نوشته اصلی توسط
tarane.h
مرسی از دوستان که وقت گذاشتید.
فکر می کنم چندتا مسئله هست که احتیاج هست شفاف بشه.
1.من 23 و اون 27 سالشه جدا از خوب و بد قضیه من پیشنهاد رابطه جنسی را قبول نمی کنم ولی فکر بدیم راجب این پیشنهادش نمی کنم.
2.این که هدف این رابطه چیه را الان با تردیدی که دارم نمی دونم ولی موقع شروع گفت برای اشنایی بیشتر با هم ,منم به نظرم درسته میاد فکر نمی کنم تا شناخت کامل از هم پیدا نکردیم درست باشه قول و قرار ببندیم.من برای قول خودم ارزش قائلم و حاضر نیستم تا کاملا از طرفم مطمئن نشدم چشمو گوش بسته قراری بزارم که فردا روز یا مجبور شم زیرش بزنم یا دستا پای خودمو برای تصمیم درست ببندم.
ولی تا همین حد بگم هر وقت خواسته حرفا را به ازدواج بکشونه با همین دلیلا حرفا عوض کردمو خودما زدم به کوچه علی چپ.
3.این که دوستی ما فقط در حد یه دوستی نه یه رابطه عاطفی هم لااقل به استناد حرفایی که بینمون ردوبدل میشه درست نیست.درمورد خساستش گفتم ولی باید بگم در ابراز احساسات وعلاقه خیلیم سخاوتمنده.در ضمن رابطه ما با اصرار اون و ابراز عشق اون شروع شد.
در اخر بگم این مسائل منو توی شک عمیقی برده که با تموم خوبیاش فکر بهنونه ای برای تموم کردنه رابطه ام,البته اگه بتونم.راسش چند بار با هر بهونه ای که از تموم کردن حرف زدم اول شروع می کنه از تاریخیچه دوستیمون و اینکه چقدر سخت منو بدست اورده و به راحتی ام نمی ذاره از دستش برم می گه بعدم می ندازه تو شوخی که ما تو خانوادمون از این حرفا نداریم تا اخرش باید وایسی.
خودمم خیلی دوسش دارم و نکات مثبت پر رنگی ام داره و اگه بتونم برای این مشکلات راهی پیدا کنم باهاش ادامه می دم. اما اصراری هم ندارم اگه بدرد هم نمی خوریم اینده امو خراب کنم,به همین دلیلم از شما راهنمایی می خوام.
علاقه مندی ها (Bookmarks)