به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 78
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    143
    Array

    موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    دوستان خوبم سلام امیدوارم که حال همتون خوب باشه تو رو خدا بهم کمک کنید که بیشتر دوستش داشته باشه توی تاپیک قبلی از خودم وهمسرم و مهم تز از اون خانواده ای که همسرم توی اون رشد کرده براتون گفتم و نوشتم اما حالا می خوام در مورد موضوعی که باعث دلسردی من از همسرم می شه براتون بنویسم و اون هم عصبانی شدنهای زود به زود همسرم و مهم تر از اون حرفها و فحشها و کلمات رکیک و بسیار زشتی هست که وقتی عصبانی می شه به خودش به در و دیوار و هر چی و هر کی که در مقابلش باشه می ده و این باعث میشه که بعضی موقع ها احساس کنم که اصلا دلم همچین مردی رو نمی خواد. فکر می کنم براتون گفتم که توی دوران وحشتناک نامزدی خیلی بد و بدتر از این بود درسته که حالا زمان هر روزه ی عصبانی شدنهاش به 15 روز یکبار یه کم بیشتر و کمتر تغییر پیدا کرده و طول مدت عصبانی بودنش هم کمتر شده چون همیشه شاید 1 ساعت بیشتر طول می کشید عصبانیتش و سرزنش کردن هاش اما الان یه کم کمتر شده تقریبا نیم ساعت و کمتر از اون.
    این رو هم بگم که تمام این ها به خاطر اینه که من خیلی سعی کردم که حداقل علل عصبانیت هاش از طرف من نباشم یا در مواقع عصبانیت سربه سرش نذارم و در مقابلش مقابله به مثل نکنم یا باهاش سر هر موضوعی لج بازی نکنم و اینکه خیلی زود سر هر موضوعی ناراحت نشم و مهمتر از اون اینکه همیشه با یه لحن دوست داشتنی و مهربون و در موقعیت های مناسب باهاش حرف بزنم یا ازش درخواست کنم اما همه ی این ها یک طرف و طرف دیگه موقعی هست که حتی عصبانیتش بابت مثلا کارش یا خرید ماشین یا حتی موضوع کوچیکی مثل سردبودن آب حمام باشه وقتی که توی حموم هست اون وقته که دیگه وا ویلا شروع می کنه به داد و بیداد و گفتن بدترین کلمات و فحشها و ناسزاها که بعضی موقع ها من خودم از شنیدن اونها خجالت می کشم و ناراحت می شم.
    این موضوع از دو نظر برام مهمه 1. به خاطر ارزش و شخصیت و حرمتی هست که دلم می خواد توی خونه ای که من و همسرم می سازیم باشه و احترامی که برای همدیگه قائل باشیم و 2. به خاطر آینده ی بچه ای که بعدها قراره به زندگی ما بپیونده و من وهمسرم قراره که به عنوان مادر و پدر مسئولیت تربیت و رفتار اون رو به عهده داشته باشیم
    خیلی نگرانم تو رو خدا کمکم کنید بعضی موقع ها وقتی این رفتارها رو ازش می بینم احساس می کنم که علاقه ای به همچین مرد بی ادب و بددهنی ندارم

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    وقتی حالش خوبه و می توانی باهمسرت صحبت کنی براش جریمه تعیین کن و بگو که حتما باید رعایت کند و جریمه هایش را پرداخت کند. با شگردهای اینجوری حتما می توانی موفق شوی . فقط انگشت اتهام به سمتش نگیر و سعی کن دوستانه و با شگردها و حالت بازی مشکل را حل کنی . به یکی دیگر از دوستان هم همین پیشنهادات را در تالار دادم که تا حد زیادی موفق شد و از روش پیشنهادی رازی بود . قرار بگذار اگر حرف بد بزند حتما در دهانش فلفل خواهی ریخت . کلا از این شگردها می توانی استفاده کنی . مگر کسی راه بهتری پیشنهاد بدهد . می توانی سری به تاپیکهای مشابه بزنی . کلی تر و کامل تر توضیح داده ام .

  3. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    143
    Array

    RE: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    ani عزیز میدونی قبل از اینکه باهاش در این مورد صحبت کنم این دو مورد رو در موردش امتحان کردم اما جواب نگرفتم بد و بدتر شد. وقتی براش جریمه تعیین کردم و ازش گرفتم عصبانی شد و گفت مثل مامورین راهنمایی و رانندگی شدی و نمی ذاری توی خونه آرامش داشته باشیم و بعضی موقع ها هم آدم فکر می کنه که اومده پادگان و این خیلی من رو عصبانی می کنه. خلاصه وقتی به حرفاش فکر کردم خودم هم احساس کردم که همسرم فکر می کنه که من می خوام رفتارهاش رو کنترل کنم و مثل یه بچه تربیتش کنم تا اینکه مثل یک همسر و معشوقه باهاش رفتار کنم و از این رفتارهام دست کشیدم. اما یه روز خیلی مفصل و جدی باهاش در این مورد صحبت کردم و البته فراموش نکردم که از ویژگیهای مثبتش بگم تا برسم به این مورد و او هم خیلی خوب و منطقی حرفهام رو شنید و بهم این اطمینان رو داد که در گذر زمان همه چیز حل میشه و تو نباید این قدر عجول باشی و بهم فرصت بده و با این رفتارها محیط خونه رو برام مثل یه تنگنا قرار نده
    از اون روز به بعد نمی دونم ولی من که احساس می کنم خیلی عوض نشده
    لطفا کمکم کنید

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 مرداد 89 [ 10:29]
    تاریخ عضویت
    1387-12-19
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,912
    سطح
    33
    Points: 2,912, Level: 33
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 138
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    سلام دوست عزیز
    صحبت های شما رو خوندم و ناراحتی شما رو درک میکنم
    اگر همسر شما به خطا بودن این نوع رفتارش واقف هست شما می تونید از همین موضوع استفاده کنید
    تاثیری که این رفتار بر زندگی و احساس شما داره رو برای ایشون شرح بدید
    زمانی رو مشخص کنید (زمانی که همسرتون آرام هستند) و در این مورد با ایشون صحبت کنید
    از خوبی های ایشون بگید و در کنارش اینگونه بیان کنید که "چقدر خوبه که زود عصبانی نشی
    اگر اینطور بود چقدر زندگیمون بهتر میشدو...."
    سعی کنید درکش کنید و بگید "من درک میکنم گاهی عصبانیت طبیعی است ولی چقدر خوبه که برای کنترلش تلاش کنی"
    و در این رابطه با صمیمت تشویقش کنید
    همچنین می تونید از همسرتون هم بپرسید که ایشون چه خواسته ای از شما داره و در واقع شما برای هم این موضوع رو تعیین کنید که ایشون تلاش کنند عصبانیتشون رو کنترل کنند و شما نیز در اضای این تلاش همسرتون خواسته ایشون رو برآورده کنید
    البته بهتره در یک محیط دوستانه این موضوع صورت بگیره
    در زمانهای عصبانیت ایشون نیز کاری که فکر میکنید عصبانیتشون رو تقویت میکنه انجام ندید
    و در نهایت اگر فکر میکنید پذیرش دارند پیشنهاد کنید برای کنترل عصبانیت به مشاور مراجعه کنند
    موفق باشید

  5. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    143
    Array

    RE: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    دوست خوبم همراز 2 از راهنمایی های شما واقعا ممنونم. راستش همیشه و هر وقت ازش پرسیدم که تو از من چه توقعی داری و دوست داری که من برای تو چی کار کنم گفته که فقط بخند و اگر می خوای که من رو جلوی خانواده ی خودم هم تحویل بگیری فقط بخند، درسته که من می تونم از همین یه خواسته استفاده کنم و بهش بگم که اگه تو کمتر عصبانی بشی و حرفهای زننده بزنی من بیشتر می خندم اما خودم هم خودم رو خوب شناختم و اون اینکه نمی تونم بلند و به قولی تابلو بخندم و احساس می کنم که چقدر سخت به یه چیزهایی لبخند می زنم و نه اینکه دوست نداشته باشم که بخندم اما خیلی سخت به هر چیزی می خندم و احساس می کنم که همسرم از اون زنهایی دوست داره که به ترک دیوار هم می خندن و برعکس من اگر چیزی واقعا خنده دار باشه می خندم و اون هم در حد یه لبخند و چیز دیگه ای که میخواستم بگم اینکه همیشه از خوبی هاش براش گفتم و از مهربانی های بیش از حدش، از قلب پاک و از صداقتش و فکر می کنم که درصد زیادی از رشد اخلاقیشون به خاطر این تعریف های واقعی و تشویق ها بوده و اینکه خوب می دونم که وقتی عصبانی شد چطور باید برخورد کنم که زودتر عصبانیتش فروکش کنه اما چیزی که آزارم میده بعد از فروکش کردن عصبانیت ایشون و احساسی که به من دست داده و فکرهایی که بابت حرفها و کلمات زشت ایشون توی محیط خونه مون زده شده، هست. اون وقته که احساس می کنم که من یه مرد عصبانی، یه مردی رو که بخواد بدون نگه داشتن حرمت آشیانه مون حتی اگه اون کلمات رو به خودش و به در و دیوار بزنه رو دوست ندارم و احساس بدی و احساس دوری نسبت بهش پیدا می کنم
    نمی دونم چطور با این احساسات کنار بیام و چطور بهش بگم که این کلماتت آزاردهنده هست برای من و بیشتر از اون برای شخصیت خودت و البته خودش هم قبول داره که این حرفها شخصیتش رو زیر سوال می بره و بارها بهم گفته که اجازه بده زمان همه چیز رو حل کنه
    کمکم کنید
    ممنون و سپاسگذارم

  6. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    عزیزم باید صبر داشته باشی و بهش اعتماد کنی ودر عین حال متوجه رفتارش هم باشی و گاهی خیلی دوستانه قولهایش را یاد آور شوی

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 11:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-06
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    2,960
    سطح
    33
    Points: 2,960, Level: 33
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    سلام خانم دل
    امیدوارم که مشکلتون تا حالا حل شده باشه ولی اگه آقا هنوز بر مسند عصبانیت تکیه زدند پیشنهاد میکنم
    : قاطعانه همراه با آرامش با ایشون برخورد کنید
    :با دوستانی که واقعا به هم احترام میزارن رفت و آمد کنین
    :دلسرد نشوید هر چند تغییردادن دیگران بسیار مشکل است
    :هر روز جوشانده گل گاوزبان همراه هم میل کنید

  8. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    143
    Array

    RE: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    از همه دوستانی که تا این لحظه متوجه مشکلم بودند و هر کدوم سعی کردند که بهم کمک کنند واقعا ممنونم، و به همه ی اعضای محترم این سایت سال نو رو تبریک می گم و امیدوارم که توی این سال جدید کسی نباشه که با غم و ناراحتی پا به این تالار بگذاره. به هر حال مشکل من هنوز حل نشده و آخرین باری که من و ایشون خیلی جدی در مورد مشکلاتمون و انتظاراتمون از همدیگه صحبت کردیم دقیقا به نیم ساعت قبل از سال تحویل برمیگرده که حرفهامون رو به همدیگه گفتیم و یه قول هایی به هم دادیم که یکی از اونها این بود که من در قبال عصبانیت های ایشون سکوت کنم و ایشون هم تا اونجا که زندگیمون براشون ارزش داره از گفتن کلمات رکیک و زننده در حین عصبانیتهاشون و حرمت شکنی های سریع شون جلوگیری کنند.
    توی این یک هفته زندگی مون عالی بود و با اینکه چند روزی رو هم مسافرت بودیم و در جمع شلوغ خانواده های فامیل ایشون به بهترین شکل ممکن به من توجه نشون دادند و من هم در قبالشون کم نذاشتم و تا اونجا که می تونستم بهشون محبت کردم البته محبت از ته دل و توی تمام این 7، 8 روز وقتی ناراحت شدم دنبالم اومد و علت ناراحتی هام رو پیگیری کرد و دلداریم داد، وقتی خواسته ای ازش داشتم و انجام نداد در قبالش گذشت کردم، خلاصه می خوام بگم که خیلی عالی بود همه چیز، تا همین دیروز و پریروز که 5 مین سال تولد خواهرزاده ام بود.
    بگذارید یه چیزی رو براتون بگم و اون اینکه چند روز قبل از عید مراسم عروسی یکی از خواهرهام بود و چون ما رسم پول اندازی و کادوهای سنگین داریم و بعد از اون هم پاگشای خواهرم بود. بعدش ایام عید نوروز و خریدهای نوروزی هم برای خودم هم برای منزل و لوازمات منزل، دادن عیدی به خواهرها و مادر خودم و مادرشوهرم و خواهرشوهرها! دیشب جشن تولد بچه یکی از خواهرهام بود و روز یکشنبه هم جشن تولد بچه یکی دیگه از خواهرهام است که ما برای هر کدوم هدیه ای خریدیم. البته من این نکته رو باید بگم که خانواده ی ما خیلی پرجمعیت هست و پدر من 2 همسر دارند که 7 تا دختر از همسر اولشون که مادر من باشند و 3 دختر و یک پسر هم از همسر دومشون دارند که جمعا 4 تا از این دخترها ازدواج کرده اند، خیلی سرتون رو درد نیارم 2 روزه همسرم سر این موضوع که خواهر شما نمی تونه جشن تولد بچه اش رو توی خونه خودشون بگیره و یه جشن خانوادگی 3 نفره بگیرن؟ آخه بچه خواهر شما اولین سالش نیست که آدم بگه اولین سال تولدش و عیبی نداره، هر سال همین آش و همین کاسه، آخه من چقدر پول خرج کنم؟ توی این یکی دو ماه هر چی درآوردم رفته به پای شما و خانواده ات و خواهرهات. امروز عروسی یکی، فردا تولد یکی، پس فردا یکیشون می خواد بره مکه کادویی اون، خلاصه اون قدر سرکوفت و سرزنش بهم زد و گفت و گفت که من هم از کوره در رفتم و بهش گفتم که منظورت از این حرفها چیه؟ واضح بگو، تو باید قبل تر از اینها به این فکر می افتادی که از یه خانواده ی پرجمعیت زن نمی گرفتی نه حالا، نمی دونید توی این یکی دو روز اون قدر حرفهای آزاردهنده بهم زد که از ته دل ناراحت شدم و دیشب بعد از اینکه از مراسم برگشتیم اون قدر با حرفهاش اذیتم کرد و اون قدر عصبانی بود که حتی به خودش اجازه داد که به من توهین کنه و حرفهایی که نباید می زد رو بزنه، بهش گفتم که اون قدر توی این هفته برام عزیز شدی که حتی دلم نمی خواست یه ذره ناراحتی توی صورتت بشینه، تا اون جا که تونستم از ته دل بهت توجه کردم و محبت اما تو امروز به خودت اجازه دادی که حرفهایی بهم بزنی که حرمت بین مون رو از بین ببره، نمی دونم چطور تونستی این حرفها رو به من که همسرت هستم بزنی؟ و خلاصه دیشب اون قدر با هم بحث کردیم تا اینکه من گریه کردم و با چشم های اشک آلود یه طرف برای خودم خوابیدم. تو رو خدا کمکم کنید، امروز صبح هم بی تفاوت بهش هر چی گفت بیا صبحونه بخور، اگه نخوری نمی ذارم بری سر کار، یه کلمه باهاش حرف نزدم و بدون صبحونه لباسهام رو پوشیدم و اومدم سر کار. البته من دیشب بهش گفتم که تو هنوز یک هفته نشده که زدی زیر قولت و قراره ما این بود که توی سال جدید روشهای جدید برای زندگی مون و مشکلاتمون داشته باشیم و شما باز هم داری از همون روش قدیمی داد و بیداد و نیش و کنایه استفاده می کنی که به جز از بین بردن محبت بین دو نفر هیچ کاری انجام نمیشه.
    تو رو خدا کمکم کنید.

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 تیر 88 [ 06:33]
    تاریخ عضویت
    1388-1-15
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    3,182
    سطح
    34
    Points: 3,182, Level: 34
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 55 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    دل عزیز
    یک مقدار منصفانه تر نسبت به همسرت فکر کن .شاید در یک برهه ی بد کاری قرار دار. در ضمن خودت میگی ما خانواده ی شلوغی هستیم وتقریبا مراسمی که کادو باید بدین زیاده .خوب عزیزم در سته که نظر تو هم محترم اما اینم باید در نظر بگیری که شاید هر مرد دیگه ای بود زود تر از اینها به صدا میاومد . به قول خودت کادوی سنگین خواهرت پا گشا 2 تا تولد ..............خوب ............
    زندگیتو به خاطر این حرفها خراب نکن موفق باشی

  10. کاربر روبرو از پست مفید سپیده ی عشق تشکرکرده است .

    سپیده ی عشق (دوشنبه 31 فروردین 88)

  11. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    173
    Array

    به: موضوع مهمیه! لطفا کمکم کنید

    منظورتون رو از زندگی خوب فهمیدم!!
    مرد مهربون و آرام که نیازهای شما را برطرف کند و عصبی نشود و ....
    گناه نکرده که از یک خونواده پرجمعیت دختر گرفته. به جای اینکه راهی رو برای کاهش عصبانتیهاش پیدا کنید، به جای اینکه سنگ صبور مشکلات اون باشید، به جای اینکه به دردهایی که می دونید اون هم داره و مثل شما نمی تونه از هر چیزی بزنه زیر گریه گوش کنید توقع دارید که نیازهای مالی شما را برطرف کند، توقعات شما را ، درک کنه مراسمی که کادو باید بدین زیاده، چون می دونست از خونواده پرجمعیت دختر گرفته!

  12. کاربر روبرو از پست مفید sorena_arman تشکرکرده است .

    sorena_arman (یکشنبه 20 اردیبهشت 88)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه نامشروع (موضوع فراگیر، راه حلی هست؟)
    توسط رامتین 777 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 اردیبهشت 97, 00:08
  2. عشق ممنوع
    توسط فرشته درون در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 فروردین 94, 23:59
  3. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 تیر 93, 04:32

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.