+داغ!داغ!بچه ها فنگ انداختم بين انديشمندان اورپايي بيا ببين!بزن بز

[صدرا]

سلام دوستان عزيز
چند وقت پيش 27 قوريه سخنراني داشتم وسط يه مشت از اين به قول خودشون انديشمندان اونجا خلاصه اينقدر ديدگاهاي متفاوت بود اينقدر بحث داغ شد كه نگو !
بعضي به شون برخورد گفتن تو ما را محكوم ميكني به ناداني جهان سومي؟ سوسكي دادش برو بذار باد بياد
خلاصه من هم خيلي خلاصه صرفنظر از بحثهاي تخصصي براي شما نوشتم تا نظر شما هموطنان را بدونم
مرسي لطف ميكنيد
جهان ميراث پدرانمان نيست امانت خدا است به نزد بشريت
پس به حكم اين ديدگاه به اميد نابودي و اضمحلال تمام ارتشهاي جهان كه تنفرانگيز ترين پديده ساخته بشريت است براي من(صدرا .به جرات ميتونم بگم كه هيچوقت هيچگاه نتونستم يك نظامي را دوست داشته باشم و نگاه مقبولي به ان داشته باشم ازاعماق دلم ميگم دوستان . ارتش ونظام نظامي گري يعني سازمان هاي بازداشتگاهي كه كشتن انسان ها را اموزش ميدهد وترغيب ميكند محصولي هم جز جنگ نيستي براي بشريت ندارن)به اميد برداشته شدن تمام مرزها ويكي شدن ملتها .كه لازمه ان رسيدن به درك عميق بشر بودن است
هميشه به اين فكر ميكنم كه چرا وقتي كسي متولد ميشود ميگويند به دنيا امد ولي بعد محدود ميشود به يك كشور ويك ملت واز مفهوم غلط و پوچ وطن ياد ميكند وطن ما اين كره خاكي است مشتي
خاك بي ارزش كه من انسان به حكم بودنم وزندگي بر ان به ان ارزش داده ام پس ترجيح دادنش بر بودن انسان حماقتي بيش نيست !.............
كي ما انسانها درباره اين مقولات درست خواهيم انديشيم ؟سالهاست كه افراد طمعكار وپست با اسكلتهاي پوچ قراردادي چون وطن (مشتي خاك كه ارزشش را از ادمهايي كه روي ان قدم ميگذارند وزندگي ميكنند ميگرد)
عشق به خاك(ميدانيد مفهومش چيست ؟يعني انسان .بشريت بزرگترين واژه ومفهوم جهان از ديروز تا به امروز را ناديده بگيريم و به چسبيم به مشتي خاك و براي ان انسان قرباني كنيم !حماقت نيست ؟مطمنن ميدانيد كه روي
صحبتم مردن براي ازادي ازادگي نيست در اين باب سخن نميگويم در اون باره حرفهاي ديگري دارم كه اينجا محلي از اعراب ندارد )مردن براي كشورم نه هموطنم !و....جان انسانها را وسيله ايي براي رسيدن به اهداف
احمقانه خود قرار ميدهند وگناه بزرگتر را ما انجام ميدهيم كه نيانديشيده حكم تاييد ميزنيم بر درستي انها و با گفتن عباراتي چون ...او ادم بزرگي بود چون براي كشورش مرد (شايد اگر گفته مي شد براي همنوعش براي انسانهاي ديگر كمي قابل تحمل تر بود )با حماقتي وصف ناپذير به ياري ان انسانهاي پست ميرويم ودرپوشاندن جناياتشان شريك ميشويم.
ببينيد درست نينانديشدن با ما دارد چه ميكند ؟
دوستان اين فقط يكي از بيشمارترين اسكلتهاي پوچ قرادادي بودكه ارضا كننده اميال عميق انساني نيست ولي انسان تهي شده از انديشه دنيا امروز از انها دم ميزند.
امروز ما در اين دانشگاه (دانشگاه لايپزيك محل سخنراني من)چمع شديم تا ببينيم بررسي كنيم ايا همانطور كه بزرگاني چون روسو و ميشل فكو گفتند ما(بشريت ) داريم سير قهقهرايي طي ميكنيم (موضوع اين جلسه كه بالغ
بر 1800 نفر را دور خود جمع كرده بود).
نگاهي بيندازيم به جهان اطرافمان جهاني كه ساختيم ! ايا به غير از مشتي عبارت كه همه در حد حرف هستند وهيچگاه نخواستيم ونگذاشتيم به مفاهيم زندگيمان تبديل شوند !چه مييابيم عبارات خوش اهنگي چون دهكده جهاني !به ياد داريد وقتي كه اولين بار ازش سخن گفتيم چه اشتياقي چه اميد هايي در ما پا گرفت ؟امروز با ياداوري ان فقط ساده بودن و احساس گول خوردنمان را به ياد مياوريم چه بچهگانه فريفته واژه ها شديم !
ادميت بشريت انسانيت ! انسانهاي امروز چه شدند ؟به ياد داريد كه در فلسفه در علوم اجتمايي برايشان چه گفتيم ؟ مگر قرارمان ان نبود كه محيط وبيرون ديتا هاي خروجي بشريت باشد !كمي برسي كنيم در مي يابيم كه انسان
امروز محصول افكار محيط اطرافش شده هر چند كه سعي كرديم محيط اطرافمان محصول افكار مان باشد
هيچگاه علوم اجتمايي وفلسفه وما به عنوان دستن در كاران اين مقولات اينچنين درمانده ودر كار خويش نمامده بوديم !
دوستان انگار حق با روسو بود انگار كافكا خوب فهميده بود ما در حال باختن هستيم و ميدانيد كه ماهيت فلسفي باختن بگونه ايي است كه در طول بازي خيلي درك نميكنم و فقط انجام ميدهيم ان كاري را كه درست ميپنداريم وجلو ميرويم با هزاران پيش بيني كه فقط مشتي احتمالات هستند وقتي كه باختيم در مييابيم كه اري باختيم كمتر بازيگري تجربه احساس باختن را در طول بازي دارد مگر انكه اوضاع خيلي خراب باشد مثل امروز ما!تاريخ بشريت را براي همنوعانمان چراغ راه اينده تعبير كرديم ولي وقتي به ان مينگريم بيشترين وقايعش جنگ نيستي است از ان صليبي تا هيروشيما وويتنام از انچا تا افغانستان وعراق امروز
پروردگار مان خدا!با ان چه كرديم !از وقتي كه نامش بر سر زبانمان افتاد انسان كشته شد براي ان نام !وجودش حضورش را هم حتي براي منافعمان مصادره كرديم !كاري بود بخواهيم بكنيم و از كليسا نخواسته باشيم
كه در جهت منافعمان تعابير دينش را استخراج كند ؟
دوستان اگر به همين نگاه اجمالي وسرسري من در اين مقدمه سخنراني من بسنده كنيم گزاف نگفتيم اگر بگويم اري حق با روسو و كافكا بوده !به نظر ميرسد ما ديگر هرگز روي سعادت را نخواهيم ديد
چقدرامروزاحساس ميكنم دوباره به حضور كانت محتاجيم تا ازنو برايمان بشريت را معنا كند ! چرا كه شايد اشتباهاتمان از تعبير ومعنا غلط بشريت از درست نيايندشيدنمان باشد كه ان گونه كه در ابتدا گفتم
عمل ميكنيم و بيان ميكنيم.27 فوريه 2009 صدرا
((دوستان عزيز همدرد فكر كنم براي همدردي همين مقدمه كافي باشه چون بعد از اين در مقولات تخصصي تري بحث كرديم كلي جدل و....... پيش امد جالب اينجا بود كه يكسري من را به شدت در بحث زدند و
نوه روسو كافكا در نگرشهام خطاب كردند و انگ انارشيست به من زدند يسري ديگه من را به شدت تشويق كردند كلي تعريف تمجيد لقب انديشمند ....تا جايي كه يكيشون از همين خارجي ها كه پيرمردي هم بود
كرسي دانشكاه انسان شناسي مادريد داشت با يه هيجاني از لذت بردنش از حرفام ميگفت سوال كرد سراسيمه خوب به نظرت الان با اين وضع چه كنيم ؟(ديونه)
حالا شما دوستان نظر شما چيه با خوندن اين مطلب شما نسبت به ديدگاه من چه نگرشي داريد ؟منتظر كلام شما عزيران هستم
اردات صدرا

[صدرا]

راستي دوستان اگر موردي بود در متن به لحاظ دستوري و گرامري من را ببخشيد من قلمم بد نيست ولي چون اين متن من به الماني نوشتم بعد براي شما عزيزان ترجمه كردم و من هم مترجم نيستم
هر چيزي هم نميشه از الماني فارسي ترجمه كرد من معذرت مي خواهم ببخشيد

[estar7]

عای بود ایرانی.

[wintersun77]

من با شما هم نظر و موافقم. من همیشه با خودم می اندیشیدم که چرا باید مفهومی به اسم کشور یا مرز داشته باشه. اگر چه دلایل بوجود آمدن مرز بندی ها و جدایی سرزمینها از هم بسیار زیاد و البته منطقیه اما خوب این رویاییست که من همواره داشته ام . دوست داشتم کلماتی مثل ملت و نژاد و هر آنچه که نقاط افتراق انسانهاست وجود نداشت یا اگر هست تعصبی بر هیچ ملت و نژاد و زبان و رنگ خاصی وجود نداشت و هیچ کس به خاطر این پدیده ها که انسانها هیچ گونه دخالتی در تعیین آنها در هنگام تولد ندارند مباهات نمی کرد و فخر نمی فروخت.دوست داشتم همیشه بر روی نقاط اشتراک انسانها تاکید می شد. من هر وقت می شنوم که بعضی می گویند عربها فلان غربی ها بیسار شرقی ها آنطور ایرانی ها اینطور ، بر آشفته می شوم چون واقعاً هیچ دلیلی برای طبقه بندی افراد و روا دادن یک نسبت خاص به میلیونها آدم وجود ندارد. هر فردی باید بر اساس خصوصیات و توانایی های خود مورد ارزیابی یا قضاوت قرار گیرد و ملیت و نژاد نبایست ملاک قضاوت قرار گیرد.
البته کشور و مرز را نمی توان برداشت و شاید عمده دلیل آن هجوم و یورش مردم جهان به مناطق خاص دارای امکانات و منابع است و در نتیجه بعضی مناطق از ازدیاد جمعیت در حال انفجار و برخی مناطق خالی از سکنه می شود. ولی اگر این دلیل یا دلایل دیگر وجود نداشت چه زیبا بود که هیچ مرزی بر روی این کر ه ی خاکی وجود نداشت. ما ممکن است به زبان خود تعصب داشته باشیم. اما فرض کنید که همه قادر به تکلم و فهم یک زبان واحد بودند(اگر چه انگلیسی تا حد کمی در حال پیدا کردن این خصوصیت است) به نظرتان زندگی زیبا تر نمی بود؟
همه ی جنگ ها به خاطر تعصب بر روی یک عقیده ی خاص و درست و بر حق دانستن خود و ناحق دانستن دیگران و سایر انسانها با ملیت متفاوت است. جنگها را عده ای منفعت طلب و انحصار طلب به راه می اندازند که در کسب و تصاحب هر آنچه منابع و امکانات در جهان است سیری ناپذیرند.
من هم همانند شما احساس می کنم بشریت هنوز با بلوغ و تکامل بسیار بسیار فاصله دارد زیرا هنوز نتوانسته از بروز کشتار و جنگ و تخاصم و تضییع حقوق دیگران جلوگیری کند.هنوز صلح طلبان در دنیا در حاشیه و جنگ طلبان با توجیهات واهی برای جنگ افروزی خود بر سر کارند.

[صدرا]

خوشحالم كه توي اين عقايد تنها نيستم

[mke]

من مخالفم!!!
شما اول با شروع این مسئله که از این اندیشمندان غربی خوشتان نمی آید افکار را متوجه خود می کنید سپس با نفوذ خود شروع به تخریب افکار خود این مردم می کنید! شتر سواری... نمی شه!
البته که من موافق یکی شدن دنیا، نابودیه ارتش ها، و جهان متحد هستم اما به چه قیمتی؟ تا اینجای کار را در آستین داشته باشید!
وطن یعنی چه؟ خاک؟ این (با عرض پوزش) ابلهانه ترین توصیفیست که از وطن شنیده ام! نه برادر من وطن یعنی اعتقادات! یعنی شیوه ی زندگیه برادری و برابری! من برادری و خواهری را در ارزش های والای خودم می بینم و یک غربی آن را به چشم انسانیت می بیند که ما همه انسانیم همه یک جسم داریم و در نهایت حکم می کند که برهنگی نشانی از همین انسانیت و درک والای انسانیست پس بیایید برهنه شویم و برای تن خود ارزش قائل شویم! آری وطن پرستی یعنی دفاع از عقایدی که با تمام وجود آن را درست می پنداریم! من کاری ندارم که عقاید من درست است یا آن فرد غربی؟ من به این کار دارم که هرچه می نگرم هیچ عنصری در اثبات نادرستی عقاید خود یافت نمی کنم! من می بینم که عقاید من منشاء400 ساله ی آمریکایی ندارد، عقاید من منشاء یک تفکر به نام فروید نیست! عقاید من جدای از الهی بودنش منشائی چند هزار ساله دارد که افکاری بس عمیق تر از فکری بنام فروید گوشه هایی از آن را کامل کرده اند تا من به این تفکر والای انسانی برسم حال شاید همگی نیز در گمراهیه بس آشکار باشیم.
ببنید چگونه صحبت می کنید آقای صدرا! به شما تبریک می گویم که در عین تخریبه عقاید ایرانی خانم estar7شما را ایرانی خطاب می کند و البته که شما متولد ایرانید!
جهانی شدن! واژه ای که تمام انسان ها به آن اعتقاد دارند و ما منتظران مهدی عج بیش از همه! اما به چه قیمتی؟ به قیمت حیوانی شدن؟( از دید من) و یا وحشی شدن(از دید یک غربی)؟
ارتش ها برای اینند که از عقاید دفاع کنند تا زمان موعود که در همه ی ادیان موجود است و هرکسی به نوع خود را منتظر موعود می داند! یکی با برهنگی تا همه را انسان بداند و همه را یکی کند و دیگری با پوشیدگی تا برای خود ارزش قائل شود!
من کاری ندارم که راست می گوید؟ من به این کار دارم وطن پرستی چیست؟ مقدس است و یا پست؟
بنظر من مقدس است زیرا وطن یعنی اعتقادات، ارزش های والای انسانی از دید من، شما و هر وطن پرستی! مهم نیست آن ارزش چه باشد (در این مبحث وطن پرستی!) مهم این است که هرکس ارزش هایی را می پرستد! خدای یکتا، بودا، خورشید، اسلام و...
زمانی که افراد ارزش هایی را می پرستند چرا باید خود را خوار و ذلیل بی ارزشی ها از دید خود کند؟ چرا نباید در جهت همنوعانه انسانیه خود تلاش کند تا ارزش های والای خود که بهترین شیوه ی زندگی انسانی می داند را به آنها بفهماند؟ ارتش یعنی عامل بازدارنده در مقابل حجمه ی(یا هجمه؟) فیزیکیه یک فرهنگ بیگانه! شهید، وطن پرست مرده، یعنی انسانه والا مقامی که در راه حفظ ارزش های خود برای بهبود زندگی و ایجاد برابری و انسانیت جان سپرده که اگر نمی سپرد آن ارزش دیگر نه ارزش بود و نه اینکه باقی می ماند!
وطن یعنی سرزمینی که از آن عقاید دفاع می کند! همین جاست که من به فرهنگ والای خود مباهات می کنم که کشور اسلامی و البته ارجح تر و بالاتر شیعی را وطن خود می دانم و این را عقایدم به من آموخته اند!

فهمیدید وطن یعنی چه؟ وطن پرست به که می گویند یا باز هم بگویم؟

موفق و شاد باشید.
یاعلی

[wintersun77]

جناب mke ممنون که برای این جمله ام مصداق عینی فراهم آوردید :
همه ی جنگ ها به خاطر تعصب بر روی یک عقیده ی خاص و درست و بر حق دانستن خود و ناحق دانستن دیگران و سایر انسانها با ملیت متفاوت است

[ddd]

سلام صدرا جان .

با شما موافقم .

جهانی آزاد چقدر زیباست ...

[آرمان 26]

جناب صدرا مي تونيد چند تا از اين انديشمندا ن سرشناسي كه در سخنراني شما حضور داشتند رو نام ببريد ؟!!!!! موضوع بحث شما چي بوده ؟!!! اين كنفرانس در كجا بود اگر ممكنه متن مقاله اي رو كه شما اونجا خونديد به همون زبان آلماني كه احتمالا pdf اون در آرشيو دانشگاهتون موجود باشه رو براي ما بفرستيد آدرس جايي كه ذخيره شده رو هم بديد بريم مطالعه كنيم !!!البته اگر مطالب شما مورد توجه قرار گرفته باشه حتما جايي چاپ شده حتي در يك نشريه محلي يا نشريه اي مربوط به دانشگاه لايپزيك يا هرجاي ديگه .........
*************************************** ***************************************
نكته جالب در فرمايشات جناب صدرا :خلاصه من هم خيلي خلاصه صرفنظر از بحثهاي تخصصي براي شما نوشتم تا نظر شما هموطنان را بدونم مرسي لطف ميكنيد

جناب صدرا شما كه به چيزي به عنوان مرز ،سرزمين و وطن و ميهن اعتقادي نداريد پس چرا ما ايرانيها رو جزو هموطنان خود مي دونيد و علاقه داريد كه هموطنان شما از اين موضوع اطلاع داشته باشند مگر فرقي بين آدمها و سرزمينها هست شما كه خود اعتقاد به خاك و سرزمين نداريد!!! داريد ؟!!!چرا با داد و هوار تو تيتر تاپيكتون نوشتيد بچه ها فنگ انداختم بين انديشمندان اروپايي ؟!!!! شما كه اعتقاد به جهاني واحد داريد نبايد اينگونه رفتار كنيد پس يا شما حرفايي كه مي زنيد بهشون اعتقاد نداريد يا اينكه حرفها مال شما نيست !!! كه اگر اعتقاد شما براين بود هيچ گاه ايراني و اروپايي و غير اروپايي نمي كرديد و همه رو به يك اسم خطاب مي كرديد !!!

**************************************** ***************************************
و اما نظريه روانشناسي من در مورد شخص صدرا با توجه به تاپيكهايي كه از ايشون ديدم حس مي كنم ايشون خيلي علاقه داشته باشن خودشون رو بزرگ جلوه بدن و حس جلوه گري و خود بزرگ بيني در ايشون نمود خاصي داره .در حالي كه مطالبي كه در بالا نوشتن يه سري مطالب ساده و پيش پا افتاده و تا حدودي خنده دار بود به عقيده من هر كس كوچيكترين رگ و ريشه اي داشته باشه بايد به وطن و سرزمين خودش پايبند باشه ودر عين حال مي تونه حس انسان دوستي و انسانيتش رو هم به ساير نقاط كره زمين بسط بده به شرطي كه احترام متقابل باشه !!!

[صدرا]

دوستان عزيزم ارمان جان لطف كرديد براي انكه وقت گذاشتيد و صحبتهاي يك فرد پارانويايي (از نظر تحليل روانشناسي شما ) را خوانديد اين مهم نيست كه اين سخنان را پيش كه و در كجا گفتم شما
فرض كنيد رو به دريا براي پرندگان مهاجر .
اين انديشمندان كه بودن ؟مشتي از اساتيد دانشگاهاي اورپا ودانشجويان دانشگاهاي اونجا اينها خيلي مهم نيست
من 2 نكته را از كلام شما گرفتم
1- اينكه نويسنده خوبي نيستم چون كلامم در شما تصور اضهار فضل را بوجود اورد مرسي از تذكرتون از اين پس اصلاح ميكنم .
2-اينكه چرا شما را هموطن خواندم چون در يك سرزمين بدنيا امديم ودر ادبيات تمام دنيا به كساني كه در يكجا به دنيا مي ايند هموطن ميگويند ايا استفاده از اين كلمات به معناي اين است كه من
مفهوم گفتارم را نقض كردم ؟من از وطن گفتم نه ابناع بشر از جمله هموطن اگر متن من را دقيق تر بخوانيد گفتم كه بشريت مفهوم بزرگ زندگي است
من روي سخنم درباره مفهوم مردن براي وطن بود نه انسانيت !
حالا من سوالي دارم چرا چرا هر كس رگ و ريشه ايي دارد بايد براي وطن و سرزمين خود بميرد ؟اين حكم شما از چه انديشه ايي مي ايد ؟
ضمنا من براي انكه مطالب خسته كننده نباشن اينگونه مينويسم چه سر وصدايي ولي براي اينكه اين احساس اظهار فضل پيش نيايد من ويرايش ميكنم نام مطلب را و شما به جاي داد زدن سر من
لطفا اگر ميتوانيد من را نسبت به غلط بودن انديشه ام قانع و راهنمايي كنيد متن خودت را بخوان عزيزم مشتي انگ نسبت تهمت !
قبول من انچه كه ميگوييد هستم ولي در پيغامتون من تحليلي از متنم و اشتباهاتم ديدم
كمي تحمل داشته باشيم تا مخالف نظرات مان را هم بشنويم اين اولين قدم يادگيري دمكراسي است حتي اگر حرف يك پارانويايي باشد (از نظر تحليل روانشناسي شما )
باز در انتها هم ميگويم من را نقد نكن عزيزم نوشته ام را نقد كن