به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آبان 88 [ 21:12]
    تاریخ عضویت
    1388-6-23
    نوشته ها
    99
    امتیاز
    3,699
    سطح
    38
    Points: 3,699, Level: 38
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    181

    تشکرشده 181 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون ناراحت

    سلام
    باتشکر از همه دوستان وهمچنین تشکر فراوان از مدیر با ذوق وصبور سایت همدردی که نوشته های نامطلوب ما را تحمل می کنند

    در زندگی مشترک مواردی هست که که آقایون به آن توجه ندارند یا نسبت به آن بی تفاوتند در حالیکه شدیدا همسرشون رو به فکر واداشته یا ناراحت کرده یعنی میدونن که همچین مشکلی هست ولی فکر نمی کنن اینقدر مهم باشه یا اینکه فکر میکنن دارن کار درستی میکنن خانم ها از این موارد حکایت کنید دلتون رو خالی کنید شاید.............

    همچنین خانم کار هایی رو انجام میدن که سبب ناراحتی همسرشون میشه در حالیکه به انجام اون اصرار دارن به جهت اینکه فکر میکنن کاری درست انجام میدن یا به آن بی توجه اند. آقایون صحبت کنید دلتون رو خالی کنید این یه فرصت خوبیه برای شما شاید....

  2. 3 کاربر از پست مفید arash11 تشکرکرده اند .

    arash11 (پنجشنبه 16 مهر 88)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون نارا

    همسرم این را برای تو مینویسم ..برای تو که سالها ست دور از من هستی ..و این انتخابی بود از طرف تو ....نمیدانی در این سالها چه روزها و ساعتها و ثاینه ها ..و لحظه ها ...آغوش گرمت را آرزو کردم ... و از تنهایی شبها ...با اشک سر بر بالشی خیس شده از اشک و تنهایی سپری کردم ....روز که شد ...بلند شدم بدون اینکه ..سر خم کنم ...به بچه هایم رسیدم ....به خودم رسیم .. زنی خوب و سر به راه بودم ....هر جا رفتم زبان زد بودم ....بلحاظ ظاهر ...بلحاظ مادر بودن ...بلحاظ زن بودن ..بلحاظ همکار بودن ...تو تمام این سالها ی تنهایی من ...سالهای بدون تو بودن ...من .......سعی کردم خیلی رو خودم کار کنم ...خدا رو شکر موفق هم بودم ...ادامه ی تحصیل ....با وجود بچه ها ..و کار بیرون .....و بزرگ کردن بچه هایی بسیار موفق ....خدایا روزی هزار بار شکرت میکنم ...که این توانو بهم دادی .....اما فقط تو ..تو میدونی ...که گاهی چقدر خسته بودم ...چقدر خرد بودم .....چقدر آغوش گرمش را آرزو داشتم ...اما ...فقط بالشی خالی ..کنارم بود ..........و نامی در شناسنامه ام ... و مردی که چند روز ...فقط چند روز در ماه ...بود ...نبودنش چقدر برایم غیر قابل تحمل بود ....اما ..منه پوست کلفت ....تحمل کردم ....به امید روزهای بودنش .....روز شماری میکردم ......وقتی بود .....باز هم نبود .....
    چه شبها که بغضهایم را در بالش ...کنارم ... شکستم ...و دم بر نیاوردم تا بچه ها متوجه نشوند و صدای شکستنم را نشنوند ....
    وقتی قرار بود بیایی ..چه لحظه ها پشت پنجره ی خانه مان منظرت بودم با بچه ها ...زیبا و آراسته ....همه چیز منظم ...انگار نه انگار نبودی ..و مردی در خانه نیست ...تو در قلب من ...و بچه هامان ..همیشه با ما بودی ....
    اما ..وقتی ..میامدی .. دریغ و صد دریغ ...تمام رویاهایم ....سرابی میشد .... و من باز هم در پیله ی تنهاییم فرو میرفتم .....................و با عشق فرزندانم .......زندگی میکردم .....من آن زمان عاشقانه دوستت داشتم ؟؟؟؟
    آرری داشتم ....... تمام همکارانم شاهدند ...وقتی اسم شهری که تو در آنی میامد ..بی اختیار اشکم سرازیر میشد ......همه سعی میکردن حواسشون باشه ...که جلوی من حتی از اون شهر چیزی نگند ...تو هرگز ..از اینها آگاه نشدی .....فرصتی برای گفتن بهم ندادی .......فرصت گذشت و حرف دلم ..نا تمام ماند ......
    حالا که سالها از ان زمان میگذرد ..و ما اینقدر از هم دور شدیم ..ارام آرام ...مردن عشقم را نظاره کردم ......چیزی که هرگز بازگشتی برایش ...نیست ......من ...اکنون زنی تنها ...در آستانه ی فصلی سرد .........
    ....حالا دیگه حتی از دستت ناراحت نیستم ....اصلا .این مسیری بود که سرنوشت برایم رقم زده بود ....با یک سایه زندگی کردن ..................من تو تمام این سالها خودم را پشت بچه ها پنهان کردم ...و با عشق به اونا ...تمام نیازم به عشق رو سیراب کردم .......آه نمیدونی ..چقدر به شانه هات نیاز داشتم ...که سرمو بذارم روش ...گری کنم ...خودمو در تو رها کنم .........تو تمام این سالها ....زنانگیم رو گم کردم ....مرد بودم ..مادر بودم ....و در تنهایی خودم ...پشت هزار توی خیالم زن بودم ...اما تو هرگز نفهمیدی ....هرگز نخواستی بفهمی ...... همیشه از مشکلات فرار کردی ....وقتی نداشتی که برای من تلف کنی ......فرصت ...بودنت کوتاه بود ...نشد ...هر دفعه نشد .......که حرف بزنیم ..... تا آمدم به تو تکیه کنم ...رفتی ...جا خالی دادی ...و من با سر خوردم زمین ...اما
    ...پر رو تر از همیشه ....آرام بلند شدم ....شکسته های ..وجودمو جمع ...و جور کردم ..... خاکهای تنم را تکاندم ....و اشکهای خشک شده بر ..گونه هایم را پاک کردم ....و ...ادامه دادم زندگی را ......تا کسی ...نفهمد ....هنوز بسیاری بغضهای فرو خفته در گلو دارم .....اما دیگر زبان گفتنم نیست ...و توان گفتنم نیست .....................من اکنون ....دورتر از همیشه از تو ......فقط نامت را در شناسنامه ام یدک میکشم ....
    باید بگویم ...و اعتراف کنم ..تو هم مرد بدی نیستی .....ایراد از من بود ....منی که قدرت بینهایت برای تحمل داشتم ....تحمل درد و شکست و شکنج و دوری ....و من اشکال داشتم ...شاید اگر همان بار اول فریاد میکشید ...چقدر بتو نیاز دارم ....تو فکر نمیکردی ..که من صبورم ....یادته یک زمانی بهم گفتی ..عاشق این صبوریتم ..اما نمیدانستی همین صبر من ...شد دشمن زندگیم ..... و من اکنون .........دیگر نه احساس نیازی به تو میکنم ....و نه حسی بهت دارم .......بی حسم ......بی حسم ..............و هنوز دیگران .....زندگی ما را یک زندگی /..........رویایی و خوب....به ظاهر همه چیز داریم .... میدانند .......
    آه حالم از این جامعه که ما رو اون طوری بار اورده ...که برای خودمون زندگی نکنیم ....برای دیگران ... دیگرانی ..به اندازه ی یک ارزن هم بودن و یا نبودن ما براشون ارزش نداره ..........
    رعایت ..اصول اخلاقی ..جامعه ...خانواده .....ووووووووووووووووووووو ...اره این شد که ما الان سالهاست که با وجود طلاق عاطفی .....هنوز در کنار هم هستیم .....به نظر شما اینطور زنگی ....ایده اله ........
    مرا هزار امید است و هر هزار تویی
    شروع شادی و پایان انتظار تویی
    بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
    چه بود غیر خزان ها، اگر بهار تویی؟
    دلم ز هرچه غیر تو بود، خالی ماند
    در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
    شهاب زود گذر، لحظه های بوالهوسی است
    ستاره یی که بخندد به شام تار تویی
    جهانیان همه گر تشنگان خون منند
    چه باک ز آن همه دشمن؟ که دوستدار تویی
    دلم صراحی لبریز آرزومندی است
    مرا هزار امید است و هر هزار تویی
    سیمین بهبهانی

  4. 10 کاربر از پست مفید kimiakhaton تشکرکرده اند .

    kimiakhaton (پنجشنبه 16 مهر 88)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون نارا

    زوجی را می شناسم که حدود سی سال است با هم ازدواج کرده اند . این زوج از اول زندگی با هم قرار گذاشتند که هر دوشنبه بعد از ظهر مسائلی را که باعث رنجش خودشان بود را به طرف مقابل بگویند .به نوعی گفتگو در مورد رفتار و اخلاقیات و اصلاح آن و یا تشکر و تقدیر در مورد آنچه که بسیار ارزشمند بوده است .
    دوشنبه بودنش را نمی دانم به چه علت است ولی به نظرم کار بسیار درست و خوبی است چرا که کدورتهایشان هیچگاه کهنه نمی شد . انتظار دوشنبه را کشیدن صبرشان را زیاد کرد ، و امروز هم یک پختگی خاصی در روابط اجتماعی و خانوادگی شان دارند . فکر می کنم بد نیست یک روز در هفته را کاملا به خود اختصاص دهیم و به دور از دغدغه های زندگی به روابط خودمان بپردازیم .

  6. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 08 مهر 88)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    190
    Array

    RE: خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون نارا

    نميدونم اين موضوع رو ميتونم اون جوري كه ميخوام مطرح كنم يا نه؟
    به نظر من تاكيد بيش از حد يكي از طرفين براي تغيير عادت طرف ديگه نه تنها نتيجه نميده بلكه به نظر من برعكس ميشه و همه چي بدتر ميشه.....مثلا وقتي همسرم بيش از حد بهم تذكر ميده كه فلان كارو انجام بده كه بعدا گرفتار نشي با اينكه ميدونم درست ميگه اما وقتي احساس ميكنم يكي ديگه به جايي من استرس اون ارو داره ديگه سراغش نميرم تا اينكه بلاخره زمانش ميگذره و از دستش ميدم.....
    نميدونم تونستم مطلبمو برسونم يا نه؟؟

  8. 4 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (شنبه 18 مهر 88)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    190
    Array

    RE: خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون نارا

    آقايون محترم....شمارو به خدا.....فقط چشمتون به عيب و ايرادهاي خانمتون نباشه....يه گوشه چشمي هم به خوبي ها و خصوصيات مثبت اون بيچاره بندازيييييييييين گناه نيست باور كنيييييييين

  10. کاربر روبرو از پست مفید parnian1 تشکرکرده است .

    parnian1 (یکشنبه 12 مهر 88)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 آبان 88 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1388-1-08
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,373
    سطح
    42
    Points: 4,373, Level: 42
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    112

    تشکرشده 114 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون نارا

    [align=justify]اول سلام

    یکی از رفتارهای همسرم ( هنوز در دوارن نامزدی هستیم ) که من رو ازار میده ترس و واهمه اش برای سرد شدن زندگی مشترکمونه . به عنوان مثال هزار بار در روز می شنوم " تو رو خدا همیشه همینطوری بمون و تحت تاثیر حرفهای دیگران قرار نگیر" . این حرفها باعث میشه حس کنم اعتماد کافی به من نداره. اینقدر این کلمات رو شنیدم که نسبت بهشون حساسیت پیدا کردم. [/align]

  12. کاربر روبرو از پست مفید النا61 تشکرکرده است .

    النا61 (دوشنبه 13 مهر 88)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آبان 88 [ 21:12]
    تاریخ عضویت
    1388-6-23
    نوشته ها
    99
    امتیاز
    3,699
    سطح
    38
    Points: 3,699, Level: 38
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    181

    تشکرشده 181 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون نارا

    سلام

    خانوها آقایون اگر می خواهید که پنجره زندگیتون به سوی روشنایی خوشبختی باز بشه
    1- صادقانه با هم حرف بزنید
    2-وقت و زمان گفتگو خیلی مهمه از نظر فضا و حال و هوای طرفین
    3- در موقع عصبانیت اصلا اقدام به بیان واقعیت ها واشکالات نکنیم
    4- در مورد روش بیان موضوع کاملا فکر کنیم
    5- قصدمون تغییر شخصیت همسرمون نباشه
    6-حتما فکر کنیم که ناراحتیمون و در خواستمون از همسرمون چقدر به حقه
    7- سعی کنیم نسبت به اعمال و رفتارمون خود آگاهی پیدا کنیم خودمون رو نقد کنیم
    8-زیاد تکرار نکنیم نتیجه بر عکس میده
    9-آقایون یکم حوصله شون رو برای گوش دادن بیشتر کنند
    10- خانومها مختصر تر حرف بزنن
    11- از جذابیتهای کلامی استفاده کنن
    12-به همسرمون نتیجه بعضی از جملات و حرفهایی را که میزنند صادقانه بیان کنید.... گرطبیبانه بیایی به سر بالینم....به دو عالم ندهم لذت بیماری را

    متشکرم بدانید زبان و گفتگو نقش به سزایی در تفاهم طرفین دارد وبعضی با آن جادو می کنند چس هنر گفتگو را بیاموزید

  14. 2 کاربر از پست مفید arash11 تشکرکرده اند .

    arash11 (شنبه 18 مهر 88)

  15. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون نارا

    سلام

    خیلی خوبه که بعضی از اون حرفهایی که خطاب به همسرتان دارید را اینجا بیان می کنید ، اما چه بهتر که این انگیزه ای بشه که با خود او هم در میان بگذارید.

    نکته دیگر این که ، خانمهایی که اینجا گله و نارحتیشونو بیان می کنند بد نیست بگویند اگر به جای شوهرشون بودند در اون زمینه چگونه رفتار می کردند ، یعنی چه کاری برای شما انجام میدادند ، تا آقایانی که این مطالب رو می خونن راه کاری پیدا کنن ، یا بهتر با احساس و ویژگیهای همسرانشون بنا به این تجربه های عملی ( نه صرفاً به کمک مقالات علمی و ذهنی ) آشنا شوند .

    یعنی به واقع با طرح ناراحتی و گله هاو رفتار مورد انتظار ، هم یک آگاهی بخشی به همجنسان شوهرانتان می دهید ، هم یک راه کار یا به عبارتی تکنیک عملیاتی ارائه می دهید .

  16. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 18 مهر 88)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانم ها چرا از همسرتون ناراحتید؟ آقایان شما چرا از همسرتون نارا

    فرشته مهربان ..مرسی از نوشته های قشنگت....اما بزرگترین آفت زندگی بی حسیه ..دیگه اونوقت نمیشه حتی حرف بزنی ...دیگه اصلا حرفت نمیاد ....سینه پر درد ...و اه ...و گفتنم نمیآید ....حتی اگر حرف بزنی اونقدر فاصله ها زیاده که صدات شنیده نمیشه ....نمیشه ....نمیشه /..........................

  18. کاربر روبرو از پست مفید kimiakhaton تشکرکرده است .

    kimiakhaton (شنبه 18 مهر 88)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به یک مشاور خوب احتیاج دارم می تونین معرفی کنین
    توسط shabetarik در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 شهریور 90, 17:06
  2. مشکلات کوچک و بزرگ زندگی من(به کمکتون احتیاج دارم)
    توسط الهام90 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 مرداد 90, 04:30
  3. یادتونه آخرین بار کی حمام رفتید !؟...
    توسط m.mouod در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 دی 88, 11:32
  4. لطفا کمک کنید به کمکتون احتیاج دارم
    توسط goolyakh_21 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 16 اسفند 87, 01:40

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.