چی می شد اگه خدا......

[keyvan]

چی می شد اگه خدا

امروز وقت نداشت به ما برکت بده چرا که ما وقت نکردیم دیروز از او تشكر کنیم .

چی می شد اگه خدا

فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد چون امروز اطاعتش نکردیم .

چی می شد اگه خدا

امروز با ما همراه نبود چرا که دیروز قادر به درکش نبودیم .



چی می شد که دیگه

شكوفا شدن گلی را نمی دیدیم چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم و شكر نکردیم .



چی می شد اگه خدا

عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم .



چی می شد اگه خدا در خانه اش را می بست چرا که ما در قلب های خود را بسته بودیم .



چی می شد اگه خدا

امروز به حرف هامون گوش نمی کرد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم

چی می شد اگه خدا

خواسته هایمان را بی پاسخ می گذاشت چون به یادش نبودیم

چی می شد اگه خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

--------------------------
برگرفته از

[eferia]

خداوند بی نهایت است ؛ نه دارای مکانی است و نه زمان. اما همین لامکان بی نهایت،

در ظرف زمانی لازم به میزان فهم هر بشر کوچک می گردد

و به قدر نیاز بشر فرو می آید

و به اندازه آرزوی وی گسترده

و به وزن ایمان تو کارگشــا

یتیمان را پدر و مادر است

بی برادر را برادری است بس بزرگ

عقیمان را طفلی دوست داشتنی است

نا امیدان به گشایش را امیــــد می گردد

و گمگشتگان در بیراهه را راه می شود

ماندگان در تاریکی را نور است

رزمندگان را شمشیری صیقلی است

عصای دستان سالخوردگان زمانه است

معشوق تمامی محتاجان به عشق است

خداوند همه کسان را همه چیز می گردد به شرطها و شروطها.......

به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل

به شرط طهارت روح

و به شرط معامله ننمودن با شیطان

پس پاک نمایید قلبتان را از احساسات ناروا

و ذهنتان را از هر اندیشه ای که خلافی در آن است

و زبانتان را از هر گفتاری که ذره ای ناپاکی در آن رخنه کرده

و دست هایتان را از هرچه که کوچکترین آلودگی درآن موجود شده

و بپرهیزید ار نا جوانمردیها ناراستی ها و نامردمی ها


اینچنین کنید تا خداوندی خدا را به وضوحی ظاهر تر از خورشید در آسمان نظاره گر باشید

که خداوند چگونه در دکان شما ترازو ها میزان می کند

چگونه بر سر سفره شما با ظرفی غذا و تکه ای از نان می نشیند

و در تاریکی ها و ظلمات ماتم زده کوچه ها بندگان خود را رها نمی کند.

"صدر المتالهین صدرای شیرازی "


چی می شد اگه خدا به خاطر اون دختر کوجولو باباشو شفا می داد؟
چی می شد اگه خدا که می گن شرمندگی هیچ کی رو نمی خواد, آبروی اون مرد جوونو به خاطر نداشتن خرج خونه , جلو همسرش حفظ می کرد؟
چی می شد اگه خدا یه کم به وعده هاش وفا می کرد؟مگه نمی گه اگه یه قدم بیای من صدتا قدم میام؟ پس اینهمه صبر واسه چیه؟
چی می شد اگه خدا منو می بخشید؟