سلامrsrs1380
من از شما به خاطر این مقاله منحصر به فردتون تشكر می كنم. واقعا ما نیاز داریم به جای خروار خروار جواب و آگاهی!!! كسانی چون شما به ما سئوال بدهند و ما را به فكر وادارند
این سئوالی هست كه هر كس همیشه باید از خودش بپرسد.
از ani هم كه به خوبی در مسیر این واكاوی به بررسی پرداخته اند قدردانی می كنم.
سالهاست كه به خاطر حرفه مشاوره و توجه هایی كه به محیط و آدمها در مكانها و زمانهای مختلف دارم ، مجبور به مطالعه و بررسی این سبكهای متفاوت زندگی كرده است.
نخستین بار چند سال قبل یك مقاله ای به طور خلاصه با عنوان « تکنولوژی ، رفاه و آرامش انسان» برای ورود به این باب نگاشتم. (و مطالب ذیل را مكمل آن می آورم)
روانشناسی از آنجا به عنوان شاخه علمی تثبیت شد كه به جای بررسی ذهنی مسائل دست به تجربه و آزمایش زد. و از مسائل تعریف عملیاتی ارائه داد و موضوع خود را « رفتار موجود زنده » در نظر گرفت لذا:
لذا با آزمون و مطالعه رفتار دست به فرضیه سازی و نظریه پردازی كرد. ساده تر بگویم:
ما می بینیم كه عده ای احساس آرامش و خوشبختی می كنند و زندگی رو به رشدی دارند. وقتی بررسی می كنیم. می بینیم كه آرامش اینها به خاطر آسایش و رفاه نیست، به خاطر استراحت و تفریح و خوشگذرانی صرف نیست. علت خوشبختی اینها این نیست كه همه چیز طبق توقعات و انتظارات آنها پیش می رود.
حالا بر اساس مطالعه رفتار همین آدمها كه اتفاقا rsrs1380 هم به آنها اشاره كرده است، دست به جمع آوری داده ها،فرضیه سازی ، آزمون و نظریه پردازی كرده و نتیجه آن مقالاتی می شود كه در كتابها و سایتها به رویت عزیزان می رسد.
در واقع:
ما با این مقالات افراد را ارجاع می دهیم به همان رفتارهای ساده و اصیل انسانی كه از درون انسان منشاء می گیرد و ریشه در آسایش بیرونی فرد ندارد.
زندگی مدرن باعث اشتباهات اساسی در شناخت آدمی شده است از جمله:
1 - اشتباه گرفتن آسایش با آرامش.........
2 - حرص برای رسیدن به نقطه نامعلوم و نامشخصی در آینده در ازای فراموش كردن زمان حال
3 - توقعات و انتظارات فزاینده و بدون سقف نسبت به خودش و دیگری . كه اولی منجر به كاهش اعتماد به نفس و دومی منجر به اختلال در تعاملات انسانی و فنا شدن مهارتهای ارتباطی می شود.
4 - مساوی گرفتن ارزش خودش با نتیجه كارش. یعنی انسان معاصر و مدرن نتیجه گراست. و استرس نتیجه و پیامد كار ، لحظه ای او را رها نمی سازد. این انسان نه بر اساس وظایف،رسالت و تكالیفش ،بلكه خواستار دسترسی سریع و بدون زحمت به نتیجه هست.
انسان كنونی لذت را در مسیر حركت نمی بیند، لذت را در وصول نتیجه می پندارد و جالب اینكه هرگز این نتیجه نهایی محقق نمی شود.(ذات نامتناهی خواه انسان)
4 - اصالت لذت به جای اصالت تلاش یا حتی رنج: انسان سردرگریبان امروز عطش سیری ناپذیر كسب لذت دارد. لذت جنسی ، لذت شكم، لذت اشتهار و موقعیت اجتماعی، لذت ثروت و ...، انسان امروز چون به تكنولوژی دست یافته است گمان می كند كه این لذتها آرامش بخشند. او روز و شب رنج می برد تا از رنج برهد و به لذت برسد!!!! و این بالاترین تناقض و تعارض در ذهن انسان امروز است..
لذا می بینیم فردی برای لذت صبح تا شب میدود، برای فراهم كردن آسایش.... ، اما آرامش ندارد. چون از خودش فاصله گرفته است. از فهم اینكه رنج هم می تواند دلنشین و معنا بخش باشد غافل هست.
به جرات می توانم بگویم تا كسی نتواند رنج را بفهمد، و با رنج دوست باشد و با او همسفر باشد. ،نمی تواند زندگیش با معنا و دلنشین گردد.
5 - انسان امروز مركز ثقل و تمركزش لذتهای شخصی خودش هست. در حالیكه فطرت انسانی تمایل به نیكی كردن، و كارگشاء بودن دارد. انسان وقتی احساس مثمر ثمر بودن می كند آرامش یافته و شكوفا می شود.
وقتی احساس می كنی كه به وجودت در این جهان نیاز هست زندگی برایت معنا پیدا می كند و احساس خوشبختی می كنی.
اما وقتی می خواهیم كه همه آدمها و دنیا ، در خدمت ما باشند، و حواسشان به ما باشد، یا به هر طریق شده است از آنها بكاهیم و به خودمان بیفزاییم. رفاهمان بالا می رود ،اما دچار تنش و از هم گسیختگی می شویم. یعنی اگر به جای توجه به غیر ،هدفمان توجه به خود شد و در این مسیر افراط هم می كنیم. دچار مشكلات بی شمار می گردیم.
و نكات اساسی و ظریف بسیار كه ما همراهان تالار همدردی سعی می كنیم تا با فریاد كردن آنها آرامشمان را با دیگران در هم آمیزیم و همگی مسیر رشد را در پیش گیریم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)