بدجوری داغونم نمیدونم از کجا بگم منم مثل خیلیای دیگه عاشق همکلاسیم شدم. اوایل هیچ احساسی نسبت بهش نداشتم همه چی از ترم 4 شروع شد رفتارش عوض شده بود زل میزد به من. البته مهم نبود برام اما...چند بار چشم تو چشم شدیم احساس کردم دوستش دارم. ترم 5 بود رفتم و در مورد یه درسی ازش سوال کردم بیچاره تعجب کرد شایدم گفت این دختره سلام هم نمیده چطور اومد باهام حرف زد. روز بعد زودتر از همه تو کلاس بود سلام داد و گفت درس خوندی و از این جور حرفا. بعد از مدتی نمیدونم چی شد که وقتی میدیمش راهمو عوض میکردم اونم درست همون کارو میکرد. ولی من بیشتر از گذشته دوستش داشتم مثل غریبه بدون هیچ سلام و نگاهی از پیش هم رد میشدیم تا اینکه من یه مشکلی داشتم که فقط اون میتونست کمکم کنه تو راهرو داشت میرفت صداش کردم برگشت سلام داد اونقدر هول شدم که جوابشو ندادم خندید دوباره سلام داد با جوابی که داد خیلی کمکم کرد. در کل هر رفتاری که من باهاش داشتم اونم همین رفتارو بامن داشت. ترمای بعد هم همینجوری گذشتن سلام میدادیم حرف میزدیم یا بیتفاوت رد میشدیم. خواستم فراموشش کنم اما نشد چند بار تو خواب دیدم که باهاش ازدواج کردم. من بااولین نگاه عاشق نشدم عاشق قیافه و این جور چیزا هم نیستم شیفته رفتارشم. خیلی سخته آدم کسی و دوست داشته باشه ولی از علاقه اون نسبت به خودش بیخبر باشه بعضی وقتا فکر میکنم اون اصلا دوستم نداره ولی بعدمیگم پس چرا اونجوری رفتار میکنه وقتی یه پسر بهم نگاه میکنه یا وقتی با تلفن حرف میزنم یه جوری بهم نگاه میکنه که ... نمیدونم چی بگم . حتی به عشق خودمم شک کردم میگم اصلا دوستش دارم شاید دوست داشتن نباشه و فقط عادت باشه عادت به دیدنش البته چون خیلی وقته ندیدمش اینجوری فکر میکنم این آخرین ترم که با همیم دیگه هیچ وقت نمیبینمش. میدونم هیچوقت نمیاد که بگه دوستم داره منم امکان نداره بگم.میترسم بعدش هم نتونم فراموشش کنم.این هفته میبینمش نمیدونم چجوری رفتارکنم به نظر شما چیکار کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)