به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: بغض

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 88 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1388-1-08
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    2,984
    سطح
    33
    Points: 2,984, Level: 33
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    بغض

    سلام ...

    چند وقته یه بغضی دارم که نمی دونم چطوری میشه از شرش خلاص شد ...
    هیچ اتفاق خاصی نیفتاده .... نمی دونم چی شده که یکهو اینطوری بهم ریختم ...
    احساس خستگی می کنم .... احساس دلزدگی از همه چیز... صبح ها اصلاً
    دلم نمی خواد بلند شم ... شبها تا دیروقت خوابم نمیبره ... انگار همه ی فکرای هفته میاد توی ذهنم .... حوصله ی هیچ سر وصدایی رو ندارم ... با کوچکترین حرف دیگران یا سرزنشی اینقدر بهم میریزم که انگار دنیا به آخر رسیده یا حتی وقتی کسی صداشو بلند میکنه باز این بغض میاد سراغم ... گاهی وقتا تحملم تموم میشه گریه می کنم ...

    اصلاً نمی دونم چی شد یکهو ... هیچ اتفاق جدیدی هم نیوفتاده که بگم علتش این بوده... روزای زندگیم هم مثل گذشته داره پیش میره ...به نظرتون چرا اینطوری شدم؟!

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: بغض

    زندگي راحتي داريد ؟!
    از درون از چيزي ناراحت و ناراضي نيستيد . نمي شود فكر كرد كه بي علت اينجور ي شده باشيد . شايد آنقدر روزهاي سختي را پشت سر گذاشته ايد كه اين فشارها روي هم تل انبار شده است و امروز خستگي تان به اين شكل نمود يافته .

    اگر واقعا علت بيروني براي مشكلتان نداريد حتما بايد دكتر برويد .

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بغض

    سلام عزیزم
    زندگی برات یکنواخت شده تحولی در زندگیت ایجاد و ورزش شنا و یوگا خیلی کمکت می کنه و با دوستات برو بیرون و تمرین کن تا با کوچکترین چیز عصبانی نشی.از پسش بر میای

    از اسمی که برای خودت انتخاب کردی مشخص که باید هدفت رو هم گم کرده باشی. هدفمن زندگی کن حتی اگه شده یک هدف کوچک

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 خرداد 88 [ 07:13]
    تاریخ عضویت
    1387-11-20
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    3,153
    سطح
    34
    Points: 3,153, Level: 34
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 46 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بغض

    عزیزم چرا بغض چرا ناراحتی از چی ناراحتی کسی یا چیزی تو رو ناراحت کرده یا از گذشته چیزی هست که نمی خوای فراموش کنی گذشته یا هر انچه تورو ازار میدهد فراموش کن و به اینده فکر کن و سعی کن در کنار خانوادت و دوستان لحظات خوب و خوشی بگذرونی وناامیدی وبغض و ....فراموش کن

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: بغض

    سعي كن اگر خيلي بي ميل هستي به زور هم كه شده خودتو راضي كني كه بيرون بري و بگردي حتي اگر احساس كني كه بهت خوش نمي گذره. برو و مطمئن باش عليرغم اينكه فكر مي كني حوصله اش را نداري بعد از چند بار رفتن خيلي توي روحيه ات اثر مي ذاره.
    ديروز توي تلويزيون يكي مي گفت ده درصد مغز انسان خودآگاه است و نود درصد ناخودآگاه و انچيزي كه ما فكر مي كنيم همان خواهد شد. سعي كن بي دليل شاد باشي همين به تو كمك خواهد كرد واقعا از ته دل شاد باشي.
    شايد بگويي كه مگه آدم مريضه كه بي خودي بخنده نه اما ما نياز به شاد بودن داريم.
    زندگي ما به اندازه كافي يكنواخت هست. ما بايد خودمون كاري كنيم كه از اين يكنواختي در بياد.

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 88 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1388-1-08
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    2,984
    سطح
    33
    Points: 2,984, Level: 33
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: بغض

    ممنون از راهنمایی هاتون

    راجع به اینکه گفته بودید با دوستام برم بیرون و برای خودم یه سرگرمی و تفریحی ایجاد کنم
    باید بگم همه ی اینایی که گفتید رو توی برنامه م دارم .... بخاطر اینکه گستره ی
    علاقمندیهام خیلی وسیعه، توی جمع ها و فعالیت های زیادی شرکت می کنم ....
    سختی زندگی رو احساس می کنم اما به نظر میرسه این یک تجربه درونیه ... یعنی اگه از بیرون کسی شرایط زندگیمو ببینه، در ظاهر شاید هیچ مساله بغرنجی وجود نداشته باشه!
    نمی دونم متوجه منظورم میشید؟ ... یه رنجی رو درون وجودِ خودم احساس می کنم ...
    این بغض انگار یه دردیه که مدتها ذره ذره روی هم انباشته شده ....
    مثل کسی شدم که دیگه تحملش تموم شده ....
    اما یه مساله ای که این وسط اوضاع رو بدتر میکنه اینه که متاسفانه من خیلی
    در برابر برخورد دیگران و رفتاری که باهام میشه حساسم ... مثلاً رفتار بی ادبانه ی
    یکی کاملاً تا چند روز منو بهم میریزه! باورتون میشه حتی اگه این رفتار، شنیدن یک تکه کلام زشت (البته به نظر خودم، شاید از نظر اون زشت نباشه! )از طرف یکی از
    دوستای اینترنتی م حین چت کردن باشه!!!!!
    می دونید چون درون گرا هم هستم این مسائل بیشتر ذهنمو درگیر می کنه ... یعنی
    هر کار می کنم نمی تونم بهش فکر نکنم و از کنارش بگذرم ...
    اصلاً نمی دونم چکار کنم .... وقتی هم سعی می کنم اتفاقات روزمره ای که ناراحتم کرده
    رو نادیده بگیرم، یه مدت بعد یکدفعه همش یه جا میاد سراغم .... معمولاً یکی دو روز
    دچار یک اندوه عمیق میشم ...

    اما بغضی که این مدت دارم باهاش کلنجار میرم به نظر میرسه ریشه دارتر از این حرفها
    باشه ... شاید اگه بخوام توی یک کلمه اونو توصیف کنم، "دلزدگی" مناسب ترین کلمه باشه!
    این دلزدگی حتی نسبت به اعضای خانواده م هم یه مقداری ایجاد شده ... تازگی ها
    دلم نمی خواد زیاد باهاشون حرف بزنم .... همش دلم می خواد خونه ساکت باشه ...
    (آخ!مخصوصاً صدای تلویزیون که حسابی کلافه م می کنه!)

    راستی یه سواله دیگه: کسی اینجا هست که تا حالا روانکاوی رو تجربه کرده باشه؟
    خیلی کنجکاوم بدونم چطوریه و واقعاً تاثیری داره یا نه!

  7. کاربر روبرو از پست مفید ghasedake sargardan تشکرکرده است .

    ghasedake sargardan (سه شنبه 22 اردیبهشت 88)

  8. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: بغض

    بله تاثير دارد و من تجربه اش را دارم .


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.