RE: به ستوه امدم!
الناي عزيزم سلام
گلم چرا غصه و ناراحتي به دلت راه مي دي ، من مي فهمم چي مي گي و دركت مي كنم اما مگر تو توي اين دنيا واسه كسي زنده اي كه اگر نباشه بايد آرزوي مرگ كني ... از حكمت خدا غافل نشو شايد اون چيزي كه اسمش را بازي روزگار مي ذاري تقديري باشه كه اتفاقا به نفعت بوده كه پيش نياد ولي خدا چطور مي تونسته بهت بگه كه اين راه به ضرر توست ... كمي صبور باشه اگر دلت براي گذشته ها تنگ شده سعي كن پوسته غم را بشكافي و بيايي بيرون خودت را ببين و استعدادهاتو دوباره بشناس ... از قديم گفتن واسه كسي ارزش قائل باش كه برات ارزشي قائل هست و از همه مهمتر اينكه هيچ چيزي در دنيا باارزشتر از وجود خودت نيست هرگز احساس يأس نكن خودت را دست كم نگير چون تو هم يكي از بهترين آفريده هاي خدا هستي و خداوند براي خلق كردن تو هم بي اندازه وقت و روحش را گذاشته يه بسم الله بگو و فراموش كن كه چي شده زمان ميبره اما با توكل خودت ممكنه
او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!
علاقه مندی ها (Bookmarks)