به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 88 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1388-2-02
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,992
    سطح
    33
    Points: 2,992, Level: 33
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    26 سالمه و 7 ماهه ازدواج کردم البته 2 سال قبل از ازدواج هم همسرم رو می شناختم خدا رو شکر آدم خوبیه فکر می کنم مشکل از منه البته اون هم بی تقصیر نیست 3 4 سال پیش اگه یکی می اومد می گفت ماست سیاهه باور می کردم ولی الان حرف راست رو هم دیگه باور نمی کنم توی مدتی که قبل از ازدواج با همسرم اشنا بودم مسائلی پیش اومد که اعتمادم رو به همه ادما از دست دادم همین طور با 2 3 تا دروغ همسرم بعداز ازدواج که وقتی راستشو فهمیدم بدتر شدم چون دیدم که چقدر حق به جانب دروغ گفت
    که البته مشکلی واسه زندگیمون پیش نیاورد
    همسرم یه اخلاق بد داره البته از نظر من بده کلا آدم زبون دار و خون گرمیه هر کسی رو میبینه چه بچه چه بزرگ چه زن چه مرد بعد از 2 3 بار دیدن شروع به شوخی کردن می کنه منم که حساس و حسود فقط حرص می خورم اوایل سر این قصیه باهاش دعوا می کردم ولی دیگه خسته شدم مخصوصا که الان یه منشی جدید واسه شرکتشون اوردن
    چند بار تا حالا گفتم که با همکارای خانومت شوخی نکن تو منظور نداری ولی اونا از کجا معلوم که به منظور برداشت نکن؟ می گه تو به من اعتماد نداری می گه اگه می دونستی چقدر دوست دارم این حرفو نمی زدی می گه من قول دادم قسم خوردم که بهت خیانت نمی کنم ولی این حرفا واسه دو روزه بعدش دوباره بر می گردم سر جای اولم
    الان هم از اون وقتاست که دوباره این حس بدبینی لعنتی اومده سراغم
    دوست داشتم کار همسرم جوری بود که هیچ زنی تو محل کارش نبود من حتی وقتی که با فامیلاش اونایی که ازدواج کردن هم شوخی می کنه ناراحت می شم
    اگه برگردم عقب کسی رو به عنوان همسر انتخاب می کنم که اصلا سر زبون نداشته باشه ولی نمی شه همیشه موبایلشو چک می کنم اونم ناراحت می شه دیگه خسته شدم بدون اعتماد که نمی شه زندگی کرد چه کار کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 بهمن 92 [ 20:26]
    تاریخ عضویت
    1387-12-17
    نوشته ها
    111
    امتیاز
    6,260
    سطح
    51
    Points: 6,260, Level: 51
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    259

    تشکرشده 267 در 64 پست

    Rep Power
    27
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    سلام سحر جان،ببين عزيزم ما خانمها عادت كرديم وقتي كه شوهرمون هم هيچ عيب و ايرادي نداره الكي بهش برچسب بزنيم و اونو مقصر بدونيم،وقتي تو اونو به عنوان شوهر و همراه هميشگي خودت انتخاب كردي بايد حس اعتمادت رو ببري بالا و با تمام وجود به شوهرت اعتماد داشته چون در غير اين صورت خودت اول اذيت ميشي.
    در مورد اون دروغهايي كه ميگي قبلا گفته،چيز خاصي نيست چون نا خواسته وقتي دو نفر با هم در ارتباط هستن و اين رابطه شون هيچ تعهدي نداره(منظورم قبل از ازدواج هست)امكان داره دروغ هم به هم گفته باشن اما وقتي واسه زندگيت مشكلي ايجاد نكرده پس بهشون فكر نكن.
    همون طور كه خودت گفتي شوهرت با همه همين طور برخورد ميكنه،يعني اخلاق خاص در مورد خودش هست و اين طور نيست كه با يه نفر خاص بگو بخند داشته باشه پس اين رفتارش رو بايد به عنوان يك خصوصيت اخلاقيش بپذيري.
    حالا شوهر تو فقط يه منشي خانم داره يا با خانمهاي فاميل در ارتباط هست اما شوهر من 70-80 تا شاگرد دختر داره كه تقريبا هم سنهاي خودم هستند اما..اما چون به شوهرم اطمينان دارم و كار اون رو هم قبول كردم پس به تنها چيزي كه فكر نميكنم اينه كه شوهرم دست از پا خطا كنه و بهش بي اعتماد بشم،البته منم تو 6 ماه اول زندگيمون گاهي موبايلش رو چك ميكردم و الكي حساسيت نشون ميدادم اما وقتي ديدم چيزي دستگيرم نميشه از كارهاي خودم خجالت كشيدم.
    سعي نكن همسرت رو كنترل كني چون اين كار يعني حماقت و هيچ سودي برات نداره چون شوهرت كاري نكرده كه تو رو بي اعتماد كنه،پس شوهرت رو همون طور كه هست قبول كن و مطمئنم اين حس تو نهايت چند ماه ديگه از بين ميره چون هنوز در ماههاي اول زندگي هستي كه خيلي شكننده اس پس مواظب خودت و رابطه ات با شوهرت باش.

    \\/\\/\\/\\/___________________ به همین سادگی ، ثانیه ای مرد... قدر لحظاتت را بدان...



  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 88 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1388-2-02
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,992
    سطح
    33
    Points: 2,992, Level: 33
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    درسا جان این حس من روز به روز بدتر می شه
    خیلی سعس کردم باهاش کنار بیام ولی نشد چرا اون به خاطر من این اخلاقش رو عوض نمی کنه؟

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    هیچکس رو نمیتونید عوض کنید ...مگر اینکه خودش بخواد .......حساسیت بخرج ندهید همین ..هر چی حساستر باشید مطمئن باشید اون بدتر میکنه و شما بیشتر عذاب میکشید .............

  5. کاربر روبرو از پست مفید kimiakhaton تشکرکرده است .

    kimiakhaton (پنجشنبه 03 اردیبهشت 88)

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    به نظر من هم بهتره که شما اول رو خودتون کار کنید و می بینید که کم کم نه تنها این احساسات کمرنگتر میشه گفتم کمرنگ تر، چون تا کامل از بین بره طول میکشه، بلکه همسرتون هم ناخودآگاه سعی می کنن به خاطر شما و حساسیتهاتون این نوع برخوردشون رو کمتر کنن. راستش شوهر من هم همین طور، می دونم که توی دلش هیچی نیست و بهش اعتماد کامل دارم اما احساس می کنم که از وقتی که بی خیال شدم یه کم بهتر شده یعنی الان دیگه با دخترها و زنهای فامیل کمتر بگو، بخند میکنه ولی در کل من خیلی بهش اعتماد دارم و یک بار هم به خودم اجازه ندادم که گوشیش رو چک کنم با وجود اینکه خیلی حساسم و می تونی این رو از تاپیکم بفهمی!
    اصلا با شوهرت به نظر من در این مورد دعوا نکن و خیلی براش حساسیت نشون نده، تو تنها کاری که می تونی انجام بدی 1. روی اخلاق خودت کار کنی 2. سعی کنی روز به روز بیشتر به شوهرت نزدیک بشی و بهش محبت و عشق ورزی کنی تا ایشون هم نه از روی اجبار بلکه به خاطر عشق به شما بخواد و بتونه که تا حدودی، حداقل در بعضی جاها یه کم رعایت کنه، اون هم فقط به خاطر شما.
    پس اصلا و ابدا باهاش بحث نکن در این مورد و اگر هم سعی کردی که متوجهش کنی بهتر بهش بگی : که من تو رو خیلی دوستت دارم و نمی خوام که هیچ وقت از دستت بدم و همین طور بهت اعتماد هم دارم، اما احساس می کنم که تو با رفتارهات باعث میشی که این احساس در قلب من پررنگ تر بشه، بگو: من تو رو خوب میشناسم و میدونم که منظوری نداری اما دوست دارم که تو فقط برای من باشی همون طوری که تو دلت می خواد من همه جوره برای تو باشم، آیا تو دوست داری که من مدام بدون هیچ منظوری با مردهای فامیل یا اطرافیان بگو، بخند داشته باشم؟ تازه، این رفتارت باعث میشه که من احساس بدی کنم و احساسات بد روی روحیه من تاثیر میذاره و نمی ذاره اون طور که می خوام، وقتی تو رو می بینم شاد باشم.
    دوست خوبم، امیدوارم که از روشهای درست به نتیجه برسی و برای مدتی سعی کن به این موضوع به شکل یه موضوع کم اهمیت بنگری تا کم کم و به موقع اش از همسرت بخوای و در این مورد باهاش صحبت کنی.
    موفق باشی

  7. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (پنجشنبه 03 اردیبهشت 88)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 88 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1388-2-02
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,992
    سطح
    33
    Points: 2,992, Level: 33
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    مرسی del جون حرفات خیلی ارامش بخش بود سعی می کنم کمتر حساسیت نشون بدم البته اگه بتونم ولی همش می ترسم از اینکه نکنه یه وقتی یه زنی شوهرم رو ازم بگیره
    ممنون از راهنمایی هاتون

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar482
    مرسی del جون حرفات خیلی ارامش بخش بود سعی می کنم کمتر حساسیت نشون بدم البته اگه بتونم ولی همش می ترسم از اینکه نکنه یه وقتی یه زنی شوهرم رو ازم بگیره
    ممنون از راهنمایی هاتون
    سلام
    سحر خانوم من موضوع شما رو خوندم. من یک مرد هستم بهتون تضمین می دم هیچ چیزی به اندازه این حساسیتها که به نحوی داره اون رو آزار می ده و اون رو از محیط خونه زده می کنه باعث خیانت همسرتون نمی شه. سعی کنید به جای حساسیت بیشتر اون رو به خودتون با رفتار مثبت و عاطفه تون نزدیک کنید. نتیجه مسلما بهتری رو می بینید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید sorena_arman تشکرکرده است .

    sorena_arman (پنجشنبه 03 اردیبهشت 88)

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    سلام honey،

    رابطه زن و شوهر هم مثل هر رابطه ی دیگه ایه. فکر کن شما چه موقع تصمیم می گیری که یک دوست رو ترک کنی؟ وقتی که در کنارش آسایش نداشته باشی، درسته؟
    بنابراین من هم با نظر sorena_arman کاملا موافقم.

    در ضمن می دونم طغیان احساسی شما داشتن رفتار مثبت و محبت کردن رو براتون سخت می کنه.
    بنابراین جسارتا دارم به دنبال نگرش ها و اخلاقیات نادرستی در شما می گردم که این وضعیت رو بوجود آورده. (مسلما خودتون بهتر می تونید کنکاش کنید)

    شما نوشتید که 2 سال قبل از ازدواج همسرتون رو می شناختید. و در ضمن نوشتید که اگه الان ( یعنی 7 ماه بعد از انتخاب نهاییتون ) می خواستید ازدواج کنید، هرگز آدمی با این خصوصیات رو انتخاب نمی کردید.
    خوب honey شما چطور فقط 7 ماه پیش همچین انتخابی رو کردید. گزینه هایی که به نظر من می رسن اینها هستند :

    الف) طی اون 2 سال به این اخلاقیات همسرتون پی نبرده بودید.
    ب) نمی خواید مسئولیت انتخابتون رو به عهده بگیرید.


    اگه مورد (الف) درسته، که پیشنهاد من اینه که عمیق تر به مسائل زندگیتون بپردازید.
    در این صورت پیش بینی می کنم که مشکل فعلیتون هم حل خواهد شد. چون با شناخت عمیق تر روحیات همسرتون، از اخلاقیات ظاهری ایشون عبور خواهید کرد، و احساساتتون تا این حد تحت تاثیر نوع معاشرتشون نخواهد بود.


    اما اگه مورد (ب) درسته، باید بدونید که خانمهای زیادی همین روش شما رو پیش می گیرن. یعنی اول انتخاب می کنند، بعد سعی می کنند طرف رو "عوض" کنند!
    اونها همین جمله ساده رو بکار می برن که : " چرا اون بخاطر من این اخلاقش رو تغییر نمی ده؟"

    سحر عزیز تغییر اخلاقیات به همین سادگی که شما انتظار دارید نیست. و تازه می دونید مشکل کجاست؟ اینکه کار ساخت و ساز این خانمها هرگز تمومی نداره!! بهتون اطمینان می دم که اگه این اخلاق هم عوض بشه، شما به فکر تعویض اخلاق دیگری خواهید بود.

    <<پس بیاید و یکبار برای همیشه اخلاق خودتون رو عوض کنید>>

    اگه نخواید دست از این تفکرتون بردارید، و نخواید همسرتون رو همونطوری که هست ( و از اول هم بوده و شما هم می دونستید ) بپذیرید، من بعید می دونم موفق بشید محیطی که sorena_arman ( بعنوان یک مرد، که قطعا خواسته های همسر شما رو بهتر درک می کنه ) توصیه می کنند رو برای همسرتون فراهم کنید.

    در ضمن من یک مورد دیگه هم به نظرم می رسه. و اون خیانت اون آقاییه که می گید بعد از 30 سال زندگی مشترک...
    شاید این قضیه شما رو بدبین کرده باشه، و شما آینده رو سیاه تجسم می کنید.

    سحر عزیزم، عاشق شدن شهامت می خواد. به جای نگرانی از تصمیمات آینده همسرت شهامت رو در خودت تقویت کن. مطمئنا همین شهامت توی روزگار سخت هم نجاتت خواهد داد.

    honey این همه ی چیزی بود که برای کمک به شما به ذهنم می رسید.
    امیدوارم به کارتون بیاد.

  12. 3 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (جمعه 04 اردیبهشت 88)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 88 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1388-2-02
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,992
    سطح
    33
    Points: 2,992, Level: 33
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    philosara عزیز
    حرفات رو کاملا منطقی بود و منم قبولشون دارم شاید قبل از از ازدواج فکر مب کردم عوض می شه شاید اونقدر دوسش داشتم که این چیزا رو نمی دیدم راستش اون آقایی که گفتم بعد از 30 .... اونو تازه فهمیدم مشکل من از قبل شروع شده البته مشابه این اتفاق رو قبلا بازم دیدم همونطور که گفتم چند تا چیز باعث شد که من اینجوری بشم یه وقتایی می گم شاید بهتر باشه به روانشناس مراجعه کنم
    امیدوارم همونطور که شماها گفتید باشه و مشکل از من باشه
    از این به بعد سعی می کنم اصلا به این موضوع فکر نکنم و حساسیت نشون ندم امیدوارم همه چیز درست بشه
    البته هنوزم فکر می کنم این رفتار مردها اشتباست

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی تونم اعتماد کنم چه کار کنم

    عزیزم سلام
    شما با دست خودت داری شوهرت رو تشویق به خیانت می کنی .خیلی خیلی مواظب رفتارت باش و این بدبینی از خودت دور کن که عاقبت خوبی نداره. من دختر خالم همین بدبینی رو داشت حتی وقتی شوهرش به من حرف می زد حسادت می کرد و اون قدر رو اعصاب شوهرش راه رفت تا شوهرش رفت و از روی لجبازی بهش خیانت کرد و کارشون به جاهای باریک کشیده شد و الان هم تلاق گرفته.پس خیلی احتیاط کن و به شوهرت اعتماد کن.

  15. کاربر روبرو از پست مفید شادزی تشکرکرده است .

    شادزی (شنبه 05 اردیبهشت 88)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. توقعات شوهرم و اعتماد به نفس پایین من
    توسط aryan1990sh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 دی 92, 12:00
  2. به هیچ زنی نمی تونم اعتماد کنم !!
    توسط mohsenfa در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 00:32
  3. دیگه ادم چطوری می تونه اعتماد کنه؟
    توسط tamas در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: جمعه 17 شهریور 91, 14:33
  4. نظرتون درمورد چشم بد يا زهر چشم چيه؟ چقدر بهش اعتقاد داريد؟
    توسط soha64 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 آذر 89, 01:40
  5. به نظرتون اعتماد به نفسش ضعیفه ؟
    توسط *nadia* در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 دی 88, 10:48

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.