سلام بر اعضای خوب تالار گفتگوی همدری
من یه پسره 20ساله هستم، دانشجوی یه رشته ی خوب تو یه دانشگاه خوب، زندگیه خوبی داریم وخونواده ی 4 نفره ی خوبی اما،
امروز امروز فهمیدم بابام زن داره یه ز ن دیگه!
بابام گاها برای یه سری کارهای اداری میره تهران ماهی یه بار یا دوماه یه بار، امروز گوشیش خونه جا مونده بود که من از دانشگاه برگشتم، دیدم یه پیام و یه تماس بی پاسخ داره موقعی که نگاش کردم دیدم شماره ی یه "گوشی" از تهرانه! گفتم حتما از دوستاشن اما از همون شماره یه اس ام اس اومده بود که: سلام یه مدته خبری ازت نیست!
رفتم پیام ها رو خوندم و برام مسجل شد خانوم یه سرو سری با پدرم داره! با گوشیه بابام بهش زنگ زدم گفتم سلام آخه صدای من خیلی شبیه بابامه! خیلی صمیمی جواب داد: سلام خوبی؟
منم که دیگه نیازی به رل بازی کردن نبود واسه اینکه نفهمه من فهمیدم بهش گفتم کیم و واسه این زنگ زدم اگه کاره واجب دارین به محل کار پدرم زنگ بزنم وبهش خبر بدم!
خانم هم لو نداد و گفت خواستم ببینم فلان چیز که فرستادم رسیده یا نه؟(اونم با اون اس ام اس های عاشقانه و ببخشید سکسی!)
من نمی خوام مادرم بویی از این ماجرا ببره که بعده 22 سال زندگی همه چی خراب بشه چون مطمئنم پدرم مادرمو دوسش داره ولی متاسفانه این کارم کرده!
می خوام اگه بشه حتی پدرم نفهمه که من با خبر شدم و یه جوری این زنیکه رو از زندگیمون پرتش کنم بیرون! من می تونم به زورم شده آدرسشو از بابام بگیرم یا خون راه بندازم یا... اما نمی خوام حماقت کنم، اینا احمقانه ترین کارهای ممکن هستن!
اما اگه لازم باشه به روی بابامم میارم و می خوام هرجور شده هم این زنه رو بندازم بیرون و هم از نابودیه زندگیه خودمون جلوگیری کنم!
بنا بردلایلی که نمی تونم خدمتتون عرض کنم اون زنه ازتمام زندگیه ما خبر داره که حتی یه چیزی هم واسه خواهرم فرستاده بود اما بابام به دروغ گفته که اونو آقای فلان از همون جایی که همیشه ازش میگه فرستاده.
واقعا خدارو شکر می کنم که راه این تالار رو به من نشون داد تا دردمو بگم!
حالا من چیکار کنم؟ برم پیشه زنه؟ باهاش حرف بزنم؟ گردنش بزنم؟! به مادرم بگم؟ به پدرم؟ چیکار کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)