به نام خدا
[align=justify]
روح من، برای من رفیقی است که مرا، هنگام روزهای سخت و سنگین، دلداری می دهد، و هنگام فزونی یافتن غم های زندگی تسکین می بخشد.
کسی که همدم روح خود نباشد، دشمن مردم است. کسی که در خویشتن خویش دوستی را نمی یابد، آکنده از ناامیدی خواهد مرد. زیرا زندگی از درون انسان می جوشد نه از بیرون او. من آمده ام تا حرفی را بگویم و آن را خواهم گفت. اگر پیش از به زبان آوردن آن، مرگ مرا دریابد، فردا آن را بر زبان می آورد. زیرا فردا هیچ رازی را در کتاب ابدیت پنهان نمی گذارد. من آمده ام تا در شکوه و روشنایی عشق و زیبایی زندگی کنم. من اینجایم، زنده، مردم نمی توانند مرا از زندگیم تبعید کنند.
اگر آن ها چشمانم را درآورند من به نجوای عشق و نغمه های زیبایی و سرور گوش خواهم سپرد. اگر آن ها بخواهند مرا از شنیدن بازدارند، من وجد و سرور را در نوازش نسیم خواهم یافت که آمیخته ای است از رایحه زیبایی و حلاوت نفس های عاشقان، و اگر هوا را از من دریغ کنند من با روحم زندگی خواهم کرد؛ زیرا روح، خواهر عشق و زیبایی است. من آمده ام تا برای همه و در میان همه باشم. روزهایی خواهند آمد که آنچه من اکنون در خلوت خویش انجام می دهم، در پیشگاه مردم آشکار و باب خواهند شد. و آنچه من امروز با یک زبان می گویم، فردا آن را با زبان های بی شمار بازخواهند گفت.
[/align]
منبع: گزیده آثار جبران خلیل جبران "عاشقانه ها " ، ج (ا)، ترجمه : مسیحا برزگر
علاقه مندی ها (Bookmarks)