این روزها احساس میکنم چقدر تنهام ،چقدر از معبودم دور شدم، چقدر بی احساس شدم
خالی از هر احساسی ،حتی احساس میکنم انسانیت پشت ابرهای تیره جهل پنهان هست
من کیم؟ اومدم چیکار کنم؟ چیکار میتونم بکنم؟
وای
هیشکی نیس جواب سوالهای منو بدونه؟
تشکرشده 4,222 در 1,018 پست
این روزها احساس میکنم چقدر تنهام ،چقدر از معبودم دور شدم، چقدر بی احساس شدم
خالی از هر احساسی ،حتی احساس میکنم انسانیت پشت ابرهای تیره جهل پنهان هست
من کیم؟ اومدم چیکار کنم؟ چیکار میتونم بکنم؟
وای
هیشکی نیس جواب سوالهای منو بدونه؟
تشکرشده 1,607 در 499 پست
سلام تو اشرف مخلوقاتی
عالم از ان توست وبرای تو بر پا شده این چنین با عظمت وبا شکوه؟
اومدی تا زندگی کنی هدف خوردن و خوابیدن نیست (انسان) هدف کسب رضای خداوند است.
زندگیت بر پایه عقل است
عقل هوشیارت تو را راهنماست
میتونی زندگی کنی ...بندگی کنی...برای خودش...هدفت رو یکی کن تا احساس رضایت بکنی
متشکرم.
تشکرشده 4,222 در 1,018 پست
اره ،فقط رضای خدا
ولی رضای خدا تو چیه؟احساس می کنم خیلی ضعیفم ،هیچ کمکی نمی تونم بکنم ،حتی به خودم
تشکرشده 37,089 در 7,005 پست
سلام گل مریم
اگر تمایل داری بیشتر موضوع را باز كن؟!
این روزها یعنی از كی اینطور شدی؟!
چه وقت این احساس خالی بودن در شما شدیدتر می شود؟
از زندگی و شرایطت در حال حاضر بیشتر صحبت كن؟
چه چیزهایی موجب شده این افكار به ذهنت بیایند؟
و ...؟!
مدیرهمدردی (دوشنبه 25 خرداد 88)
تشکرشده 4,222 در 1,018 پست
میدونین،من خیلی وقته اینطوری هستم ،از وقتی خودم رو پیدا کردم ،انقد از عذاب دیگران عذاب کشیدم ،از اینکه همه می بینن و میگذرن ،هیچکس جز خودشون براشون مهم نیست
انقد داغون بودم که تصمیم گرفتم که نبینم
و حالا اینه بلایی که سرم اومده
از خودم اصلا راضی نیستم
بغض گلومو گرفته
من شدم یه انسانی که می ترسه فکر کنه ،
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
سلام گل مریم عزیز....
بعضی اوقات ما از زندگی سیر می شویم و دچار فشارهای روحی و روانی.......
اما به نظر من این فشارها از سه بعد برخوردارند:::
1>>>>فشارهای ناشی از محیط
2>>>فشارهای ناشی از خویشتن
3>>>فشارهای ناشی از محیط و تاثیر ان بر خویشتن و متقابلا تاثیر خویشتن بر محیط
به نظر من دوست بزرگوارم ""گل مریم"" در این چند روز از محیط دچار فشارهایی شده است که البته برمی گردد به اشتباه خودش در همان چند روز پیش...
یعنی شما دچار مورد سوم هستید....درست حدس زدم؟؟؟
به هر حال منتظر توضیح بیشتر هستیم دوست خوب..
حسین پور (دوشنبه 25 خرداد 88)
تشکرشده 4,222 در 1,018 پست
این موضوع برای من مزمن است ،متاسفانه باید بگم اقای نقاب ،برادر عزیزم ،اینطور نیست
من از اینکه می بینم همه به فکر خودشونن و من هم انقدر بیتفاوت شدم در رنج و عذابم
دنیا خیلی تلخ شده ،همه انسانها تنهان
باید بگم مشکل من به خاطر مشکلات شخصی نیست ،به خاطر فراموش شدن قداست انسانی هست
گله دارم ،من از دست خودمم گله دارم
به نظرتون اینه معنی اشرف مخلوقات بودن که ما هستیم؟
رنج من در فراموشی است و در حجابی که مقابل چشمانمان قرار گرفته
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
سلام.
گل مریم ,شاید این مشکل تو باشه
کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد ؛باعث رنج و فریبم نمیشد..
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
گل مریم سلام...
خب من اشتباه حدس زدم......پس مشکلتان جدی نبود و می خواستید دردودلی کنید و از دنیای امروزی و افراد گلایه!!!
اما گل مریم جان مگر دنیا چیست؟؟؟یا افراد کیستند؟؟
>>>من و تو و او می شویم ::ما:: و ما های مختلف و بسیار تشکیل می دهند یک ""جامعه"" را و چند جامعه ""دنیا"" را..
پس من و تو و او باید ابتدا از خود شروع کنیم.....
تو خوب باش و من هم خوب خواهم بود و او خوب تر ....بنابراین تشکیل خواهیم داد گروهی و جمعی از خوبی ها را..
اگر دیگران چشم هایشان را بسته اند ...خب من و تو چشمانمان را باز کنیم..
گل مریم عزیز ""گلایه"" در مواقعی خوب است و نشان گر ناراضی بودن از وضع موجود ... ولی این گلایه هنگامی بجاست که خود من و تو پر از شور و انرژی باشیم و در کنار این گلایه ها انتقال دهیم راه درست زندگی را.
دوست من امیدوار باش و مثبت اندیش نه اینکه خود را فریب دهی و واقعیات را نبینی نه!! بلکه واقعبات را ببینی و تلاش کنی این واقعیات را به حقیقت تبدیل کنی و به آنچه می خواهیم باشد..
من و تو و او می تانیم شویم :::ما::
حسین پور (چهارشنبه 27 خرداد 88)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)