده موفق باشید

  17. 2 کاربر از پست مفید m.mouod تشکرکرده اند .

    m.mouod (یکشنبه 01 آذر 88)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.