با سلام
دوستان من مشكلي دارم كه ميدونم خيلي هاي ديگه درگير اين مشكل هستند.من سالها با اين مشكل گريبان گير هستم و نمي دونم چيكار كنم
مشكل من خيال پردازي ومنفي بافي است،تمركز ندارم،سرم درد ميكنه براي منفي بافي حتي يكجورايي از اينكار لذت ميبرم.
عمده مشكل من خاطرات تلخ گذشته،توهين دوستانم به من ،دخالت افراد فاميل تو مسائل خانوادگيمون،بطور مثال يكي از افراد فاميلمون تازگيها رفته خارج از كشور وقتي رفتم ببينمش يكطوري با من برخورد كرد كه انگار من آدم نيستم،روي زخم زبون ديگران خيلي حساس هستم،مرتب تو تخيلاتم احساس ميكنم يكي بمن ميگه تو ساكت شو بشين سر جات،در مقابل آدمهاي پولدار مدام احساس حقارت ميكنم.وجودم پر اززخم و درد است دوست دارم آدمهايي كه به من آسيب ميزنند و راحت پاشونو تو حريم خصوصي من ميزارند و راحت با احساس آدم بازي ميكنند.بگيرم و يه دل سير بزنم.لازم به ذكر است من در دنياي مجازي از همه آدمها متنفرم براي اينكه از همه ضربه ديدم .ولي در واقعيت خيلي طرفدار دارم،چون هرچقدر بمن توهين ميكنند من از خودم دفاع نميكنم.
دوستان ارامش ندارم كمكم كنيد
با تشكر
علاقه مندی ها (Bookmarks)