نیازمند کمک و همدردی

[خسته ی خسته]

سلام دوستان
من خیلی خیلی خیلی خستم و حوصله ام سر رفته
تفریح شما دوستان چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما وقتی خسته هستین و دیگه اصلا انرژی ندارین و دیگه حوصله انجام هیچ کاری رو هم ندارین چی کار می کنین؟؟؟
و وقتی حوصله تون سر میره چی کار می کنین؟؟؟

از راهنمایی و همدردیتون پیشاپیش تشکر می کنم.

راستی چه سایت جالبییه
من تازه عضو شدم. همین امروز. و این هم اولین پستم.
تو گوگل همدردی رو سرچ کردم چون واقعا نیازمند همدردی بودم و بعد دیدم که یک سایت با همین نام اومد
ولی اصلا انتظار نداشتم که یک سایت با این نام وجود داشته باشه!!!
برای همین برام خیلی جالب بود.
از تمام افرادی که این سایت رو راه اندازی کردن ، کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم.
من با اینکه مدت کوتاهی که عضو شدم ولی به نظرم خیلی جالبه.
ممنون.

[digitalman]

سلام دوست گرامی
به همدردی خوش آمدی
من شخصا وقتی حوصله ام سر میره یا میام اینترنت ( مخصوصا همدردی )
یا فیلم نگاه میکنم
یا با یه دوست تلفنی صبت میکنم
یا با دوستانم میرم بیرون
یا تنهایی میرم قدم میزنم
یا اگر کتاب خوبی دم دستم باشه اونو میخونم .
شما تفریحات و علاقه مندیهای خودت چیه ؟ راستی میشه بیشتر از خودت بگی چند سالته ؟ چیکار میکنی و ...

[صدرا]

سلام دوست عزيز
وقتي كه اينقدركه گفتي بيكاري يه كاري هست كه ميتونه حتي نگرشت را به زندگي عوض كنه معجزه ميكنه!
جسارت محسوب نشه يك راهنمايي است ميداني چيكار؟
خجالت بكش!اره عزيزم خجالت بكشه !از چي؟از انهمه مطلبي كه نميداني !!!!!!!!!!!
راهش چي است كه بعد از ان خجالت نكشي از خودت وزندگي ؟
انديشيدن !مطالعه وبعد دوباره به انچه كه خواندي بيانديشي !تا كي تا كجا ؟تا انجا كه تقريبا درباره تمام مفاهيم بودن مثل زندگي وعشق وزيبايي به نظر وعقيده ايي شخصي برسي وبعد نوبت مفاهيم جزيي تر ميشه و بعد به جايي ميرسي كه در اين مفاهيمي كه خواندي به تحقيق پيگيري درباره يك كدامشان علاقه مندي و اين راهنماييت ميكنه كه وارد يك علم بشوي الان متوجه نميشي وان موقع انقدر علاقه مندي كه كنكور دانشگاه اينها واسات ميشه بچه بازي و معجزه وار پشت سر ميگذاريشون ميري جلو !!!!!!!!
بعد از مدتي خواهي ديد كه تو يك نظريه پرداز ان رشته هنري يا علمي هستي !يادت باشه طولاني ترين سفرها هم از اولين قدمها شروع ميشه يعني اگر دور جهان را هم بچرخي بري اول بايد از اتاقت بعد از خونت و......... خارج شي و بزني بيرون!
حالا ديدي كه بايد خجالت كشيد چون ميتوان ادم بزرگي شد ولي با انهمه كاري كه بايد انجام داد مي گيم بيكاريم

[keyvan]

سلام ,دوست گرامی ,ورود شما را به کلبه همدردی تبریک میگویم

من وقتی خسته باشم ودیگر انرژی هم نداشته باشم وحوصله هیچ کاری را هم نداشته باشم؛ هیچ کاری انجام نمیدهم !سکوت و آرامش.
--------------------------
بر نوشته دوست گرامی صدرا مهر تأیید میزنم. ودر ادامه
این مواردی که شما اشاره کردین از علائم نبود,هدف و مهمتر انگیزه ,در زندگی است.اگر به طول یک ماه هر آنچه که باعث لذت بردن و به قول شما رفع بی حوصلگی است(گذشته از تنوع) را انجام دهید ؛بدون تردید باز هم خسته میشوید، عمر ما آنچنان کوتاه نیست که به دنبال لذتهای کوتاه مدت باشیم اگر در زندگی هدف داشته باشید و خلاء را احساس و یا بهتر است بنویسم ایجاد نکنید بی حوصلگی و یا خستگی آنچنانی که شما از آن نام برده اید به سراغتان نمی اید.
لطف کنید بیشتر توضیح دهید(درمورد سن ,تحصیلات ,وفعالیتهای تان و..)

[مثل من]

سلام
دوست عزیز همچین نوشتی نیازمند کمک و همدردی گفتم چی شده؟؟؟!!!
خوب حالا شما چند سالتونه؟ سر کار نمیری؟ درس چی درس میخونی؟ چی کار میکنی؟ اصلا دختر هستی یا پسر؟ تا بگم چی کار کنی؟ میدونی شاید یکم خوشی زده زیر دلت!!!(البته از حرفم ناراحت نشی ها). ببین به چی علاقه داری همون کارو بکن. مثلا ورزش، کتاب، کار کردن تو خونه!!! الانم که 1000 جور کلاس واسه رفتن هست. من اگه خسته باشم و انرژی نداشته باشم که استراحت میکنم اما اگه حوصلم سر بره که اکثرا کاری برای انجام دادن یا جایی واسه رفتن دارم، شما چه طور؟
فکر کنم به برنامه احتیاج داری.

[حسین پور]

سلام دوست عزیز.....به تالار همدردی خوش امدی....چه جالب نحوی آشنایی شما با این تالار مانند نحوی اشنایی بنده هست درست مثل هم....بگذریم.
دوست عزیز اخه شما میگید خسته اید و حوصله تون سر رفته اما نمیگید از چی و از چه بابتی.؟؟
اگه یکم در مورد خودت و نحوی زندگیت توضیح بدی شاید بتونیم کمکی بکنیم.....
من هر وقت حوصلم سر میره به تالار سر میزنم البته نه اینکه فقط موقعی که حوصلم سر میره.....به شما هم توصیه می کنم در این تالار فعالیت بیشتری کنید تا هم بر تجربیات شما افزوده شود و هم به روحیه تان. موفق باشید دوست عزیز و گرامی.

[قلب سپید]

اگه شرایط خارج شدن از خونه رو داشته باشم میزنم بیرون میرم بین مردم حوصله مردم رو هم نداشته باشم میرم یه جای خوش آب و هوای ساکتی که باصفا باشه و یه چایی و ...(به علت بد آموزی حذف شده!) میزنم به این تنه خسته تا خستگی در کنه
اگه هم نتونم برم بیرون شرایط آهنگ گوش کردن به سبک خودم رو داشته باشم(آهنگ با صدای بلند و حرکات موزون و متناسب با آهنگ) آهنگ گوش میدم
اگر هم اینجوری نشد ورزش می کنم(تو پارگینگ خونه یه باشگاه ورزشی خونگی کوچیک داریم)
اگر هیچکدوم از این سه شرایط مهیا نباشه دراز می کشم رو تختم چشمام رو می بندم دستام رو بهم قلاب می کنم و میزام رو شکمم و چند تا نفس عمیق میکشم و بعد چشمام رو باز می کنم و به سقف اتاقم خیره میشم(رو سقف اتاقم پوستری از شجریانه که تو فکره) و به این فکر می کنم که شجریان اون لحظه داشته به چی فکر می کرده!

[خسته ی خسته]

سلام دوستان عزیز
از اینکه با من همدردی کردین، ممنون و سپاسگزارم

من خیلی خیلی خستم، خسته از دست خودم و از دست زندگی و گذشته ام.
و حوصله ام سر رفته، به خاطر اینکه مدتی که زندگی ام خیلی یکنواخت شده.
تفریحات منم مثل شما است.
کتاب می خونم، میرم اینترنت، فیلم می بینم و...
ولی دیگه از دست اینا خسته شدم و نیاز به تنوع دارم.
من عاشق طبیعت ام. دوست دارم برم تو جنگل، کوه...
یک جایی که فقط خودم باشم. تنهای تنها.
ولی اینجا تو تهران که جنگل یا یه طیبعت بکر و دست نخورده نداره
و کوه هم که نمی تونم تنها برم. و کسی هم که باهام بیاد رو هم ندارم.
تازه من می خوام مدتی تنها باشم ولی این امکان وجود نداره.
درست من دیگه هدف ندارم. یک زمانی داشتم. ولی.....
و الان دیگه هیچی ندارم. نه حوصله، نه انرزی و نه هیچ چیز دیگه
البته خیلی هم بیکار نیستم.درس می خونم و دانشجو ام
و از خوشی بیش از حد هم اینطوری نشدم. بلکه از بس که سختی کشیدم و شکست خوردم و...
شاید حق با شما است و باید خجالت بکشم
ولی خجالت کشیدن چه فایده ای داره وقتی که ادم دیگه حال و حوصله هیچی رو نداره.
وقتی که دیگه نمی تونه تغییری تو زندگی اش ایجاد کنه.از بس که خواسته و سعی کرده و نکرده و نشده.
حالم خیلی بده. و دیگه حوصله هیچ چیز رو ندارم.
انگار که زندگی ام یخ زده
و روز های زندگی ام یکی پس از دیگری داره از بین می ره.

[mohajer]

سلام
گفتی کجا داری میری؟؟؟
سمت و جهتت کجاست که به اینجا رسوندتت،
شاید باید بادبان ها رو بکشی تا جهتت رو تصحیح کنه !!!

[hopegirl]

دوست عزیز
از حرفات برمیاد که باید یه غمی گوشه دلتو پر کرده باشه و مشکل شما فقط یکنواختی نیست سعی کن این یکنواختیو ریشه یابی کنی مطمئنا یه علت درونی داره و باید خیلی اساسی باهاش برخورد کنی اگر هم دوست داری می تونی اینجا از خودت و از زندگیت یا شکستی که بهش اشاره کردی صحبت کنی ،اینجا مشاورای خوبی هستند که می تونند کمکت کنن.