این رو تو قسمت اعتیاد نگذشتم چونکه یه تجربه فردی بود..
سلام بازم با یه سوژه جدید در خدمت شما هستم .
دیروز وقتی برای یه کاری به یه جایی رفته بودم و منتظر بودم تا کارم انجام بشه یه معتادم نشسته بود تا کارش انجام بشه و داشت با کارمند اونجا درد و دل می کرد . منم نا خواسته حرف هاشون رو شنیده و باز اون حس کنجکاویه گل کرد باهاش صحبت کردم فهمیدم 2و 3 سا لی هست که معتاد فهمیدم که چطور معتاد شده
ازش خواستم ترک کنه ولی گفت اراده خیلی قوی می خواهد که من ...؟
یه اطلاعاتی ازش گرفتم که فکر کنم بگم براتون جالب باشه!
می گفت سواد 2 کلاس بیشتر نداره 12 سال تو کارخونه دمپایی کار میکرده به همراه 4 تا از برادرای دیگش
یه روز وقتی برادرش میره دکتر به همراه همسرش دلیل بچه دار نشدنش رو از دکتر جویا میشه دکتر هم میگه بخاطر مواد شیمیایی که تو کارخونه بوده است روی بیضه ها تاثیر گذاشته و برادرشم بچه دار نمیشه.
اون فرد معتاد بعد از شنیدن این ماجرا کار خونه رو بلا فاصله ترک میکنه.
بعد حالا بریم سراغ جریان معتاد شدنش میگفت یه روز سال اخری که تو کار خونه کار میکرده !
وقتی شب کار بوده میبینه بچه ها ساعت 2 تو اشپزخونه جمع اند میره میبینه دارن میکشن.
بهش میگن حسن بیا یه شب بکش دیگه نکش حسن اقا هم گفته باشه یه شب میکشم دیگه نمیکشم از اون شب به بعد یعنی درست از روز بعدش میگفت اگه نمیکشیدم بدنم مثل چی درد میکرد .
میگفت وقتی مثل ... پشیمون شدم که دیگه خیلی دیر بود.
جالب اینجاست که این اقا اصلا معلوم نمیکرد معتاده.
یه اطلاعات جالب دیگه میگفت این مواد فروشا یه گرم مواد میخرن 3یا 4 هزار تومان یعد اون 1 گرم رو تبدبل میکنن به 3 تا خرده گرده و هر کدومش رو 3یا 4 هزار تومان میفروشن یعنی از 3 هزار تومان پول 12 تومان در میارن و 8یا 9 تومانش براشون سود میمونه این مطلب رو دوبار ازش سوال کردم تا ببینم مطمئنه گفت 100 در 100 همین طوره که گفتم.
این بود درد و دل یک معتاد 24 ساله
علاقه مندی ها (Bookmarks)