سلام دوستان
ببخشید که من هر روز یه مشکل جدید دارم.حتما خستتون کردم.ولی چیکار کنم جز شما هیچکس نمیتونه با من همدردی کنه.
من تا همین چند لحظه پیش داشتم با شوهرم در مورد مهاجرت از ایران صحبت میکردم.اون از من میخواست تصمیم نهایی رو بگیرم و میگفت که دوست نداره فقط حامیش باشم میخواد که بهش فشار بیارم.اما من با توجه به این اوضاع واحوالم در این چند وقت الان نمیتونم تصمیم درستی بگیرم از طرفی هم دوست ندارم اون احساس تنهایی کنه.نمیدونم من چرا نمیتونم یه روز بدون دغدغه سرمو رو بالش بذارمو بخوابم.شما تقریبا از مشکلات زندگیه من خبر دارید اگه راه حلی برای منی که ازیک طرف آرامش میخوام و از طرفی باید هوای شوهرمو داشته باشم ،دارید لطفا بهم بگید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)