بزرگ‌اندیشی، جادوی راهبردی انسان‌های بزرگ





سرهای نترس و بزرگ‌اندیش، آسان‌تر و ساده‌تر از همه‌ی دگران، سری در میانه‌ی سرها، می‌توانند درآورند
و دل‌های دریایی و مواج در موجاموج توفان‌زده و توفنده‌ی حیات، تراواتر و تازه‌تر از هرچه که هستند،
می‌توانند فهم کنند و به سامانی فراخور فرارسند...
«زمین»، در میانه‌ی انگشتان انسان‌های بزرگ و متعالی، معنای دیگری دارد.


سراغ پیروزمندانه و پیروزگرانه‌ی «رفتن» و «رسیدن» را اگر می‌گیرید،
از مردمان بزرگ‌اندیش و خطرپذیر و شکست‌ناپذیر بگیرید.

با انگشتانه‌‌ای از فهم و فکر و خواست و درخواست‌های کوچک و حقیر،
اقیانوسی از تلاطم و تلاش و تدبیر راه‌های حیاتی حیات را‌ نمی‌شود پیمانه کرد.
گمگشتگان کوچک‌اندیشِ خاک،
اگر می‌دانستند که تا خدای بزرگی‌ها و کائناتِ بزرگ‌اندیشی‌ها،
راه چندانی نیست،
این‌همه سرگردانی نمی‌کشیدند!
بزرگ‌اندیشی، اکسیر و عنصری جادویی است
که دیدگاه و چشم‌انداز آدمی را توسعه می‌دهد و می‌گذارد فرصت‌هایی تازه را کشف کند و به‌کار گیرد.


آن‌کس که بزرگ می‌اندیشد و درجا نمی‌زند،
زندگی‌اش آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌شود و امکان و احتمال بهره‌وری‌ها و برخورداری‌های بزرگ را هم برای خویش، بیش‌تر و فراوان‌تر می‌سازد.
هرچه دید و دیدگاه‌تان بزرگ‌تر باشد، امکان موفقیت‌تان هم بیش‌تر خواهد شد.
اختیار، با خودتان است.


شما می‌توانید‌ کوچک یا بزرگ‌ بیندیشید و بر مبنای آن، برای خویشتن، طرح و برنامه داشته باشید.
مثال را بگذارید که در زمینه‌ی سخن گفتن و سخنرانی‌ بزنیم:
« شما برای صحبت کردن با یک شخص و شخصیت، همان شصت‌دقیقه‌ای را لازم دارید که برای صحبت‌کردن با یک جمع و جمعیت! »


مقدار و اندازه‌ی جمعیت طرف صحبت شما، به دیدگاه و تفکر و تدبیر خودتان‌ بستگی دارد:
کوچک و اندک و وقت‌گیر
و یا
بزرگ و فراوان و فراخور؟!...


زندگی، استمرار راه‌کارهاست
و بزرگ‌اندیشیدن، تنها راه و راه‌کار‌ برای برآمدن و رهاشدن از چنگالِ روزمرگی‌ها و تنگناهای تاریک رویارویی.


تجربه‌ها و تناوری‌های بزرگ را، تنها از راه طرح و تصمیم‌های بزرگ می‌توان به‌دست آورد
و این‌همه جز از راه بزرگ‌اندیشیدن و دست‌یازیدن به جادوی راهبردی انسان‌های بزرگ،
دست‌یافتنی نیست...

دکتر ابوالقاسم حسینجانی
( منبع : ماهنامه شادکامی )