من دختر هستم كه در خانوادهاي نسبتاً سنتي بزرگ شدم ما 4تا بچه هستيم و من بچه سوم هستم توي خانوادمون همه روابط عمومي بالايي دارند و هر روز با ادماي زيادي در ارتباط هستند ولي من اينجوري نيستم روابط عمومي خيلي پاييني دارم در واقع بهتره بگم در حد صفر است نمي تونم با كسي دوست شم احساس ميكنم همه از من بدشون مياد به زور منو تحمل ميكنند معمولاً خيلي كم حرف ميزنم متاسفانه شغل فعليم هم طوري است كه با آدمهاي زيادي ارتباط ندارم وقتي هم كه كسي مياد بلد نيستم جوابشو بدم به هر نحوي كه باشه خرابكاري ميكنم يا با لحني كه اصلا درست نيست صحبت ميكنم يا حرفي كه نبايد گفته بشه رو ميگم يا... احساس ميكنم هر روز تنهاتر از ديروز شدم اين تنهاييها داره ديونم ميكنه هر روز از جامعه و مردم بيشتر فاصله ميگيرم و همين طور از خودم. نميدونم تاحالا ديدين كسي از خودش متنفر باشه اينقدر از خودش بدش بياد كه تا وقتي مجبور نشده جلوي آينه نره و به خودش نگاه نكنه وقتي جلوي آينه ميرم بجز نفرت چيزي نميبينم هر كاري ميكنم بعدش پشيمون ميشم همه چي زود دلمو ميزنه نميتونم خانوادمو دوست داشته باشم و از اين مسئله عذاب وجدان دارم، هر قدر هم كم ولي اونها بي تقصير نيستند اگر هم اين حال و روز من بخاطر كارهاي اونا نبوده ولي ميتونن كمكم بكن كه نميتونن؟ اونها فقط از اينكه منو اينجوري ميبينن ناراحت ميشن همين هيچ وقت سعي نكردن علتشو پيدا كنن هيچوقت نخواستن كمكم كنن اونا براي كوچكترين و مزخرفترين مشكلات داداشم رفتن پيش مشاور اونم زماني كه بجز بي پولي چيزي از بابام نديدم هر وقت هركس مشكلي پيدا ميكنه ميرن پيشش به حرفهاش گوش ميدن دلداريش ميدن از من بدبخت اواره يا بهتره بگم اچار فرانسه خونه ميخوان كمكش كنم ولي هيچ كس نبايد كمك من بكنه پيش خودشون ميگن اين كه حرف نميزنه چه بهتر يك دردسر كمتر لااقل يكي غر نميزنه يكي ناله نميكنه چرا به زور به حرف بياريمش چرا خودمونو تو دردسر بندازيم چرا يه مشكل به بقيه مشكلا اضافه كنيم توي خونوادمون از علاقه و محبت ظاهري از نوازش از... هيچ خبري نيست محبت باطني فقط براي كسيه كه زبون داشته يه مشكل كوچيكو ده برابر كنه اينقدر خودشو لوس كنه كه توجه همه رو به خودش جلب كنه. محبت به مني كه با يه آدم لال هيچ فرقي ندارم فقط با پوله هر وقت پول بخوام بهم ميدن اينقدر محبت نديدم كه تشنه محبت شدم هميشه توي روياهام تصور ميكنم يكي داره بهم محبت ميكنه حاضره عمرو زندگيشو فدام كنه ولي خيلي خوب ميدونم كه اينها همش روياست هيچ وقت از رويا خارج نميشه، مگه من چي دارم كه كسي بخواد بهش علاقه مند بشه: خوش هيكلم، خوشگلم، شيرين زبونم، شاد و سرحالم چي دارم يه ادمي كه خودشو گم كرده يه آدمي كه از همه چي سير شده حتي يه دوست نداره كه نگرانش باشه كه لااقل سالي يه بار بهم زنگ بزنه براش مهم باشم بخواد از حال و روزم خبر داشته باشه.
نمي دونم چه جوري ميتونم به خودم كمك كنم ممنون شما راهنماييم كنيد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)