سلام
چند وقت پيش گوشی موبایلم مشکل پیدا کرده بود. من هم حسابی از دستش عصبانی بودم! آنتن نمیداد، sms هم نه می فرستاد، نه دریافت می کرد. انگار برای خودش گوشه عزلت گرفته بود. نمی دانم شاید هم قهر کرده بود! من هم از آنجا که نصف کارهایم با این گوشی راه میافتد ، مجبور شدم گوشي را براي تعمير به مغازه ببرم و از یکی از دوستان یک گوشی قرض بگیرم تا هم من به کارهایم برسم و هم گوشی به گوشه عزلتش!
این گوشی دوم که قدیمی هم بود، خیلی موقر بود، آنتن هم میداد، اما یک مشکل دیگر داشت، اصلاً پیام ارسال نمیکرد. البته دریافت میکرد اما نمیفرستاد. من هم که sms باز حرفهایام، بدجور به دردسر افتاده بودم. البته فکر نکنید منظورم این است که مرتب جوک این طرف و آن طرف میفرستم، نه! منتها واقعاً پیگیری کارهایم را با فرستادن پیام انجام میدهم. راستش از نظر من خوبی sms این است که تعـارف را از مکـالمات حذف میکند و وقت آدم را با حرفهای اضافی نمیگیرد. من هم مجبور شدم همه امکانات گوشی دوم را زیر و رو کنم، آخر هم هیچ راهی برای فرستادن پیام پیدا نشد که نشد.
چند روزي ، با این وضع سر کردم، اما بالاخره طاقتم طاق شد و به یکی از این دفاتر ارتباطی مراجعه کردم و وصف حال گوشی را گفتم. خدا خیرش بدهد، متصدی آنجا با همان گوشی، راهی به من یاد داد که بتوانم ارسال پیام هم داشته باشم. راهش این طور بود که اول میبایست پیامم را مستقیماً به center number (شماره مرکزی) بفرستم و بعد شماره مورد نظر را یدهم تا آن پیام را از مبدأ به خود شخص گیرنده بفرستد. البته بقیه موبایلها هم همین کار را انجام میدهند، ولی گویا بخش ارسال به center number خود به خود انجام میشود به طوری که ارسال کننده متوجه آن نمیشود.
با خودم فکر کردم با وجود این که اینcenter number همه کاره است اما کسی متوجه آن نیست و همه گمان میکنند واقعاً پیامشان را مستقیماً به شخص گیرنده ارسال میکنند!!
راستش به اینجا که رسیدم از شما چه پنهان یکهو خجالت کشیدم. یادم افتاد وقتی چند وقت قبل وام میخواستم، رفتم پیش یک نفر و یک عالم التماس کردم، تازه وام هم جور نشد که نشد، وقتی کارم گیر کرده بود و راه نمیافتاد رفتم پیش رئیس ادارهام و کلی خواهش و تمنا کردم که بلکه کاری برایم بکند! حتی وقتی دلم میگیرد میروم پیش دوست و آشنا و درد دل میکنم، یا سر خود را با اينترنت و سايت همدردي يا تلویزیون تماشا کردن گرم میکنم ...
خجالتم از این است که انگار یادم رفته به جای این کارها باید پیامم را، حرف دلم را، خواهش و التماسم را مستقیماً بفرستم به آن center number اصلی که مرکز همه عالم است و اگر لازم باشد، خودش هزار تا راه و سوراخ سنبه و آنتن فراهم میکند تا کارت را راه بیندازد و پیامت را به این طرف و آن طرف بفرستد.
برای همین خیلی خجالت کشیدم ... اما راستش هر چقدر فکر کردم یک چیزی را به خاطر نیاوردم: یادم نیامد چی شد که center number ام را فراموش کردهام! شما میدانید چرا بیشتر ما center number مان را به راحتی فراموش میکنیم؟!
علاقه مندی ها (Bookmarks)