+بااخلاق مديرعامل شركت چه كنم
سلام به همه دوستاي عزيز همدردي
اينبار يه مشكل تازه دارم شايداسمش را نشه مشكل گذاشت ولي خوب فعلا براي من معذلي شده
موضوع از اين قرار است كه من حدود دو ساله توي يه شركت كار مي كنم كه مسافت خانه ما كه خارج از شهر در يك شهرك زندگي مي كنيم تا دفتر كار با اتوبوس كه راحت ترين وسيله براي رفت و آمدم هست حدود دو ساعت مي شه روز اول كه قرارداد بستم چون شركت خصوصي (بازرگاني) بود از ساعت هشت و نيم صبح بودم تا ساعت سه و نيم عصر كه البته حقوق قراردادي بود اون موقع تعداد پرسنل كم بود و مسئوليتم توي شركت اين بود كه مسئول دفتر و بايگاني بودم بعلاوه اينكه كار سفارشات و فروش و پيگيري رسيدن يا نرسيدن بارهاي ارسالي (شمش آهن و ميلگرد از خارج و كارخانه هاي داخل ) را بعهده داشتم تا اينكه تعداد پرسنل زياد شد و من هم بر اساس ساعات كار بقيه (بايد ميگفتم يادم رفت مادرم كمي بيمار هست و خودم كلاسهايي داشتم كه بخاطر همين ساعت كارم را با اونها توافق كردم) شديم عين بقيه شركتها از ساعت هشت تا چهار عصر كه البته به زور حاضر شدند حقوق من را بر اساس اداره كار تنظيم كنن چون كه زير حداقل مي گرفتم خيلي سخت قبول كردند كه بر اساس اداره كار پايه حقوق را بدهند و براي ساعات اضافه اي كه توي شركت بودم اضافه كار بگيرم ... برم سر موضوع اصلي كه اخلاق مديرعاملمون هست از همان اول هم روي حساب و كتابها خيلي حساس بود و من هم هر وقت هر كاري خواستند از مشكلات كامپيوترهاي پرسنل و بخش فروش و همه كاري انجام مي دادم و البته خودم توي كارم دقيق هستم ولي انگار براشون كافي نيست هر كاري كه انجام مي دم باز هم ايراد و بهانه مي گيرند كه چرا اينطور و چرا اونطور و اينكه الان دارم جاي دو نفر كار مي كنم ولي باز راضي نمي شن و بعضي اوقات اينقدر فشار كار زياده كه اگر مي شد مي زدم زير گريه ... ولي موردش اينجاست كه بعد هشت ساعت كار وقتي كه ميخوام برم نمي زاره چرا اينقدر زود مي خواي بري ... كجا مي خواي بري چرا با تلفن همراهت حرف مي زني با كي حرف مي زني ... مرخصي نمي تونم بگيرم چون كسي نيست كه كاراي منو انجام بده ساعات اضافه كاري ام هم اكثرا با نرخ خيلي پايين محاسبه مي شه با اينكه چندين بار گفتم ولي تأثيري نداشته با اينكه مي دونه راه من خيلي دوره ولي توقع داره كه مثلا تا ساعت شش بايستم توي شركت و اينو بگم كه بيشتر اوقات وقت ناهار خوردن هم ندارم الان هم مدتي شده كه سر هر مسئله اي از دست هر كس كه ناراحت مي شد با داد و فرياد و بد و بيراه گفتن به من خودش را خالي مي كرد يا اينكه هنوز از صحت مطلبي مطمئن نشده مي آيد سرم داد مي زنه محكوم به بيسوادي مي شم و خلاصه الفاظي از اين قبيل در حاليكه من هيچ وقت از ميزان كار زياد شكايتي نكردم و فقط كار را سريع انجام مي دادم ولي حالا ميگه كه بايد اضافه بايستيد تا ساعت پنج و نيم با اينكه بهش گفتم كه كلاس دارم و بايد زودتر برم تا برسم ولي اصلا اهميتي نمي ده و اين اضافه كار را اجباري كرده هر چند كه ما چون توي بخش مديريت هستيم هر كار بخواد مي كنه و بقيه كارمنداي بخش مالي اكثر اوقات راحتند و مشكلي ندارند ولي اينجا هر وقت كاري درست انجام مي شه پاي ديگران نوشته مي شه و هر وقت كاري اشتباه باشه منم كه اشتباه كردم در حالي كه من مقصر نيستم و نبودم بعد از جربان وامي كه از شركت گرفتم و ماهيانه اقساطش را بايد بدم چند بار خواستم كارم را عوض كنم چون باخوش خلقي و پشت گوش گذاشتن يا شكايت كردن به نوع رفتارش نتونستم كاري كنم كه راضي باشه البته يه مقدارش هم مقصر مديرمالي شركت ما هست كه به نارضايتي ايشون دامن زدند همان اول كه پرسنل جديد استخدام مي كرد الان من با ميزان حقوقم با بي احترامي هايي كه مي شه با كار زيادي كه بيش از حد توان يكنفره و اين آخري كه باعث شده به هيچ كار ديگه اي نرسم نمي دونم چكار كنم ميخوام كارم را عوض كنم اما خوب اينجا سابقه دارم وقتي گوشش به هيچ حرفي بدهكار نمي شه بايد بمونم ... يا اينكه شغلم را عوض كنم و جونم را راحت كنم البته بايد بگم از وقتي كه اينجا كار مي كنم كاملا عصبي خسته وبي حوصله ام روحيه ام را از دست دادم و هر آن منتظرم كه از در دفترش بياد بيرون و به يه چيزي گير بده و يه متلكي بگه شما بگيد چكار كنم
او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!
علاقه مندی ها (Bookmarks)