نا مه های بی جواب

[cknd]

اسمان اینجا برفی است ومن در این فکرم تو الان کجایی و چه می کنی؟ نکنه بیرون از خونه ای و سردت باشه !نکنه تنها باشی وحوصله ات سر بره از همه بدتر نکنه گل لبخند رو لب و دلت نباشه . من همه چیزم را به تو هدیه می کنم تمام خنده هایم را ؛گرمای تن و روحم را و و...بگذریم اما چه فایده که هیچ کدام بدستت نمی رسه مثل این نامه و هزار نامه ی بی نام و نشونی که برات نوشتم ومی نویسم کاش بدونی چقدر احساس تنهایی می کنم .
دراین سالها به خاطر تو به چه چیزها که متهم نشدم بعضی ها مسخره ام کردند ،بعضی ها بچه ام خواندند و بعضی های دیگر دیوانه! از اینجا به بعد سر درد و دلم هم امد(بسته شد) ودل پرم را برای خودم نگه داشتم تنها ارام کننده ی روحم نامه هایی بود که برایت می نوشتم وهمه در صندوق اتاقم ذخیره می شد اما هیچ وقت به این فکر نکردم ممکنه خودت هم متهمم پس برای خودت می گم، مهم نیست ارزو یی که در سرت داری چقدر غیر ممکن و رویایی باشه مهم اینه که بهش ایمان داشته این نقطه ی شروع راهم بود از اون اول می دانستم فاصله بین من و تو چقدر زیاده اما هر چقدر زمان گذشت این احساس در قلبم بیشتر و بیشتر شد نمی دانم چرا اما مطمئن بودم یه روزی می بینمت و روزی می تونم در کنارت باشم هر چند این در کنارت بودن کوتاه اما شیرین ودلپذیر به هر کس گفتم مسخره ام کرد اما من به خودم و تو ایمان داشتم فکر نکن در این چند ساله در غم هایت تنها بودی روح و وجود من همیشه در کنار تو بود با خنده هایت خندید و با ناراحتیت ذوب شد. این مردم حرف مرا نمی فهمند نمی فهمند خدا گاهی ادم را به وسیله ی یه احساس عمیق به تکامل می رسونه نمی فهمن می شه با کسی بود که از تو دوره نمی فهمند ادم حق داره کسی رو دوست داشته باشه بدون هیچ انتظاری نمی خوام مال من باشی نمی خوام کنارم بمونی می خوام دوستت داشته باشم واونا این رو نمی فهمند فقط من می فهمم که به من احتیاج داری ومن به تو می دونی چیه روزگارم مثل این فروشنده های بی وجدانه تا وقتی چشم و دلت چیزی رو نگیره همه یکسان و ارزانند اما تا دید واقعا دل در گرو ی چیزی داری انچنان قیمتی براش تعیین می کنه که برای بدست اوردنش باید خیلی چیزها رو از دست بدی اخرم فقط به کسی فروش می ره که واقعا بخوادش وپاش وایسه شاید برای همینه که مسخره ام می کنه برای اینکه خیلی گران ها را به خاطر تو از دست دادم فقط به بهای ایستادن پای تو و نه هیچ چیز دیگر
بگذار همه ی عالم بهم بخندند بگذار همه مسخره ام کنند بگذار روزگار قیمتت را بالا و بالا تر ببرند من این راه را ادامه می دهم
چرا که یه هیزم شکن وقتی خسته می شه که تبرش کند بشه نه اینکه هیزمش زیاد باشه تبر ما انسانها باورهامونه نه ارزو هامون ومن باورت دارم پس باز هم ادامه می دهم........