[align=justify]
« دل » مرکز احساسهاست ، و « گوش » یکی از
پنجره های دل به جهان بیرون ،
شنیده ها گاهی در شکل دادن به فکر و روح و عقیده و قضاوت ما مؤثر است .
حرفهای مردم نیز بیش و کم در روان آدم اثر می گذارد .
نه می توان در را به سوی مردم بست ، که از پنچره می آیند ، و نه می توان
« دیده »را به روی « دل » بست ، که قلب از راه
« گوش» هم پیام دریافت می کند و تأثیر می پذیرد .
پس چه باید کرد ؟
« کنترل شنیده ها » ، مثل کنترل نگاه و جشم را هی برای مصونیت قلعه دل است .
مگر هر حرفی را باید شنید ؟ و مگر هر شنیده ای را باید ترتیب اثر داد و در پی آن افتاد ؟
وسوسه های شیطانی نیز گاه بیخ گوش انسان زنگ می زند .
هدایت فطرت و ارشاد فرشته نیز از همین راه عمل می کتد .
بعضی به وسوسه ابلیس گوش می دهند و ، بعضی به « ندای فطرت » ،
آیا تا به حال صدای « ملامت وجدان » را شنیده ای ؟
آیا ترنم و زمزمه « غیبت » را ، بیخ گوش جانت شنیده ای ؟
آیا « پچ پج شیطان » که گاهی به « گناه » می خواند و دست بردار هم نیست به گوشت خورده است ؟
چه کند دل بیچاره ،در گیر و دار این دعوتها ، وسوسه ها و تحریکها ؟
امام صادق علیه السلام ، در حدیثی فرموده است :
هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه در درونش برای دلش دو گوش است ، در یک گوش ، وسوا س خناس می
دمد و در گوش دیگر فرشته ، خداوند مؤمن را با آن فرشته تأیید می کند ، و این است معنای آیه قرآن ،
وایدهم بروح منه " ( کافی 2/267 )
گوش دل را نباید بدهکار وسوسه های نفس کرد ! بلکه ، گوش دل را باید به ندای قرشته ای که از درون به
پاکی و به سو ی خدا می خواند ، سپرد .
قلب را به هر چه عادت دهی ، به همان عادت عادت می کند ، و خو می گیرد .
مثل معده و ذائقه ، که اگر مدام شیرینی ها و غذا ها ی لذیذ را به آن بدهی ، همانگونه بارمی آید و اگر
روزی نیا فت ، آزارت می دهد . اما اگر « کف نفس » کردی وعنان دل را به دست سپردی وگوش قلب را
خریدار وسوسه ها نساختی ، آنگاه دل و خواسته هایش دردست تو مهار است ، وگرنه تو اسیر دل وخو
استه ها ی آنی .
خدا نکند که گوش قلب ، از شنیدن ندا ی فطرت وعقل ، سنگین شود ، اما کوچکترین ندای « نفس اماره »
را خیلی زود بشنود و در پی آن افتد !
سحرگاهان ، نداهای زلال و دلنوازی در فضای هستی می پیچد . اما گوشی که سنگین و دلی که خفته
است آنها را نمی شنود .
فرستنده معنویت ، پیام می فرستد . ولی ..... وقتی گیرنده ما « نقص فنی » داشته باشد ، از
« محتوای پیام » بی خبر می مانیم .
بود و نبود گوش چه فرقی می کند ، اگر آنچه را که « باید» .... نشنود !
در وجود وعدم دل چه فایده ، اگر وارونه باشد و « شراب حقیقت» در جام جان قرار نگیرد ودل لبریز نشود ؟!
دل شما گوش به فرمامن کیست ؟ فرشته ؟ ...... یا وسواس خناس ؟
[/align]
جواد محدثی « از همدلی تا همرهی »
علاقه مندی ها (Bookmarks)