به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 88 [ 20:23]
    تاریخ عضویت
    1387-7-14
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    3,646
    سطح
    37
    Points: 3,646, Level: 37
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    سلام دوستان
    شايد تاپيك من رو قبلا خونده باشين..........من يه جورايي احساس نيازم رو از لحاظ روحي به جنس مخالف ميفهمم و اين نيازم زماني بيشتر شدت ميگيره كه ..... 1) كسي رو كه قبلا دوستش داشتم رو دوباره تو دانشگاه ميبينم و ناخداگاه تمام خاطراتم يكي يكي از جلوي چشمم مثل يه فيلم با سرعت بالا رد ميشه........(حتي ديدن بعضي صحنه ها و منظره ها و كلا هر چيزي كه حتي يكبارم در موردش با اون آقا صحبت كردم منو ياد ايشون ميندازه.......با شنيدن آهنگهايي كه توي اون 2 سال فقط حتي يك بار بهشون گوش كردم........با بوي عطري كه تو اون دوران به لباسام ميزدم.......با پوشيدن اون لباسا.........حتي با ديدن گوشيه مبايلم (اصلا دوست ندارم ديگه به كسي اس ام اس بدم)........ اتاقم........و كلا هر چيزي كه تو اون دوران چشمم بهشون خورده) درسته كه قطع ارتباط از طرف خودم بود ولي نميدونم با اين تداعي خاطرات اونم به اين شدت چي كار كنم؟؟؟؟؟؟.........كاش فقط بعضي وسايل منو ياد ايشون مينداخت ولي متاسفانه حتي ديدن سر در دانشگاه و مسير رفت و برگشتم منو ياد اون ميندازه ...........
    2)من بازم چندين مورد بهم پيشنهاد اشنايي و دوستي شده ولي از طرفي من با خودم عهد بستم كه ديگه با هيچ فردي دوستي به اين شكل رو تجربه نكنم و به خودم قول دادم كه فقط در سايه اطلاع كامل خانواده ها و رابطه ي خيلي معقول و رسمي دوباره اين جور روابط رو تجربه كنم ولي.............ولي گاهي اوقات با ديدن اطرافيان و دوستانم و روابط گرمي كه با دوستان پسرشون دارن ناخداگاه دوباره دلم هوايي ميشه و ... خودم نميخوام يك رابطه اونم به همون صورتي كه قبلا تجربه اش رو كردم رو شروع كنم ولي گاهي اين نيرو و كشش تمام وجودمو در بر ميگيره........ميگم من كه چيزي نديدم ولي چرا اين قدر بعضي از افراد از اين روابطشون لذت ميبرن؟؟؟؟ آيا واقعا لذت بخشه و من اونو خوب تجربه نكردم يا سرابي بيش نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    وقتي اين تداعيه خاطرات بهم هجوم مياره و از طرفي لذتي رو كه بعضي از اطرافيانم از اين روابط ميبرن رو ميبينم ناخداگاه عذاب وجدان شديدي سراغم مياد كه نكنه من تو اون دوران آدم معقولي نبودم كه باعث شد اين رابطه اينقدر سرد بشه !!!! نكنه من زود در موردش قضاوت كردم و اون واقعا منو ميخواسته و به خاطر احساسات من چيزي رو علنا بازگو نميكرده!!!!!! نكنه من با بعضي كارام بهش توهين كردم !!!!نكنه من غرورش رو له كرده باشم!!! نكنه كه من باعث شدم كه اين رابطه در مسير صحيح خودش قرار نگيره!!!!! ونكنه و نكنه....... خلاصه تمام كاسه كوزه ها رو سر خودم ميشكونم و اصلا دست خودم نيست

    حالا شما دوستان آيا با شروع مجدد اين روابط موافقين؟؟؟؟؟؟ (البته با كنترل احساساتم و به شكل معقول و منطقي) تا شايد با اين كار كمي از يادآوريه اون خاطرات فاصله بگيرم( چون واقعا مرتب با ديدن هر چيزي اين اتفاق برام ميوفته)

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 88 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1388-2-03
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    2,858
    سطح
    32
    Points: 2,858, Level: 32
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    سلام عزیزم منم مشکلی شبیه تو دارم حتی حاضر نیستم کسی شریک اون خاطره ها کنم البته من قطع رابطه نکردم ولی هر لحظه ترس تموم شدن همه چی برام هست.گاه حس میکنم عین تشنه ای هستم که فقط اونو می خوام.گاهی با دیدن خوشی دختر پسرهای دیگه احساس کمبود میکنم گاهی از اینکه شاید این 5سال هم که با همیم از ته دل دوستم نداشته!نبودنش یعنی مرگ من!

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    211
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    سلام بر دوست عزیزم...
    می می جان حالت های شما بسیار طبیعی است و برخاسته از حس بعد از جدایی.....
    اما چرا این حالات شما را دچار عذاب وجدان می کند فلسفه دارد و آن هم اینکه::
    >>>هنوز جدایی را نپذبرفته ای و هنوز کاملا از ته دل او را رد نکرده ای..... چون شما با توجه به شرایط موجود در خود و اطرافتان مجبور به جدایی از او شدید و بخاطر یک نواختی ارتباط و به نوعی سخته کننده شدن رابطه و لذت نبردن ناشی از این یک نواختی و خستگی....

    پس لازم می دانستید تا خود را از این همه یک نواختی و عادی شدن و خستگی ناشی از این ارتبار رها سازید تا قدری به آرامش برسید.....
    شاید در روزهای اول بسیار خشنود بودید از جدایی بخاطر آن حس آرامش....ولی بعدها با ارضا این حس آرامش دوباره روح و جسمتان دنبال نیاز اصلی خود می رود یعنی ارتباط با جنس مخالف.....و این طبیعیست....چرا؟؟؟؟
    چون شما هنوز هم جدایی را نپذیرفته اید....

    من به اطمینان می گوییم که شما تنها او را دوست ندارید و می توانید با کسان دیگر هم رابطه خوبی برقرار سازید...چرا>>>چون نیاز شما فقط به جنس مخالف است نه به فلان کس یا x y....
    اگر رابطه شما در مدتی که با او بودید سرد بود به نظر من برخاسته از یک نوع ترس از رابطه بود ترس از صمیمیت بیشتر.....
    دوست عزیزم اگر ما شیوه برقراری ارتباط صحیح را بدانیم یعنی قبل از دوستی مرزهایی را مشخص کنیم و وابسته طرف مقابل نشویم و صرفا فرد مقابل را مال خود ندانیم و صرفا با دید امروزی رابطه ها (دختری پسری) به موضوع نگریم......اتفاقا ارتباط با جنس مخالف در چارچوب خودش بسیار هم سازنده است و باعث ترقی ما در روابط اجتماعی می شود.
    ولی اگر تنها بخاطر فرار از این احساس و خاطرات.. دوستی را برقرار سازید نه تنها مشکل شما حل نخواهد شد بلکه خاطرات شما را آزرده می کند...پس اول تکلیف خود را روشن و هدف خود را از رابطه مشخص بعد..
    موفق باشید

  4. 2 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (جمعه 04 اردیبهشت 88)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 88 [ 20:23]
    تاریخ عضویت
    1387-7-14
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    3,646
    سطح
    37
    Points: 3,646, Level: 37
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    ferala عزيز و نقاب گرامي از همدرديها و راهنماييهاتون فوق العاده ممنونم
    دوست عزيزم نقاب واقعا كه درست فرمايش كردين و اين حالات كه فرمودين واقعا عينا در من يافت ميشه......من نميدونم شما اين تجربيات رو از كجا اوردين!!!!

    راستشو بخواين اون آقا بعد از آخرين قطع ارتباطم بازم بهم رجوع كرد ولي چون وقتي باهاش در مورد علت اين قطع ارتباط صحبت كردم دوباره روي موضع قبليش پا فشاري كرد منم دوباره برنگشتم و اين مساله خودش باعث شده كه وقتي خاطراتش برام تداعي ميشه عذاب وجدانم شدت بيشتري بگيره و مرتب با خودم بگم : "اون كه برگشت ولي اين تو بودي كه مهر رد به سينه اش زدي پس ناراحت باش كه خودت كردي كه لعنت بر خودت باد".........وقتي هم كه ميبينمش كه ديگه نگو.......واقعا فشار يه چيزي رو قلبم حس ميكنم ....انگار وقتي چشمم بهش ميخوره يه خنجر تو قلبم فرو ميكنن.......خودمم نميدونم كه چم شده!!!!!!!

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آذر 88 [ 22:18]
    تاریخ عضویت
    1387-9-24
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,411
    سطح
    36
    Points: 3,411, Level: 36
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    98

    تشکرشده 100 در 62 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    سلام میمی جان

    1-این که شما ازدواج کنین حق شماست........ولی اینکه اشتباه کنین نه!........
    این مرور خاطرات برای هر دختری که همچین روابطی رو تجربه کرده طبیعیه اما این که بهش دامن بزنه نه......چرا که دست خودته....باید و باید فراموشش کنی... به طور کامل....(هر وقت فکرت به اون سمت میره منحرفش کنی)...مخصوصا قبل ازدواج و آشنایی با فرد جدید(واسه ازدواج)......

    2-کار درستی میکنین,تازه در صورت اطلاع والدین هم خودتون باید حواستون جمع باشه(همه این ها رو در صورتی براتون میگم که حد و حدود روابط......براتون مهمه وگرنه که ...)
    این که اکثر دوستان من به تعداد موهای سرشون دوست دختر دارن و روابط......که دلیل نمیشه من هم....این که نیرو و کشش توی وجود شما وجود داره باید خوشحالم باشین چرا که اگه نباشه باید شک کنین در سلامتیتون......(ببینین همه این رو میدونن و به همین خاطره که میگن دختری که با پسری دوست میشه احتمال این که با افراد دیگه هم دوستی کنه خیلی زیاده...پس نگین دروغ میگن!)......این که لذت بخش! هست یا نه(بله هست,حداقل هیجان انگیز که هست!...)...به خود دوطرف و حد روابطشون برمیگرده ....متوجه که میشین .....پس شما دقت کنین!

    ببینین خیلی راحت و ساده نه تنها به شما بلکه به همه دختران و ...ایران....این رو بگم که بالاترین و هدف اصلی یه پسر از همچین دوستی هایی رسیدن به س-ک-س دختر هست...شک نکنین!..این رو هم بدونین که این یه نیازه و توی طبیعت پسره......و مهمترین غریزه....این رو نگفتم که شما به پسران و مردان بدبین بشین...بلکه شما باید به عنوان یه جنس مخالف اینو بدونین....(هر پسری ...مخصوصا پسری که در سنین 19-22 قرار داره و تستوسترون توی خونش غوغا میکنه!...) جالبه که یه دختری چند وقت پیش با یه دکتری دوست شده بود و مورد تجاوز! قرار گرفته بود.....بعدا میگفت چون طرف دکتر بود من فکر میکردم که آدم خوبی هست و به س-ک-س فکر نمیکنه و.......ببینین طرز فکر رو!!!.........

    این مطلب و اصلی هست که دختران خارجی به واسطه آموزش های لازم و.... میدونین و با دید باز به دوستی روی میارن و عواقبش رو هم میپذیرن!......... ولی دختر ایرونی این اصل رو نمیدونه یا خودشو به نادانی میزنه!........(وخیلی شرایطی.......که در خارج هست و فرق از زمین تا زیرزمین!...) .و بعد از مدتی یه همچین فرومی رو پیدا میکنن و میان تاپیک میزنن که همه پسرا فلان و بهمان و.............یا دیگه چیزایی رو از دست میدن که قابل جبران نیست!.......

    به هر حال این رو از من داشته باشین,فکر نمیکنم که حرف ناگفته ای باقی مونده باشه........

  7. کاربر روبرو از پست مفید کامران007 تشکرکرده است .

    کامران007 (جمعه 04 اردیبهشت 88)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 88 [ 20:23]
    تاریخ عضویت
    1387-7-14
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    3,646
    سطح
    37
    Points: 3,646, Level: 37
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    سلام دوست عزيزم "كامران007 "
    فوق العاده از اينكه وقت گذاشتي و اين قدر زيبا و صميمي و با لحني دوستانه منو راهنمايي كردي ممنونم..........

    بله منم به هيچ وجه چه تو رابطه اي كه در گذشته با اين آقا داشتم و چه روابطي كه ممكنه در آينده با افرادي پيدا كنم قبل از تعهد رسمي و ازدواج به جنبه ي جنسيش فكر نميكنم.............اصلا اصلا اصلا....... حتي تو اين 2 سال كه با اين آقا بودم حتي يك بارم حتي دستشو لمسم نكردم و از حقم نگذريم اين آقا هم بسيار باحيا و نجيب بود(با همين خصوصيتش منو مجذوب خودش كرد )
    و اين كششي كه در من به جنس مخالف وجود داره بيشتر جنبه روحي و عاطفي داره..........تصور ميكنم از اينكه مردي در كنارم باشه احساس آرامش بهم دست ميده (البته مردي كه مرد باشه ....نه مردي كه نا اهل باشه......

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آذر 88 [ 22:18]
    تاریخ عضویت
    1387-9-24
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,411
    سطح
    36
    Points: 3,411, Level: 36
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    98

    تشکرشده 100 در 62 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mimi
    سلام دوست عزيزم "كامران007 "
    فوق العاده از اينكه وقت گذاشتي و اين قدر زيبا و صميمي و با لحني دوستانه منو راهنمايي كردي ممنونم..........

    بله منم به هيچ وجه چه تو رابطه اي كه در گذشته با اين آقا داشتم و چه روابطي كه ممكنه در آينده با افرادي پيدا كنم قبل از تعهد رسمي و ازدواج به جنبه ي جنسيش فكر نميكنم.............اصلا اصلا اصلا....... حتي تو اين 2 سال كه با اين آقا بودم حتي يك بارم حتي دستشو لمسم نكردم و از حقم نگذريم اين آقا هم بسيار باحيا و نجيب بود(با همين خصوصيتش منو مجذوب خودش كرد )
    و اين كششي كه در من به جنس مخالف وجود داره بيشتر جنبه روحي و عاطفي داره..........تصور ميكنم از اينكه مردي در كنارم باشه احساس آرامش بهم دست ميده (البته مردي كه مرد باشه ....نه مرد نا اهل.......) و گويا فكر نكنم اگه از چارچوب خاصي خارج نشم و حدود رو حفظ كنم شروع مجدد اين ارتباط با فرد ديگري اشكال داشته باشه ...داره؟؟؟؟!!!
    میمی جان

    ببین در جواب این سوالت پست 1 خودت و پست قبلی من رو حتما کامل بخون......به قول خودت دوستی قبلیت که کاملا پاک بوده......ببین تورو دچار چه مشکلاتی کرده!....آیا بازهم میخای آزموده رو بیازمایی!؟؟.....;)
    به هر حال از من گفتن....

  10. کاربر روبرو از پست مفید کامران007 تشکرکرده است .

    کامران007 (جمعه 04 اردیبهشت 88)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 88 [ 20:23]
    تاریخ عضویت
    1387-7-14
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    3,646
    سطح
    37
    Points: 3,646, Level: 37
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    بله شما درست ميفرمايين ........خودمم متوجه اشتباهي كه در سوالم كرده بودم شدم...براي همين حذفش كردم ;)

  12. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    211
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    کامران عزیز نوشته اند:::>>>
    ببینین خیلی راحت و ساده نه تنها به شما بلکه به همه دختران و ...ایران....این رو بگم که بالاترین و هدف اصلی یه پسر از همچین دوستی هایی رسیدن به س-ک-س دختر هست...شک نکنین!..این رو هم بدونین که این یه نیازه و توی طبیعت پسره......و مهمترین غریزه....این رو نگفتم که شما به پسران و مردان بدبین بشین...بلکه شما باید به عنوان یه جنس مخالف اینو بدونین....(هر پسری ...مخصوصا پسری که در سنین 19-22 قرار داره و تستوسترون توی خونش غوغا میکنه!...) جالبه که یه دختری چند وقت پیش با یه دکتری دوست شده بود و مورد تجاوز! قرار گرفته بود.....بعدا میگفت چون طرف دکتر بود من فکر میکردم که آدم خوبی هست و به س-ک-س فکر نمیکنه و.......ببینین طرز فکر رو!!!.........

    درست هست که اولین هدف یک پسر از ایجاد ارتباط با دختری ارضا نیاز جنسی و در درجه بعد روحی هست......
    ولی من به این عمومیت قرار دادن شما و بکاربردن کلمه ""سکس"" کاملا مخالفم و معترض..
    بسیار این حمله مرا ازرد.....باید از حق یک پسر ایرانی دفاع کنم....

    درست هست که پسر نیاز به این این نیاز دارد و حق طبیعی اوست ولی می توانم با اطمینان کامل از مواردی نام ببرم که هدف پسر ارضا نیاز بوده اما نه از طریق سکس و رابطه جنسی...
    شما نباید سخن خود را به همگان عمومیت دهید.......
    اشتباه نکنید ها.....من با سخن شما موافقم ...هدف از ارتباط ارضا این نیاز است اما پسرانی را سراغ دارم که علاوه بر اینکه با جنس مخالف در ارتباط هستند به هیچ عنوان چنین قصدی را ندارند...
    اگر هم قبول نداربد خودم را مثال می زنم...بنده یک سال پیش رابطه داشتم که همان یک سال پچیش هم پایان پذیرفت اما در این ارتباط علارغم اینکه رابطه صمیمی هم بود(البته به اشتباه) ولی هیچ گاه به طرف مقابل به عنوان وسیله ای برای ارضا نیاز خود خارج از عرف نگاه نکردم و حتی لحظه ای چنین فکری را در سر نداشتم....

    قطعا اگر دختر و پسری نحوی صحیح ارتباط را اموخته باشند و ارتباط انان بر طبق اصولی استوار باشد چنین مطالبی را شاهد نخواهیم بود.
    خواهش می کنم در سخنان خود تجدید نظر فرمایید.....

  13. کاربر روبرو از پست مفید حسین پور تشکرکرده است .

    حسین پور (جمعه 04 اردیبهشت 88)

  14. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: من....نيازم.....خاطراتم.... احساساتم.....و عذاب وجدانم

    سلام

    می می عزیز

    می دونی عزیزم ، حقیقتش اغلب ما گمشده داریم ، و اون گمشده قبل از هر کس

    خودمونیم .

    اینکه سراغ دیگری میریم چون دنبال خودمون می گردیم ( اما از حقیقت این حس غافلیم )

    دقت می کنی که چه چیزی در دیگری تو را جذب میکنه ؟؟؟ ، این همون چیزیه که یا هستی

    یا دوست داری باشی ، ما دنبال آئینه ایم که ما را به ما نشون بده ، مای پنهان وجودمون رو ،

    دیدی وقتی با کسی گرم می گیری ، صمیمی میشی ، دوست میشی ، دنبال این هستی

    که از نگاه اون خودتو ببینی و ازش می پرسی نظرت راجع به من چیه ، یا اگه نپرسی هم ،

    حد اقل کنجکاو هستی و میخوای یه جورایی سر در بیاری ، این یعنی وقتی با دیگری هستیم هم

    در وجود او خود را می جوئیم .

    اما اغلب ما سر گردان از این حقیقت مغفول مانده ، به بیراهه می زنیم و بیشتر از خود دور

    می شویم ، اینه که این جور دوستیها با همه لذتی که داره یه غم پنهان در دل ما می کاره ، و

    ما به جای مواجهه با این غم پنهان و دلیلش از اون فرار می کنیم با پر کردن تمام لحظات خود

    از خاطرات و یاد اون ، و چنان میشود که برای تو پیش آمده ، که حتی اشیاء اطرافت هم او را نشانه

    می رود . می بینی عزیزم بجای که گمشده مان ( خودمون ) رو پیدا کنیم بیشتر گمش می کنیم

    ، چون می بینیم که دیگه من نیستم ،همه چیزم شده اون یعنی از خودم بیگانه شدم ، دلم

    هم دیگه با من نیست ، بی دل شده ام ،اونوقت عزیز دلم طبیعیه که این حالو داشته باشم و او ن غمهای پنهانی

    که از دور تر شدن خودم از خودم پیش می اومد و با نزدیک تر شدن به دیگری پنهانش می

    کردم سر بر آورده ، آوار شده ، و رو سرم ریخته .

    گلم اگه خودتو پیدا کنی می بینی که همه چیز در خودته ، حتی اونی که لایقت باشه و همراه

    همیشگیت ، منِ وجودت به سویت جذب خواهد کرد و تا پیش از آنکه او بیاید با حصار وقارت

    حفاظتت می کند، که کسی بهت نگاه چپی به نیرنگ و فریب نندازه ، وقتی خودتو پیدا

    کردی بهت میگه کی ، کجا و چطوری به اونی که از جنس متفاوت با تو هست رو بیار .

    وقتی خودتو پیدا کردی، اونوقت بی واهمه و صاف و ساده ازش بپرس که چرا من به این

    جنس کشش دارم؟ ، اونم نه اینکه بهت بگه، بلکه نشونت می ده حقیقت این حال رو ،

    مثلاً بهت میگه : اگه این کشش نبود که پیوندی با آنکه نه باعث بیشتر گم شدن توبلکه

    با او خود را بیابی و او هم با تو خودرا پیدا کند ، پیش نمی آمد،( و حکمتهای نهفته دیگر از

    این کشش که تنها از خودت می توانی ببپرسی و با اشاره اش ببینی) .

    آره عزیز دلم ، گلم، گمشده ات خودتی برو سراغش، نزار بیشتر از این تنها بمونه ، با دنبال

    دیگری رفتن ، بیشتر ازش دور نشو و گمش نکن ، برو خودتو پیدا کن ،منتظرته ، بغلش کن ،

    گله هاشو از این مدتی که تنهاش گذاشتی و جاشو به دیگری دادی بشنو ، باهاش حرف

    بزن و..... وقتی آرام شدی ، وقتی بیشتر به هم نزدیک شدین ، اون بهت می گه چه کار

    کن ، کجا برو ، و چگونه باش ، بی کلک بهت می گه، راه درست رو نشونت میده ، و وقتش

    که رسید دستتو تو دست اونی که میتونه با تو یکی بشه نه تو رو از تو بگیره خواهد

    گذاشت .

    آره عزیزم ، خودتو پیدا کن، اونوقت دیگه تنها نخواهی بود اون همیشه ، همه جا ، همه

    جوره ، در همه حال باهاته ( غیر از اون کیه که اینجوری بتونه با آدم باشه ؟)

    پیداش که کردی سلام منم بهش برسون ، و از حالش با خبرم کن و بهش بگو ارادت داریم



  15. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (دوشنبه 08 تیر 88)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.