سلام
اميدوارم انديشه هايتان سبز و بارور باشد
من سعي مي كنم در زندگي آدم موفق و ايده آلي باشم و در عين حال انعطاف پذير باشم .به نظر خودم هم معنا گرا هستم و دوست دارم درباره معني زندگي ام و روابطم با همه به خصوص همسرم حرف بزنم و فكر كنم.اما در ميان همه اينها ،احساس مي كنم هنوز بخش كودك درونم بيش از اندازه حمكراني مي كند و بخش بالغ را به سختي پذيرا است . وقتي خوب فكر مي كنم مي بينم ريشه بسياري از مشكلاتم و درگيري هاي ذهني ام برگرفته از همين بعد است و اينكه گاهي بيش از اندازه احساسي و تاثير پذير مي شوم و نكات مثبت خود را فراموش مي كنم . با اينكه خيلي دوست دارم بزرگ شوم اما راهش را بلد نيستم .
مي خواهم محكم باشم تا با كوچكترين حرفي ناراحت نشوم وقهر نكنم.مي دانيد توجيهم براي ناراحت شدن اين است كه نه شايد اين حرف همسرم مثلا به دليل فلان احساس است ....يعني خلاصه بگويم در عميق انديشدن افراط مي كنم . بعضي چيزها را زيادي پيچيده مي بينم چه كنم ؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)