با اینا...!

[mke]

سلام عزیزان
من با مشکلی برخوردم که احتمالا مشکل خیلی های دیگه هم هست!!!
من یه مدته با 2نفر تو کلاس کامپیوتر آشنا شدم، کاش نمی شدم!!!
(درد من اینه اول دوست میشم بعد میشناسم در حالی که باید بالعکس باشه.)
خلاصه اینا یکی 23 و یکی 26 سال هستن این افراد بظاهر دوست همه تجربه ای داشتن!اینا دوست دختراشون از 20 تا بالا زده!!! و تعداد رابطه های جنسیشون بالای 35 بوده!(ماشالا) به زن های متاهل هم رحم نکردن!
با این سن هم دختربازی می کنن! دیروز قدم می زدیم من یه لحظه چشمم کج رفت یه دختره از جلومون رد شد موهاش تا کمرش اومده بود، پر پشت و .... تازه روسریشم به سختی پایین گردنشو گرفته بود!(الهی العفو)
خلاصه از دهنم پرید گفتم این موهاش خیلی به دلم نشسته!
اینام افتادن دنبال اونو دوستش! از شانس بد من اونو دوستش یه جا وایسادن!
دوستای منم گیر داده بودن بورو شماره بده! من تو عمرم به هیچ احدی شماره ندادم اونوقت....
خلاصه باکلی التماس بازم قبول نکردن تا اینکه دوست پسر طرف اومد و البته می دونست ما واسه چی وایساده بودیم اونم با دوستاش اومده بود و دوستاش اونور خیابون! ما هم با اینکه هیکل سه تامون کوچیک تر بود اما رفتیم طرفشون از کنار اونا رد بشیم تا اگه پسره غیرتی شد دهنشونو سرویس کنیم اما اون از عالم ...تر بود تازه روشم کرد اونور چشش تو چش ما نیوفته!
دیروز جزو بدترین روزهای عمرم بود!
خلاصه تر کنم اونا حتی صدای سکسشون رو ضبط می کنن میارن ما بشنویم! خب من اصلا نه اهل رفاقتم نه سکس وقتی صداشونو میشنوم و از طرز کارهاشون تو سکس میشنوم تحریک میشم و منم که اهل اینا نیستم(حتی خود ارضایی) و فشار روانی زیادی بهم وارد میشه! اصلا همین که میریم بیرون همش بهم میگن اینو نیگا اونو نیگا من از شدت غصه که این همه نگاه حرام کردم تا چندساعت خوابم نمی بره! دیشب نوبت من بود شام مهمونشون کنم می خوام تا قبل نوبت بعدی که هفته ی بعده دوستیمونو قطع کنم! اما نمی دونم چطور آخه ما هفته ای 3 روز تو کلاس کامپیوتر همو می بینیم؟ چطوری تمومش کنم؟
تازه می دونن خونه ی ما زیاد خالیه قرار گذاشتن شده رفاقتی، نشده پولی 3 تا رو بیارن خونه ی ما! منم عین بی عرضه ها گفتم باشه در حالی که بمیرم اجازه ی این کارو نمی دم!!! ولی در کل حتما جور می کنن! چه گلی به سر بگیرم؟
من بدشانسم هرکی باهاش دوست میشم تو زرد از آب درمیاد! حتی یکی تو هیئت بود باهاش دوست شدم گفتم این شیعیستو هیئتیه! بعدا فهمیدم کارش از سکس با زن و دخترم گذشته و اگه بخوره پسرم...! که کرده! اونو تموم کردم اما مجبور نبودم هفته ای 3 بار ریختشو ببینم! چیکار کنم؟
موفق و شاد باشید.
یاعلی

[niloofar 25]

جنابmkh !
سلام
شما که خودتونو شیعه علی(ع) میدونید و امضاتون هم دخترای .. مورد خطالب قرار میده دیگه چرا؟؟؟؟؟؟
من شوکه شدم تاپیک شما رو دیدم و دوستائی رو که انتخاب میکنیدو و حتی اینکه اجازه رفت و ؟آمدهای ...هرزه را هم برای دوستاتون میدین!!!فرداش اگر کیس مناسبی گیر خودتون اومد چی ؟حاضرید مرامی یا پولی همرنگ جماعت بشید؟!!!...خدایا منو ببخش!
من فکر نمی کنم دوستان شما از اینی که هستن مشکل بیشتری داشته باشند غیر از اینکه شما باهاشون اونقدر ضعیف برخورد میکنید که هر چی نباشن هم به پشت خوبی شما! میشن و شما رو هم با خودشون تو چاه میکشونن!
یادمه یه موضوع انشائی داشتیم تو مقطع سوم راهنمائی که یه شعر بود:من معنیشو اون موقع متوجه نشدم ولی بعدا به عینه تو زندگیم دیدم که "دوست تو هر چه باشد درباره تو هم به همون وضع قضاوت می شود"

[mke]

ممنون از توجهتون
من از اول که نمی دونستم اینا اینجورن که! صمیمی که شدیم خودشونو لو دادن یا اون یکی که بچه هیئتی بود سینه میزد نماز می خوند! ای خدا ...
منم موندم چه جور اینارو دک کنم؟
یاعلی

[tak-bo'di]

برای شما با این سن کاملا طبیعی است که نتوانید باطن افراد را از ظاهرشان تشخیص دهید، کاری که واقعا احتیاج به تجربه و گذر زمان داره.
بهتره در مورد "توانایی نه گفتن" مطالبی بخونید. باید بتوانید قاطعانه، اما با احترام نه بگویید. متأسفانه منبع آنلاینی در این زمینه سراغ ندارم. اما می توانید پیدا کنید...
مشخص است که این روش دوستانتان (بهتر است دشمن خوانده شوند) را نمی پسندید و شاید اصلا به گروه خونی شما جور درنمی آید، البته شاید کمی تحریک و وسوسه شوید که طبیعی است. اما مواظب باشید که هوس و احساسات بر شما غلبه نکند. چون واقعا به تجربه دیده ام که یک دوست، حتی بیشتر از خانواده می تواند مؤثر و تربیت کننده یا گمراه کننده باشد.
نگذارید این لکه های به ظاهر ناچیز، آهسته آهسته باعث تاریکی قلب پاک شما شوند. پاکی، متانت و نجابت خود را با همراه شدن با افرادی که از جنس شما نیستند، خدشه دار نکنید.
ما در طول عمر خود بارها با افرادی برخورد خواهیم داشت که مسیر زندگیمان متفاوت است، این خود ما هستیم که باید با اعتماد به نفس و جدیت تصمیم بگیریم، با آن ها همراه شویم یا ترکشان کنیم.
فقط کافی است کمی محکم باشید و از مورد تمسخر واقع شدن نهراسید.

[حنان]

سلام
اگه از اين ميترسين كه كسي رو بيارن خونه تون ، خوب مجبور نيستين بهشون راست بگين كه خونه تون خاليه !!! تا زماني كه هنوز باهاشون هستين ، بهشون بگين كه خونتون خالي نيست ! فكر نكنم كار سختي باشه كه بگي اين هفته مامانم خونه است ، يا فلاني خونمونه ، بلاخره ميتونين جوري وانمود كنين كه خونتون ديگه هيچ وقت خالي نميشه و احتمال داره كه هر لحظه مامانتينا سر برسن تا خودشون بي خيال بشن
يا مثلا بگين خواهرتون يا برادرتون( خدايي نكرده ) پاش شكسته و يك ماه بايد توي خونه باشه و كلا به بهانه هايي بگين كه خونه تون خالي نيست تا زماني كه بتونين از دوستي اونها خلاص بشين
مگه كلاس كامپيوتر چقدر طول ميكشه ؟ اين سري كه تموم شد ، سعي كنين كلاستون رو طوري بردارين كه ساعتش به ساعت كلاسهاي دوستاتون نخوره تا مجبور نباشين ريختشون رو ببيننين ، اگه خودتون بخواين ميتونين اين كار رو بكنين !!
بعد از كلاس كامپيوتر هم ميتونين يك كاري براي خودتون بتراشونين كه با دوستاتون نرين ، مثلا چه ميدونم بگين كلاس زبان ثبت نام كردم و بعد از كلاس كامپيوتر بايد برم كلاس زبان ، تا مجبور نباشين توي راه باهاشون همراه باشين و راهتون رو برعكس راهي كه هميشه اونها ميرن انتخاب كنين
تا اينكه كلاس كامپيوترتون تموم شه و بتونين دفعه ي بعد ساعت هاي كلاستون رو متفاوت با اين دوستانتون بردارين
اينها راه حل هايي بود كه به ذهنم رسيد براي اينكه بتونين از شر دوستان مزاحم و شرورتون خلاص بشين
موفق باشين

[سارا5]

با سلام خدمت دوست ارجمند.
توانایی "نه گفتن " توانایی بسیار مهمی است که ما را قادر میکند از حریم شخصی خود دفاع کنیم. من خواندن کتاب روانشناسی اعتراض مانوئل اسمیت ترجمه مهدی قراچه داغی را به شما پیشنهاد میکنم.
موفق و سربلند باشید.

[mke]

برای شما با این سن کاملا طبیعی است که نتوانید باطن افراد را از ظاهرشان تشخیص دهید، کاری که واقعا احتیاج به تجربه و گذر زمان داره.
بهتره در مورد "توانایی نه گفتن" مطالبی بخونید. باید بتوانید قاطعانه، اما با احترام نه بگویید. متأسفانه منبع آنلاینی در این زمینه سراغ ندارم. اما می توانید پیدا کنید...
مشخص است که این روش دوستانتان (بهتر است دشمن خوانده شوند) را نمی پسندید و شاید اصلا به گروه خونی شما جور درنمی آید، البته شاید کمی تحریک و وسوسه شوید که طبیعی است. اما مواظب باشید که هوس و احساسات بر شما غلبه نکند. چون واقعا به تجربه دیده ام که یک دوست، حتی بیشتر از خانواده می تواند مؤثر و تربیت کننده یا گمراه کننده باشد.
نگذارید این لکه های به ظاهر ناچیز، آهسته آهسته باعث تاریکی قلب پاک شما شوند. پاکی، متانت و نجابت خود را با همراه شدن با افرادی که از جنس شما نیستند، خدشه دار نکنید.
ما در طول عمر خود بارها با افرادی برخورد خواهیم داشت که مسیر زندگیمان متفاوت است، این خود ما هستیم که باید با اعتماد به نفس و جدیت تصمیم بگیریم، با آن ها همراه شویم یا ترکشان کنیم.
فقط کافی است کمی محکم باشید و از مورد تمسخر واقع شدن نهراسید.

سلام
حرف هاتون رو قبول دارم اما ما صمیمی شدیم و حالا دیگه نه گفتن بعد اون همه بله گفتن موجب دلخوری و توهینه! من می خوام در اوج احترام دوستیمونو قطع کنم!
موفق و شاد باشید.
یاعلی

سلام
اگه از اين ميترسين كه كسي رو بيارن خونه تون ، خوب مجبور نيستين بهشون راست بگين كه خونه تون خاليه !!! تا زماني كه هنوز باهاشون هستين ، بهشون بگين كه خونتون خالي نيست ! فكر نكنم كار سختي باشه كه بگي اين هفته مامانم خونه است ، يا فلاني خونمونه ، بلاخره ميتونين جوري وانمود كنين كه خونتون ديگه هيچ وقت خالي نميشه و احتمال داره كه هر لحظه مامانتينا سر برسن تا خودشون بي خيال بشن
يا مثلا بگين خواهرتون يا برادرتون( خدايي نكرده ) پاش شكسته و يك ماه بايد توي خونه باشه و كلا به بهانه هايي بگين كه خونه تون خالي نيست تا زماني كه بتونين از دوستي اونها خلاص بشين
مگه كلاس كامپيوتر چقدر طول ميكشه ؟ اين سري كه تموم شد ، سعي كنين كلاستون رو طوري بردارين كه ساعتش به ساعت كلاسهاي دوستاتون نخوره تا مجبور نباشين ريختشون رو ببيننين ، اگه خودتون بخواين ميتونين اين كار رو بكنين !!
بعد از كلاس كامپيوتر هم ميتونين يك كاري براي خودتون بتراشونين كه با دوستاتون نرين ، مثلا چه ميدونم بگين كلاس زبان ثبت نام كردم و بعد از كلاس كامپيوتر بايد برم كلاس زبان ، تا مجبور نباشين توي راه باهاشون همراه باشين و راهتون رو برعكس راهي كه هميشه اونها ميرن انتخاب كنين
تا اينكه كلاس كامپيوترتون تموم شه و بتونين دفعه ي بعد ساعت هاي كلاستون رو متفاوت با اين دوستانتون بردارين
اينها راه حل هايي بود كه به ذهنم رسيد براي اينكه بتونين از شر دوستان مزاحم و شرورتون خلاص بشين
موفق باشين

سلام
ممنون از اینکه توجه کردی.
من اینجور دوستا زیاد داشتم و دکشون کردم اما این مورد مسئلش اینه هفته ای 3 بار همو می بینیم! و کلتاس هم تا اواخر تابستون ادامه داره و اگه تا اون موقع ادامه بدیم واسه همیشه گیر می کنم!
در ضمن ابدا نمی خوام دروغ بگم.
موفق و شاد باشید.
یاعلی

با سلام خدمت دوست ارجمند.
توانایی "نه گفتن " توانایی بسیار مهمی است که ما را قادر میکند از حریم شخصی خود دفاع کنیم. من خواندن کتاب روانشناسی اعتراض مانوئل اسمیت ترجمه مهدی قراچه داغی را به شما پیشنهاد میکنم.
موفق و سربلند باشید.

سلام خواهرم
راستش من الان موقعیت کتاب خوندن ندارم! راجع به نه گفتن هم نمی خوام موجب دلخوری باشم، اونا با من آشناهستن و نه گفتن صریح موجبات دلخوری رو پیش میاره!
موفق و شاد باشید.
یاعلی

[baby]

مرتضي جون
توي اين دوستي اونا تونستن خودشونو هرچي هستن به شما بشناسونن اما متاسفانه شما اين کارو نکردين. اگه بدونن شما که دوستشون هستي از يه چيزي يا کاري خوشتون نمياد حداقلش اينه که جلوي شما اين کارو نمي کنن حالا چه طوري شده به شما تعارف هم مي کنن !!! ، پس شما خودتون رو خوب بهشون نشناسوندين. اگرچه قبول دارم با ظاهر آدما نمي تونيم نسبت بهشون قضاوت کنيم اما خيلي چيزا رو مي تونيم بفهميم. از رو ظاهر ولباس وبرخورد اول و... خيلي مسائل رو مي فهميم بعد هم شناختمون بيشتر ميشه.
بهرحال اينو يه تجربه برا شروع وانتخاب دوستيهات درنظر بگير .
خودت رو ومرام و علاقه منديهاتو با قاطعيت تو روابطت با بقيه بشناسون.
سوال اساسي : چرا اونا تومسير اشتباهشون اينقدر اصرار وپافشاري مي کنن وشما تو مسير درستتون اينقدر منفعلانه وتاثير پذير؟؟

[حسین پور]

سلام بر برادر خوبم...آقا کجاید دلمان برایتان تنگ شده است...بریم سر اصل موضوع

mkeجان بر خلاف دوستان من عقیده دارم شما باید انعطاف پذیری خاصی داشته باشید و در همه وقعیت ها آن انعطاف پذیری را بکار ببرید....البته اشتباه نکنید منظورم همرنگ شدن نیست منظورم همدردی با دوستان ناباب است.....
ببینید بنده خود هم تا حال فقط یک دوست خوب گیرم امده (از لحاظ اخلاق و ایمان) ولی با دیگران و حتی انانی که اخلاق و ایمان درستی ندارند هم دوستی کرده ام نه اینکه آنان را تایید کنم بلکه فقط دوست بوده ام....
شاید تا بحال زیاد شنیده اید که::مثلا فردی معتاد شده است ولی در ذکر علت معتادی دیگران و دوستان نابات را مقصر می داند.....
ولی مگر این دوستان ناباب کیستند همان آدم هایی مانند ما ولی قدری منحرف و سازش نیافته و بی ثبات......خب چرا این فرد که توسط دوستان ناباب معتاد شده است خود نتوانسته روی انان تاثیر گذارد و فقط از انان تاثیر پذیرفته....او می توانست علاوه بر اینکه درخواست انان را رد نماید کمک کند آنان نیز در راه درست پیش روند....من نمی گوییم فقط کارش هدایت انان باشد بلکه آنان را راهنمایی کرده و قدری تلاش نماید تا آنان اصلاح شوند و اکر بعد از مدتی نتوانست آن وقت بهتر است قید دوستی را زند...

حال شما هم همین کار را انجام دهید نگذارید آنان بر شما نفوذ کنند بلکه طوری رفتار نمایید که اخلاق شما برای انان الگوی باشد و محکم روی این اخلاق پاک خود پافشاری نمایید.... اگر دوستانتان اصلاح شدند(حتی اگر فقط یک کلمه نادرست آنان را اصلاح کنید) پس جایی امیدواری و ادامه دوستی هست وگرنه خب شما تلاش کرده اید و کاری از شما بر نمی آید پس آنوقت با صداقت و با روی باز دلیل قطع رابطه خود را شرح داده و دیگر دوستی را ادامه ندهید....بنده خود دوستانی داشتم که بسیار هم بی ثبات بودند ولی خوشبختانه علاوه بر اینکه آنان را تحت تاثیر قرار دادم و هر روز رفتارشان رو به بهبود است همواره سعی کردم از رفتارهای ناشایست آنان تاثیر نپذیرم....و امروز همان دوستان ناشایست را به عنوان فردی با اخلاق با شعونات اجتماعی و بسیار انسان پذیرفته ام ..
موفق باشید

[mke]

سلام عزيزان
ممنون نقاب جان از نظر لطفت
من سعي كردم اما اونا اينقدر فرو رفتن كه...
مثلا گفتم اينكار زناست و... اما در جواب گفتن خوشيش به همينه ديگه!!!
يا مي خوام از دختربازي و تبعاتش بگم ميگن آب از سر ما گذشته و حتي داستان يا غير مستقيم تعريف مي كنم اما اونا اصلا توئ واديه تفكر نيستن! هر چه باد خوش باد! شعارشونه.
من تا اينجا راه حلي براي حل مشكلم پيدا نكردم!
موفق و شاد باشيد.
ياعلي