به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: +می تر سم

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آبان 88 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1387-7-09
    نوشته ها
    106
    امتیاز
    3,906
    سطح
    39
    Points: 3,906, Level: 39
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +می تر سم

    سلام دوستان
    سال نوتون مبارک
    امیدوارم که این سری بتونم از راهنماییتون کمال استفاده رو ببرم
    نمی دونم چند تا از شما تاپیک قبلی منو یادتون هست یا اصلا خوندیدش یا چند تا تون دوباره میل و رغبتی به کمک مجدد به من دارید
    الان مشکل تازه ای دارم که با خوندن داستان برادر گلمون اقای ارمان 26 باعث شد سر در گمی من چند برابر بشه.
    من 18 سالمه که نزدیک 6 ماهه با پسری اشنا شدم البته توی چت روم .اهل چت نیستم از اونجایی که افسردگی شدید داشتم و دارم ،شبا بی خواب بودم. اهل رفاقت و از این حرفا هم نبودم ونیستم. فقط برای سر گرمی اون شب رفتم چت وفقط هم اون شب بود. با چند تایی چت کردم تو چتم که همه دنبال رفیقن برای همین وقتی می فهمیدن که اهل رفاقت نیستم زود قطع میکردند ،بضی هاشونم سمج که شاید نظرمو عوض کنن .چون از کل کل با پسرا خوشم میومد و یادمم نمیاد تا حالا ازشون کم اورده باشم بعد از یکم کل کل قطع می کردم .اون شب بعد از چند تا چت کردن قطع کردم واومدم بیرون وخوابیدم.اون زمان هر روز سه چهار ساعت تو اینترنت بودم بیشتر هم تو همین سایت میگشتم دنبال راه حلی برای دردم.کنارش هم مسنجرم باز بود.فردای اون روز دیدم که یکی از همونایی که با هاش چت کردم برام پیغامی گذاشته شده که هنوز اصرار داره برای رفاقت با من.منم جوابای همیشگی و قاطع:" اهل رفاقت نیستم "یه هفته تمام مدت ازش پیغام میدیدم می خواست قانع ام کنه. تو همین زمینه با هم بحث میکردیم خلاصه روز هفتم اونم وصل بود شروع کردیم دوباره صحبت کردن اون گفت منم گفتم از اون اصرار از من انکار 4یا 5 ساعت با هم بحث کردیم ازش خوشم اومده بود حرفای جالبی بینمون رد شد ولی همچنان من روی حرفم بودم:" اهل رفاقت نیستم "قبلا یکی دو تا پسر بودن که اینترنتی مثلا برادرم بودن .هیچ وقت رابطه طولانی با پسر نداشتم با اون دوتا هم که مثلا برادرم بودن بیشتر از 10 روز رابطه نداشتم خیلی زود قطع می کردم.خلاصه بعد از اصرارای اون بهش گفتم به هر حال اهل رفاقت نیستم بخوای میتونم خواهرت شم اونم با کلی خوشحالی قبول کرد. چون قرار بود خطمو عوض کنم شمار مو دادم و قرار شد فرداش بهم زنگ بزنه.
    راستی اون دو ماه از من بزرگتره بچه ی قمه .ولی من بچه تهرانم .
    راستشو بخواید برام زیاد مهم نبود چون می گفتم اینم دیگه خیلی بشه دو هفته است
    فرداش زنگ زد همه حرفا مون حول و حوش درس بود اون دانشجو من پشت کنکور
    ...


    می دونم به نظرتون خیلی بچه ام چون هستم حتما به عقلم هم شک کردید و می گید چقدر ساده دچار احساسات شده ولی من توی دورانی که همه دخترا عاشق میشدن و همه دوستام از عشق های مسخرشون برام میگفتن من فقط گوش می دادم و خیلی جالب بود با اینکه خودم اصلا همچین تجربه هایی نداشتم خیلی خوب می تونستم کمکشون کنم ولی خودم بدونه تجربه یا ضربه خوردنی عقایدی داشتم که همه تعجب میکردن
    تا اینجا شو داشته باشید اگر علاقه داشتید بقیه اش رو هم مگیم و درخواست کمک می کنم اگرم نه که پس بقیه اش و لازم نیست بگم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1387-12-09
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    4,231
    سطح
    41
    Points: 4,231, Level: 41
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    144

    تشکرشده 147 در 67 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: می تر سم

    سلام sepide1990
    من مشكل شما رو تا اينجا خوندم...با كمال ميل دوست دارم مشكل شما رو بدونم تا بتونيم با همكاري ساير دوستان حلش كنيم.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آبان 88 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1387-7-09
    نوشته ها
    106
    امتیاز
    3,906
    سطح
    39
    Points: 3,906, Level: 39
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می تر سم

    ازتون ممنونم
    دو روز بعد دوباره صحبت کردیم روز بعدش هم صحبت کردیم و هیچ مشکلی بینمون نبود یه شناخت خیلی کلی پیدا کردم به نظرم پسر خوبی اومد ولی دو ساعت بعد ا صحتمون بهش گفتم بهم زنگ بزنه وقتی نگ زد گفتم من خیلی فکر کردم نمی تونم با پسری رابطه داشته باشم واقعا برام سخت بود بخصوص اینکه پدر و مادرم به من خیلی اعتماد دارن دوست نداشتم سو استفاده بشه خلاصه ازش خداحافظی کردم ناز نبود دنبال دلیل برای بگشت هم نبودم واقعا خداحافظی کردم نمی خواستم هیچ پسری تو زندگیم باشه مخصوصا اینکه حال و روزه خوبی هم نداشتم . حدودا دو ساعت بعد بهم یه smsداد که یادم نیست چی گفت بد نیست بدونید این برادرمن زبون خیلی چرب و نرمی داره البته من گول زبون نمی خورم
    منم جوابشو گفتم که یادت باشه همیشه یه خواهر داری که دلسوزته و دوباره رابطمون برقرار شد
    بقیه شو بعدا می گم

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آبان 88 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1387-7-09
    نوشته ها
    106
    امتیاز
    3,906
    سطح
    39
    Points: 3,906, Level: 39
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می تر سم

    [/b]به خاطر اینکه دوستان اتقبال گرمی کردن ترجیح می دم دیگه بقیه اش رو نگم

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: می تر سم

    سلام!
    خانم سپیده عزیز یا تصمیمی نگیرید یا اگه میگیرید تا انتهاش برید شاید این شروع یع اتفاق جدیدی یه بحران دوبار ه یا ...هر اتفاق خوبیه که ممکنه تو زندگی آینده تون تاثیر گذاری کنه ,بهتر نیست حالا که اولشه و هنوز وارد مراحل احسای نشدین درست تعریفش کنید تا خدای نکرده وقتی بگین که کار از کار گذشته ؟!
    در ضمن عیدتون هم مبارک و امیدوارم به همراهی خانواده سالی پر از موفقیت داشته باشید!

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می تر سم

    سپیده جان تعریف کن و مواظب خودت باش گلم ....حرفا می تونه خیلی قشنگ باشن اما می تونن هم واقعیت نباشن ...

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آبان 88 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1387-7-09
    نوشته ها
    106
    امتیاز
    3,906
    سطح
    39
    Points: 3,906, Level: 39
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می تر سم

    من از این میترسم که همه چیز برادرم دروغ از اب در بیاد
    این اولین باری که پسری رو دوست دارم البته نوع دوست داشتن من خیلی متفاوته
    این اقا نسبت به پسر های دیگه ای که دیدم فرق داشته خوشبختانه خیلی هم منطقی تنها مشکل رابطه ام با ایشون اینه که توی چت با هاش اشنا شدم
    خیلی اصرار داشت هم دیگر رو ببینیم ولی من قبول نمی کردم تا 3 هفته پیش برای اولین بار تو عمرم رفتم سره قرار البته من نرفتم اون اومد شاید باورتون نشه ولی حتی نتونستم یه بار سرم رو بلند کنم و نگاهش کنم از خجالت داشتم اب می شدم پسر خیلی خوبی به نظر میاد بهش اعتماد دارم اصلا هم بهش شک ندارم حتی به قول دوستام یه بار هم امتحانش نکردم تا حالا نتونستم حتی یک بار ازش دروغی در بیارم می دونه از دروغ متنفرم
    ولی حالا بعد داستان اقا ارمان ترسی وجودمو گرفته که داره مثل خوره روحمو می خوره نمی دونم چطور با این ترس هنوز بهش اعتماد دارم
    فکرنکنید راحت به کسی اعتماد میکنم برعکس من گاهی اوقات به دوستای چندین سالم اعتماد ندارم ولی ... چیزی تو وجود این پسر باعث میشه راحت بهش اعتماد کنم
    نمی دونم چی کار کنم میترسم خیلی می ترسم

  8. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    175
    Array

    RE: می تر سم

    پیش از هر سخنی از شما می خواهم به من بگویید که معنی و منظور شما از اینکه گفتید در ان سایت اینترنتی دو تا پسر *برادر* شما بودند یا شما برای *مدتی*خواهرشان بودید،چیست؟به طور کلی جریان برادر خواهری در چت رومها یعنی چی؟
    بدرود./

  9. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1387-12-09
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    4,231
    سطح
    41
    Points: 4,231, Level: 41
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    144

    تشکرشده 147 در 67 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: می تر سم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sepide1990
    من از این میترسم که همه چیز برادرم دروغ از اب در بیاد
    این اولین باری که پسری رو دوست دارم البته نوع دوست داشتن من خیلی متفاوته
    این اقا نسبت به پسر های دیگه ای که دیدم فرق داشته خوشبختانه خیلی هم منطقی تنها مشکل رابطه ام با ایشون اینه که توی چت با هاش اشنا شدم
    خیلی اصرار داشت هم دیگر رو ببینیم ولی من قبول نمی کردم تا 3 هفته پیش برای اولین بار تو عمرم رفتم سره قرار البته من نرفتم اون اومد شاید باورتون نشه ولی حتی نتونستم یه بار سرم رو بلند کنم و نگاهش کنم از خجالت داشتم اب می شدم پسر خیلی خوبی به نظر میاد بهش اعتماد دارم اصلا هم بهش شک ندارم حتی به قول دوستام یه بار هم امتحانش نکردم تا حالا نتونستم حتی یک بار ازش دروغی در بیارم می دونه از دروغ متنفرم
    ولی حالا بعد داستان اقا ارمان ترسی وجودمو گرفته که داره مثل خوره روحمو می خوره نمی دونم چطور با این ترس هنوز بهش اعتماد دارم
    فکرنکنید راحت به کسی اعتماد میکنم برعکس من گاهی اوقات به دوستای چندین سالم اعتماد ندارم ولی ... چیزی تو وجود این پسر باعث میشه راحت بهش اعتماد کنم
    نمی دونم چی کار کنم میترسم خیلی می ترسم
    سلام خانمsepide1990
    پيشنهاد مي كنم همين حالا هدف اون آقا رو از دوستي با خودتون بدونيد!ببينيد چقدر با هدف شما نزديكه؟
    كه اگر نبود من پيشنهاد نمي كنم ادامه داشته باشه.
    موفق باشيد

  10. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 بهمن 90 [ 22:04]
    تاریخ عضویت
    1387-12-27
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,166
    سطح
    34
    Points: 3,166, Level: 34
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 32 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می تر سم

    به نظرتون اون چقدر به شما اعتماد داره
    من خودم اینجوری ام نی تونم به دختری که تو یک دنیای مجازی آشنا شدم اعتماد کنم
    اومدنش به تهران می تونه این باشه که عاشقت شده ، که نشون می ده مغزش خرایه ، یا اینکه اهداف بلند مدت داره که اونهم نشون میده مغزش خرابه و یا اینکه پسره ساده ایه که احتمال این قضیه با تعریف شما از چرب زبانیش این فرض رو نقص میکنه
    پیشنهادمیکنم امتحانش کنین
    هرگاه از کاری ترسیدی خود را در آن بیافکن ،زیرا سختی حذر کردن بزرگتر است از آنچه که از آن ترس داری.
    حضرت علی (ع)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.