به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    ابـــــراز عــشـــق

    یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید: آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق بیان کنید؟

    برخی از دانش آموزان گفتند: با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.

    برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین را راه بیان عشق عنوان کردند.

    شماری دیگر هم گفتند: «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.

    در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:


    یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.



    یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.

    رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر جرات کوچکترین حرکتی نداشتند. ببر آرام به طرف آنان حرکت کرد.

    همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.

    ببر رفت و زن زنده ماند.

    داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.

    راوی اما پرسید: آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

    بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!

    راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.››

    قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود، ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود

  2. 5 کاربر از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده اند .

    آرمان 26 (چهارشنبه 16 فروردین 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.