چند ماهیست که روحیه خودم رو روز به روز بیشتر از دست می دم. اتفاقات بسیار زیادی باعث این قضیه شده که یک جا به یک سریش اشاره کردم.
این چند روز واقعا افسردگی بهم فشار میاره. دلایلش مهم نیست. فقط برام دعا کنید.
ممنونم.
تشکرشده 502 در 230 پست
چند ماهیست که روحیه خودم رو روز به روز بیشتر از دست می دم. اتفاقات بسیار زیادی باعث این قضیه شده که یک جا به یک سریش اشاره کردم.
این چند روز واقعا افسردگی بهم فشار میاره. دلایلش مهم نیست. فقط برام دعا کنید.
ممنونم.
sorena_arman (شنبه 09 دی 91)
تشکرشده 2,462 در 461 پست
سلام دوست عزيز
همه ما مشكلات خاص خودمان را داريم و امروزه كمتر انساني يافت مي شود كه بگويد من مشكل ندارم !، اما اميدواري و صبر و تلاش جهت بهبود اوضاع تنها با توكل بر خداوند و نزديك شدن به خودش به دست مياد . دوست عزيزم به خدا توكل كن و اميدوار باش انشاالله بهترين نتايج را خواهي گرفت . براستي كه در هر سختي گشايشي هست ..
آرمان 26 (پنجشنبه 17 اردیبهشت 88)
تشکرشده 93 در 40 پست
دوست عزیز، براتون آرزوی شادی و تندرستی دارم.
دعا می کنم زودتر به سطوح بالایی از آرامش و امنیت خاطر دست پیدا کنید.
به خاطر داشته باشید تاريك ترين لحظه شب ، نزديك ترين لحظه به طلوع خورشيده ،پس نباید از تاریکی زندگی دلگیر بود....
الا بذکر الله تطمئن القلوب...
سارا5 (چهارشنبه 16 اردیبهشت 88)
تشکرشده 338 در 126 پست
از خدا خواستم به من صبر عطا کند
فرمود : صبر حاصل سختي و رنج است.
عطا کردني نيست ، آموختني است .
از او خواستم عادتهاي زشت را ترکم دهد.
خدا فرمود: خودت بايد آنها را رها کني.
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند .
فرمود : رنج از دلبستگي هاي دنيايي جدا و به من نزديکترت مي کند .
گفتم : مرا خوشبخت کن .
فرمود : « نعمت » از من ، خوشبخت شدن از تو .
از خدا خواستم کاري کند که از زندگي لذت کامل ببرم .
فرمود : براي اين کار من به تو «زندگي» داده ام.
از خدا خواستم کمکم کند همانقدر که او مرا دوست دارد ، من هم ديگران را دوست بدارم .
خدا فرمود: آها ، بالاخره اصل مطلب دستگيرد شد!»
سلام مهربون
الهی زوده زود حالی داداشی سورنام خوب خوب شه
من مطمئنم داداشیم خیلی صبر و تحملش زیاده و به زودی این مرحلرو به خوبی پشته سر
می گذاره، چون ایمان دادا سورنای من خیلی قوی تر از این حرفاست.
estar7 (پنجشنبه 17 اردیبهشت 88)
تشکرشده 3 در 2 پست
روزي رسد غمي به اندازه كوه، روزي رسد نشاط به اندازه دشت، زندگي چنين است براي رسيدن به كوه بايد از دشت گذشت
اميدوارم هرچه زودتر مشكلاتتان حل شود
almas__66 (چهارشنبه 16 اردیبهشت 88)
تشکرشده 4,202 در 1,430 پست
parnian1 (پنجشنبه 17 اردیبهشت 88)
تشکرشده 1,247 در 437 پست
امیدوارم مشکلاتت هرچه زودتر حل بشه و روحیه ات هم بهتر بشه .
اینجور مواقع یک سفر ( هر چند کوتاه ) و دیدار با دوستان قدیمی خیلی میتونه کمک کنه .
موفق باشی
digitalman (پنجشنبه 17 اردیبهشت 88)
تشکرشده 48 در 26 پست
همه محتاجیم به دعا... حتما ً براتون دعا می کنیم
romina (چهارشنبه 16 اردیبهشت 88)
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
سلام برادر خوبم سورنا....ببخشید بنده متوجه تاپیک نشدم و دیر جواب می دهم...
سورنا چرا فکر می کنید دلایل مشکلاتتان مهم نیست......
مگر ما چرا ناراحت می شویم....چرا افسرده ایم....
تا به حال فکر کرده ای چرا؟؟؟؟
بسیار روشن است چون همیشه می خواهیم از منبع مشکلات فرار کنیم و بگوییم دلیلش( همان منبع) مهم نیست.........!
همیشه سعی داریم حالتی که امروز دچارش هستیم را توصیف کنیم و برای بهبودش تلاش!
آیا حل مشکل حال می تواند تضمین کننده موفقیت در اینده و عدم مواجهه با مشکلات بعدی شود......مسلما نه!
همیشه سورنا را به عنوان مردی قوی و تودار می شناختم و همچنین هم بر این اعتقاد هستم ولی ایا تا اخر عمر می توان تودار بود و حرفی نزند.....؟
سورنا درونت طوفانیست....اما برونت اندکی بادیست...
گاهی به فکر فرار هستیم و پنهان کردن اصل قضیه.....تا با این روش موضوع را فراموش کنیم ولی این راه درست است؟؟؟
نه............چون در این حالت فقط احساسات و خواسته درونی خود را ""سرکوب"" می کنیم نه ""درمان""!!!
ما در ذهن و در دل خود خواسته هایی داریم و حقایقی>>>>وقتی نمی توانیم به ان حقایق دست یابیم پس مجبوریم فراموشش کنیم اما ایا راهش را بلد هستیم.....بعضی اوقات سعی داریم به زور مطلبی و اتفاقی را فراموش کنیم و یا از ان فرار کنیم پس تمام فکرهاو خواسته هایی که ما را به ان ""اتفاق"" می کشاند به زور و اجبار رد می کنیم و سعی می کنیم به نوعی خود را قول زنیم و به انان فکر نکنیم بنابراین انان را "سرکوب" می کنیم..
گاهی هم ما از فردی یا چیزی فرار می کنیم ....چرا؟؟چون راحت نمی توانیم حقیقت را به او بگوییم ......زیرا فکر می کنیم با گفتن حقیقت زیر سوال می رویم .....
گاهی واقعا ان گونه که هستیم خود را به دیگران نشان نمی دهیم ...پس بنابراین باید مداوم در تلاش باشیم تا هیچ گاه خود واقعی را نشان ندهیم.....
ولی یک روز دیگر خسته می شویم از این همه قلابی بودن....و یا دیگران خسته می شوند از ما.....
مثل::::یک پروانه که شاید تنها چند روزی روی گل پلاستیکی بنشیند اما پس از چند روز دیگر خسته می شود از این همه مصنوعی بودن و پر می کشد....
سورنا شما مردی بسیار قوی هستی ولی در کنار این روح و روان قوی .....حتما دلی دارید پر از عاطفه و صمیمیت......
ولی گاهی فکر می کنم این شخصیت و ویژگی ""قوی بودن و مرد بودن""(که بسیار ستودنیست) مانع از ابراز عاطفه درونی می شود و این یعنی!!!
سورنا برادر بزرگوارم این حرف هایی که زدم فقط دردولی بود و شاید هم اصلا متوجه منظورم نشوی.....و شاید اصلا من متوجه حالت و منظور شما نشده ام.....ولی دل نوشته ای بود اگر فرصتی داشتی بخوان....
برادر عزیز تر از جانم همیشه دوستت داشتیم و داریم ....و برایت دعا می کنیم... قربانت "نقاب"
حسین پور (پنجشنبه 17 اردیبهشت 88)
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
من هم با نقاب موافقم . دلائل ناراحتي و نوع مشكلات خيلي مهم هستند .
اي كاش خودتان را سانسور نكنيد و حرف بزنيد .
ولي به هر روي شما سكان دار زندگي خود هستيد و تصميم گيري با شماست .
اگر در حد يك دعا كاري از دستم بر بيايد كوتاهي نخواهم كرد ولي به واقع با اين نوع درخواست مشگل دارم . بايد راحت باشيد . حرف بزنيد . حرف زدن از فشارهايتان كم خواهد كرد و حالتان به مرور بهتر مي شود . ضمن اينكه در اين ميان چند فكر بهتر از يك فكر است
ani (چهارشنبه 16 اردیبهشت 88)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)