به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 89 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1386-11-09
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چیه

    سلام به همه بچهای این فریوم می خوام از مشکلم بگم و راه حل های شما ها رو بدنم
    من الان حدودا یک ترم که از یکی از رشته های مهندسی از یک دانشگاه خوب فارق التحصیل شدم .22.5 سال دارم. سال دو که بودم یه کی از اقایون سال 3 از من رسما تقاضای ازدواج کرد و تو جلسه دوم با خواهرشون اومدند من اون زمان به دلیل سن کمی که داشتم ازدواج رو زود دونستم و جواب نه دادم . اون فرد فوق العاده با استعدادی بود سال سه که بودم مجددا این موضوع رو مطرح کردند .هم خونواده من هم ایشون کاملا از موضوع خبر داشتند من مجددا به دلایلی جواب نه دادم ولی اون واقعا عاشق بود و من رو واسه ازدواج می خواست .بعد از چند ماه وقتی نتایج ارشد رو دادند رتبش عالی شده بود باز هم اومد و من این دفعه جواب + دادم و بعد خونوادهامون یه ملاقات غیر رمی داشتد و اون ها هم از هم خوششون اومده بود. و...
    توی طی حدودا این یک سال ونیمی که با هم بودیم(الان همه چیز به هم خورده) همدیگرو دوس داشتیم ولی دعواهای بچه گونه گیرهای الکی زیاد به هم می دادیم خونواده اون از این دعواها بعضی وقت ها خبر دار می شدند ولی خانواده من نه .من نمی گذاشتم بفهمن چون اون وقت با این ازدواج مجالفت می کردند . تابستون امسال که درس من تموم شد قرار بود خواسنگاری رسمی
    صورت بگیره ولی خونواده اون به دلیل این که گفتن شماها با هم زیاد دعوا می کنین باید صبر کنیم ببینیم خودتون اخر به تفاهم میرسین بعد یه اقدام رسمی . خوانواده من که فقط میدیدن اون ها کار رسمی انجام نمیدن رابطه ما رو محدود کردند و از اول مهر امسال به کلی قطع شد اخر شهریور یه ملاقات کوچیک با هم داشتیم و قرار شد من برگردم شهرمون واسه ارشد بخونم و واسه عید اون خونوادش رو راضی کنه . تو این مدت فقط ارتباط email با هم داشتیم و اونم کم واسه من خیلی سخت بود ولی تحمل کردم و کنکور رو هم بد ندادم ولی بعد از کنکور یه mail بهم زد که من تو این مدت که تو نبودی خیلی زجر کشیدم پیش مشاوره رفتم و.. خوانوادهام مخا لفا ما زیاد دعوا کردیمو نمی شه این ازدواج صورت بگیره با یکی از دوستاش که حرف زدم گفت خیلی بش فشار اومده واحدهاش رو حذف کرده همش افسرده بوده و الان زور خونوادش بیشتر از اونه. من شوکه شدم نمی دونم چی کار انم اصلا فکرشم نمی کردم این جوری بشه چند بار سعی کردم تلفنی باش حرف بزنم ولی برخورد خوبی نداشت اول ش دو تامون پشت تلفن گریه می کردیم ولی بعدش اون محکمتر شد می گفت نمی شه کاریش کرد.
    من یه بار غرورم خورد شد دیگه نمی خوام تکرار شه نمی دونم باید چی کار کنم اون پسر خوبیه این رو همه می گن نمی فهمم چش شده نمی دونم چی کار کنم. تو دو تا شهر مختلفیم نمی تونم ببینمش تازه اونم حاضر نیت بیاد میترسه بیاد و یاد قدیما بیفته
    واقعا الکی الکی زندگیمون از هم پاشید نه من نه اون اهل دوستی و خوش گذرونی نبودیم پی درس و این چیزا
    الان من باید چی کار کنم

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    133
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    سلام
    باران گرامی میشه بگید سر چه چیز های دعوا میکردید ؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 89 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1386-11-09
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    سر مسایل الکی . چرا دیر جواب sms دادی . چرا خونه اون دوسته که من ازش خوشم نمیاد رفتی(دوستش پسر بدی نبود و من بعدا فهمیدم مقصر من بودم)
    بیشتر بچه بازی و بی تجربگی یعنی لجبازی. بقیه میگن شما دو تا اخلاقاتون عین همه.
    باورتون میشه الان که می خوام علت چند تا از دواهای بزگمون بنویسم چیزی به جز همینا نمیاد تو ذهنم!
    من از بهار امسال به بعد احساس می کردم دیگه مثل قبل قدرمو نمی دونه و از بودنم مطمئن شده و این خودش یکی از علت هایی بود که من به کم شدن رابطه تن دادم .من یکمی نازنازی بودم بچه اخری و اونم همین طور ولی اینا چیزی نبودند که بخوان اونو از تصمیمش منصرف کنن خیلی محکم تر از این حرفا بود(این حرف من فقط نیست دوستام هم که کما بیش میشناسنش میگن) از لحاظ مذهبی فکری برنامه واسه ایندمون کاملا تفاهم داشتیم...برام خیلی جای سوال که چی شده بعضی وقتا می گم کاش خیانت رده بود کاش آدم بدی بود اون وقت دل کندن راحت تر بود اما الان اصلا نمی دونم چی کار درسته...

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    133
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    باران گرامی ؛ بنظرم کار درست همینه که صبر کنی اون اقدام کنه اگر واقعا شما رو میخواد باید اقدام کنه و با خانوادش هم صحبت کنه . شما هم بهتره کمی صبر کنید اگر اون جلو اومد انوقت بهش فکر کن و گرنه سعی کن زیاد بهش فکر نکنی ( میدونم سخته )
    شاید اینکه بخوای همینطوری ساکت بشینی یا حتی بخوای فراموشش کنی خیلی خیلی سخت باشه ولی کار درست همینه و در طولانی مدت نتیجش شیرینه . اگر شما پا پیش بزاری و... شاید برای یه مدتی آروم بشی ولی بعدا ممکنه پشیمون بشی
    چه خوش بی مهربونی هر دوسر بی
    که یک سر مهربونی درد سر بی

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    211
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    سلام باران عزیز...باران مثل باران باش و ببار..
    دوست گرامی با توجه به توضیحاتی که دادید بنظر من درسته که شما ..همانند هم بودید ولی مکمل هم نمی توانستید باشید(با توجه به دعواهایی که داشتید)
    ببینید آن آقا نتوانسته نظر خانواده خود را تغییر دهد و حتما هم در این مدت با توجه به دلایل منطقی ای که از جانب خانواده شنیده قانع شده است و به همین خاطر وقتی شما زنگ زدید چنین برخوردی را با شما کرد.
    پس بهترین کار در این شرایط صبرکردن و اختصاص ندادن و مشغول نکردن فکر خود با چنین مشکلاتی هست...اگر آن آقا توانست مشکل خود را حل کند قطعا دوباره به خواستگاری شما خواهد آمد و قدم پیش می گذارد وگرنه...شما نباید هیچ گونه رابطه و تماسی با ایشان داشته باشید و هرگز او را برای مقابله با خانواده تشویق کنید یا به او اصرار ورزید..
    از قدیم هم گفته اند ...از دل رود آنکه از دیده رود. موفق باشید

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 89 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1386-11-09
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    منم دارم همش خودم رو به ورزش و فیلم و این جور چیزا سرگرم می کنم . بدیش اینه که دانشگاه ندارم تا اول مهر که دوباره دانشجو شم کار خاصی ندارم.
    یه مشکل که با خودم دارم اینه که یا باید چشم به انتظار باشم که این خیلی سخته یا باید تو ذهنم تخریبش کنم . نمی تونم بش فکر نکنم اصلا. از یه طرف هم هی مامانم اصرار داره با خواستگارهایی که همینجور سنتی پیدا می شن حرف بزنم درست درک نمی کنه منم نمی خوام حالم رو کامل بش بگم چون خیلی حساسه و نگران می شه یه جورایی تو این جور چیزا من باید مواظب اون باشم تا اون مراقب من. یه مشکل دیگه ام این که تو دانشگاهم همه این موضوع رو فهمیده بودم البته اون قدر واسم این مسئله اهمیت نداره که بخواد رو تصمیماتم تاثیر بگذاره
    خیلی جای خوشحالی که همچین forumi به زبون خودمون وجود داره و آدمای درست و حسابی توش فعالیت می کنند ...

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 89 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1386-11-09
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    از طرفی از این می ترسم نکنه اون تو این شرایطی که هست به من احتیاج داشته باشه . به دوستش گفته بود که من به خاطر خانوادم اون رو 5 ماه ول کردم و واسش سخت تموم شده بود. . از رو email حرف های خودش و دوستش به این نتیجه رسیدم که احتمالا قاط زده می خواد صورت سوال رو پاک کنه . اون ادم فوق العاده حساس احساساتی و با هوشی هست. حسش و حرفش الکی نیست.می دونم که تمام تصمیمات زندگیش رو بر اساس من گرفته بود حالا چی شده ... می گم نکنه من الان باید بهش کمک کنم تا به شرایط عادی بر گرده ولی بجاش اینجا نیشستم منتظر تا اون کاری کنه در صورتی می دونم تو اوضاع بدی این تصمیمات رو گرفته. یه چیز بد که هست اون به نبودن من عادت کرده.
    والا مطمئن بودم یه کاری می کرد اوایل این 5 ماه هم رعایت کنکور من رو می کرد ولی طولانی شدن این زمان همه چی رو خراب کرد...

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    سلا م باران جان !
    از اینکه میبینم جدید الورود ها اینقدر خوب و راحت دردو دل میکنید و من هنوز بلد نیستم حرفا تکراری بشنوم متاسف میشم!این مشکلیه که به هر کی بگی همین حرفا رو بهت میزنه الا یکی !
    به خدا و به دلت رجوع کن,ببین اون هنوز همون مرد مناسب و مطابق با خواسته هائی که داری هست یا نه!راستی نگفتی هر 2تا ئیتون الان چند سال داریمن و اون آقا از وضعیت کار و سربازی تو چه وضعیتیه ؟
    اینو بدون یه شکست خورده رو که شکستشو پذیرفته نمیتونی به همین راحتی بلندش کنی ولی با کمک و همراهی و تکرار مهربونی و اینکه اونو سرپا نگه داری یا اینکه سرپاش کنی میشه و ممکنه یه کاری بکنی ویه چیز دیگه حتما یه مشاور حضوری برو و در صورت امکان با یه مشاور باهاش تماس بگیر و ازش خواهش کن حرفاشو بزنه و دلیل رفتارائی که انجام میده یه کمی توضیح بده بدون شک با یه مشاور مجرب خیلی بهتر میتونید جلو برید!
    موفق باشی خانمی!

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 مرداد 89 [ 10:29]
    تاریخ عضویت
    1387-12-19
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,912
    سطح
    33
    Points: 2,912, Level: 33
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 138
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    سلام دوست عزیز
    این بلاتکلیفی هم برای شما و هم طرف مقابلتون آسیب زننده است
    من پیشنهاد میکنم برای حل مشکلتون با همدیگه به مشاور حضوری مراجعه کنید
    با ایشون صحبت کنید و ازشون بخواهید احساسشون راجع به این رابطه رو بگویند و همچنین شما هم از نگرانی هاتون برای ایشون بگید
    در صحبتی که با ایشون میکنید اگر حس کردید تمایل به ادامه دارند مسئله حل مشکلات و مراجعه به مشاور رو مطرح کنید
    اینکه این غائله ناتمام رو ادامه بدید مناسب نیست دوست من
    بهتره زودتر جهت مشخص شدن وضعیتتون اقدام کنید چرا که اگر چیزی نگید نمی دونید ایشون چه احساسی دارند و ممکنه قضاوت اشتباه کنید و بعدا نیز از این موضوع پشیمان بشید
    راحت با همدیگه صحبت کنید و علاوه بر اینکه از احساستون میگید ایشون روهم تشویق به بیان احساس و نظرشون کنید تا وضعیتتون مشخص بشه
    شاد و موفق باشید

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 89 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1386-11-09
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: موردم با همه مطالبی که خوندم فرق می کنه نمیدونم کار درست الان چی

    از این که این همه بچه های خوش فکری تو فریوم هست خوشحالم
    نیلوفر جان من که 65 هستم اونم 64 .سال 2 ارشده ما می خواستیم واسه ادامه تحصیل از ایران بریم .سربازی و کار و اینا که هنوز هیچی ولی مشکلی از این لحاظ ها نداشتیم این که مرد ایده ال هست یا نه خوب صد در صد که نمی شه گفت ولی بالای هفتاد در صد...
    مشاوره حضوری از این لحاظ که الان تو یه شهر نیستیم نمی شه مگر این که بعد از عید که واسه کاراهای فارق التحصیلی می رم ... ولی شاید اون نیاد از این که من رو ببینه واهمه داره که دوباره به هم بریزه و دو دل شه . به نظرتون اگر با دوستش هماهنگ کنم و غیر منتظره ببینمش چه طوره؟ ولی از این هم می ترسم در اینده بگه خودت برگشتی و خواستی و.. تلفنی هم که امتحان کردم من نمی خوام دیگه غرورم زیر پا بگذارم از طرفی ام می گم نکنه الان تو این شرایط به کمکم احتیاج داشته باشه واقعا ادم خیلی خاصی ...


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست حذف کاربری، خواهشمند است مدیران سایت توجه فرمایند
    توسط ترنم1 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 آبان 95, 17:13
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.