با سلام به آقایون و خانم های محترمی که عضو این خانواده بسیار عزیز (همدردی) هستید.
اگه اجازه بدید منم به عنوان یکی از اون خانم هایی که به قول آقایون فیلسوف تالار دستی بر آتش دارند و امروزی هستن کمی با شما اندیشمندان درد دل کنم.
خدمتنون عرض کنم که 27 ساله ام و خدارو صدهزار بار شکر کارم تدریس (به قول دانشجوها استادم) دختر فعال، با انرژی و می گن با شخصیت فوق العاده اجتماعی هستم. (تو پرانتز اهل دوستی با پسر جماعت نبوده ام – فقط ارتباط کاری با این قشر محترم برقرار کرده ام.)
اما این من با شخصیت... در این مدتی که خواستگارانی داشته ام ندیدم مردی از مهارت های فردی و اجتماعی و افتخارات زندگی که شما بهانه کرده اید... از من سوالی کرده باشد؟ باور کنید تا به حال که خداروشکر خواستگاران با سواد بسیاری داشته ام ندیدم... نه من نه بسیاری از دوستانم...
اما سوالات و خواسته های خواستگارانم برای ازدواج که سه قشر بوده اند:
1- به دلیل موقعیت اجتماعی و کاری و نهایتا درآمد که از همان ابتدا برنامه ریزی کرده اند حقوقم در چه راه و زمینه ای خرج کنند. و نگرانی آنها تا زمان استاد تمام شدنم بوده و باز حول مسائل مادی دور می زده.... اما گروه دوم
2- به دلیل تیپ و قیافه... که سوالات این گروه بسیار جالب و خواندنی می باشد. سایز دور کمر، اندازه ساق پا؟ سایز لباس زیر و ... و نگرانی این گروه از شل شدن ماهیچه ها و ... بعد از زایمان بوده .
3- این قشر کسانی بودند که هیچ پاسخی برای سوالات من نداشته اند و دلیل انتخاب کردنشان را نمی دانستند. نه نه سن و سالشان هم کم نبوده. فقط لبخند می زدند...
مردان بزرگواری که دیدم بسیار فرمودید و تاکید داشتید نسل زنان قدیم منقرض شده بله چون شما خواستید. امروز مردی حاضر نمی شود با دختر آفتاب مهتاب ندیده و به اصطلاح خودتان پخمه آن زمان ازدواج کند گذشت زمانی که مرد فقط به خاطر دل خودش ازدواج می کرد و غیرتش اجازه نمی داد همسرش عروسکی باشد که با هاش بیرون برود و کلاس هیکل و قیافه زنش رو بگذارد ، گذشت زمانی که مردان به ناموس دیگران حتی نگاه نمی انداختند. امروز خیلی از مردان عزیز ما کوچکترین کنترلی بر هوسشان ندارند...
در مورد نداشتن کار صحبت کردید. که مانع ازدواج شما شده ، آقایون محترمی که با داشتن تحصیلات عالی و رشته بسیار کاربردی کار ندارید از خودتان پرسیده اید چرا؟ آیا منتظر هستید کسی دستتان را بگیرد و پشت میز بنشوندتان و بعد کسانی که به محض خستگی تان شانه های شما رو بمالند...
تا اونجایی که یادم می یاد و می دانم مردان قدیم این دیار بسیار سخت کوش و خستگی ناپذیر بودند و از بی کاری عارشان می آمد و این فرصت را نداشتن تا مرز 40 سالگی وابسته به پدرانشان باشند.
و اما از خودتان پرسیده اید چرا زنان و دختران امروزی ایران با همین وضعیت بی کاری و مشکلات کشور خیلی هاشون کار دارند؟
چون تحمل سختی و تلاششون بیشتر از شما شده و غرورشان کمتر
...
علاقه مندی ها (Bookmarks)